لغت نامه ی فاطمه 👀


تسليم شدن

یعنی دست هایم را ببرم بالا و بگذارم سرنوشت دست و پای مرا با طناب بی ارادگی ببندد و در چرخه ی زمان تنها بگذارد و من خود شاهد مرگ قدرت در روحم باشم .


تسليم شدن ۲

یعنی سلاخی آرزو ها و بعد از آن ویران کردن مسیر پیشرفت .


مکث کنید !

اگر آرزوهایم تنها عروسکانی باشند که قرار نیست هیچ وقت به حقیقت بدل شوند و مرا در بر بگیرند چی ؟

پس چه تفاوتی دارد سلاخی شان کنیم یا نه


امید

توهمی زیبا از زنده شدن این عروسک ها


امید ۲

تصور احتمال بالای به دست آوردن خواسته و انتخاب خویش در دنیای غیر قابل پیش بینی


غیر قابل پیش بینی

وابسته به اراده و تصمیم هزاران نفر و اتفاقاتی که روند پیوسته و منظمی ندارند و نمی توان آن را در الگویی با یک فرمول منظم کرد !


امید به انتخابی با آینده ی غیر قابل پیش بینی

امید یا ناامیدی ؟ :)


این جاست که پای خدا وسط می آید

برای انسان بهره ای جز تلاش و کوشش او نیست .

کاملا قابل پیش بینی : مطمئن ترین حرف ممکن . حرف خدا

امید به آینده ای قابل پیش بینی : ۱۰۰ درصد انگیزه و اطمینان

🙂🙃🙂


برم درس بخونم 🚶‍♀️
برم درس بخونم 🚶‍♀️


وقتی صبح دیر بیدار میشی می خوای اوضاع رو درست کنی و بدترش می کنی 😅
وقتی صبح دیر بیدار میشی می خوای اوضاع رو درست کنی و بدترش می کنی 😅