ما شکیبا بودیم و این است کلامی که ما را به تمامی وصف میتوان کرد.
راهنمایی برای فریلنسرها و غیرفریلنسرهایی که کرونا خانهنشینشان کرده
اخیرا شنیدم دوستانی که بهخاطر شیوع ویروس کرونا مجبور شدن بهجای رفتن به شرکت، از خونه کار کنن، یکم خش برداشتن و دچار افسردگی خانهنشینی شدن. امیدوارم بلا ازتون دور باشه و خدا به حوصلههاتون برکت بده!
بهعنوان کسی که چند سالی میشه فریلنسره و تو چند ماه اخیر اغلب فقط یک روز در هفته از خونه میومده بیرون، چندتا توصیه براتون دارم که سختی این مدت رو کمی تحملپذیر کنه. اولین بخش در خصوص کنترل تمرکز برای کار توی خونهست، دومین بخش برای چگونگی سرگرم شدن و اوقات فراغته، و سومین بخش هم برای رفع بعضی نیازها بدون نیاز به خروج از خونهست:
بخش اول: درست عین مسئولین، فقط بازی با کلمات کنید
یکی از مهارتهایی که یاد گرفتنش خیلی جاها بهمون کمک میکنه، اینه که بتونیم به تعهدات غیرضروری و عوامل حواسپرتی و در کل هرچیزی که برامون فایدهای نداره، نه بگیم. منتها این نهگفتن باید با رعایت یکسری اصول باشه. احتمالا یکی از عمده مشکلاتی که موقع کار کردن از تو خونه -یا هرجایی غیر از شرکت- ممکنه باهاش روبرو بشید، اینه که نمیتونید روی کار تمرکز کنید و وقتتون رو برای چیزهای دیگه هدر میدید. به نظر میاد طبق تحقیقاتی که انجام شده، تمام این مشکلات فقط بهخاطر تاثیر الفاظ مختلف روی مغز ماست. اما منظورم این نیست که بهجای اینکه به خودتون بگید «از کار کردن تو خونه متنفرم»، بگید «از کار کردن بیرون خونه بیشتر خوشم میاد»! منظورم چیز دیگهایه که در ادامه میگم:
یه تحقیقی روی ۱۲۰تا دانشآموز انجام شد. این دانشآموزها به دو دسته تقسیم شدن:
۱-به گروه اول گفته شده بود هروقت با چیزی روبرو شدن که وسوسهشون کرد، به خودشون بگن «من نمیتونم فلان کار رو انجام بدم». مثلا اگر بستنی بهشون تعارف میکنن، بگن «من نمیتونم بستنی بخورم».
۲-به گروه دوم گفته شده بود هروقت با چیزی روبرو شدن که وسوسهشون کرد، بگن «من فلان کار رو انجام نمیدم.» مثلا اگر بستنی بهشون تعارف میکنن، بگن «من بستنی نمیخورم.»
بعد از تکرار کردن این جملات، از هر دو دسته خواستن به یه سری سوال جواب بدن (که بیربط به این تحقیق بود). بعد از اتمام پاسخدهی به سوالات، به دانشآموزها گفتن آزمایش تموم شده و ازشون خواستن برگههای سوال رو بگیرن دستشون و برن بیرون. ولی در واقع آزمایش اصلی همینجا بود. هر دانشآموزی که میومد بیرون، برای تشکر بهش یه شکلات کاکائویی و یه ویفر با مغزدانههای سالم (مثل نوترابار) تعارف میکردن تا انتخاب کنه؛ و محققین انتخاب هر دانشآموز رو روی برگهاش علامت میزدن.
۶۱ درصد از دانشآموزایی که در برابر عامل محرک بهخودشون گفته بودن «من نمیتونم فلان چیز رو بخورم»، شکلات کاکائویی رو انتخاب کردن؛ در حالیکه فقط ۳۶ درصد از دانشآموزایی که به خودشون گفته بودن «من فلان چیز رو نمیخورم» کاکائو رو برداشتن.
چهجوری میشه که فقط یه تغییر کوچیک تو کلماتی که بهکار میبردن، تونست رژیم غذایی سالمتری رو براشون رقم بزنه؟ میگم.
حالا این چه به درد فریلنسرها میخوره؟
نتیجهای که این تحقیق گرفت و در ادامه بهتون میگم، اینجا به درد میخوره که میتونید به یه سری چیزهای غیرضروری نه بگید و با این کار مدت زمان مفیدتری رو به کاری که اهمیت داره بپردازید.
کلماتی که بهکار میبرید در شکلگیری حس قدرت و کنترل شما تاثیر دارن. علاوهبراین، واژههایی که استفاده میکنید یه حلقهی بازخوردی تو مغزتون ایجاد میکنه که در نهایت روی رفتارهای شما در آینده هم تاثیر میذاره.
برای مثال، هربار که به خودتون میگید «نمیتونم»، یه حلقهی بازخوردی ایجاد میکنید که محدودیتهاتون رو به شما یادآوری میکنه. وقتی میگید نمیتونم یعنی دارید خودتون رو مجبور میکنید که کاری که نمیخواید رو انجام بدید.
در عوض، هربار که به خودتون میگید «نمیخوام»، یه حلقهی بازخوردی ایجاد میکنید که قدرت و کنترل شما رو تو اون موقعیت یادآوری میکنه. این همون عبارتیه که میتونه شما رو به سمت شکستن عادتهای بد و پیروی از عادتهای خوب سوق بده.
واژهی «نمیخوام»، بهعنوان یک انتخاب تلقی میشه، بنابراین بهتون حس قدرت میده. این «نخواستن» مهر تاییدیه بر قدرت تصمیمگیری و خواست شما.
واژهی «نمیتونم»، بیشتر از اینکه یه انتخاب باشه، انگار بیانگر یه محدودیته. محدودیتی که به شما تحمیل شده. بنابراین هروقت فکر کنید «نمیتونید»، احساس قدرت شخصیتون تضعیف میشه.
با علم به اینکه اگر از چیزی منع بشیم، بیشتر وسوسه میشیم انجامش بدیم، بد نیست تو مدتی که بهخاطر ویروس کرونا بهجای کار تو شرکت از خونه کار میکنید، بهجای اینکه بگید «من نمیتونم تو خونه کار کنم»، بگید «من نمیخوام تو شرکت کار کنم». (یا انواع و اقسام جملهسازیها که خودتون بهتر از من بلدید.) و در ادامهاش دلیل اینکه چرا تو خونه کار میکنید هم برای تاثیرگذاری بهتر به خودتون یادآوری کنید: «من نمیخوام تو شرکت کار کنم چون ممکنه به ویروس آلوده بشم و سلامتیم به خطر بیفته.»
این روش رو نه فقط فریلنسرهای اجباری(!)، که فریلنسرهای اختیاری هم میتونن به کار ببرن؛ همونطور که من به کار میبرم. (مثلا: من نمیخوام تو شرکت کار کنم چون اینجوری وقتم منعطفتره و تو زمانبندی کارها آزادترم. = قدرت دست منه، من طبق صلاحدیدم انتخاب میکنم کجا و چهجوری کار کنم.)
بنابراین با استفاده از کلماتی که قدرت انتخاب شما رو به مغزتون تلقین میکنن، کمی به خودتون حال بدید و از حس قدرت لذت ببرید. این روش رو نه فقط برای موقعیت شغلی، بلکه برای وسوسه دربرابر غذاهای ناسالم، تنبلی یا هر عادت ناسالم دیگهای هم میتونید به کار ببرید.
قبلا برای چند مشکل رایج دیگهای که ممکنه براتون پیش بیاد پستهایی نوشتم که میتونید بهشون مراجعه کنید:
آکراسیا؛ یا چرا انجام کاری که مهم است را به تعویق میاندازیم؟
تو زندگی مثل شیریم؛ ولی تو عمل عین ماست میمونیم!
تکنیک سادهای برای همهکاره و هیچکاره نبودن!
بخش دوم: کف کردیم تو خونه! چیکار کنیم حوصلهمون سر نره؟
- کتاب بخونید: اگر مجموعه کتاب در جستجوی زمان از دست رفته اثر مارسل پروست رو خریداری کردید یا پیدیاف اون رو دارید، الان بهترین وقته برای اینکه شروع کنید به خوندن و در پایان این تعطیلاتِ اجباری، یکی از مشهورترین و طولانیترین آثار ادبی رو به پایان برسونید و زمان ازدسترفتهتون رو پیدا کنید.
کتاب طاعون اثر آلبر کامو هم چون وضعیت مشابهی با چیزی که داریم تجربه میکنیم رو شرح میده پیشنهاد میکنم بخونید و پیشنهاد بعدیم کتاب کوری اثر ژوزه ساراماگو هست که اونم بیارتباط با وضع فعلی نیست.
برای خرید کتابها نیازی نیست از خونه برید بیرون، میتونید از فروشگاه آنلاین کتاب هافکو، یا فروشگاه آنلاین کتاب سیبوک هر کتابی رو که میخواید با کلی تخفیف بخرید. اگر اهل PDF خوندن هم هستید، میتونید برید سراغ سایت فیدیبو یا اگر کتاب صوتی و مجله میخواید، سری به طاقچه بزنید. - فیلم ببینید: امسال فیلمهای خیلی خوبی اکران شدن که پیشنهاد میکنم حتما تو کارنامهی فیلمهایی که تماشا میکنید بذاریدشون، مثل فیلم The Irishman با بازی درخشان رابرت دنیرو و آل پاچینو و فیلم Parasite که جایزهی بهترین فیلم اسکار رو گرفت. یا یه حرکت خوبی که میتونید بزنید اینه که یه کارگردان رو انتخاب کنید و مجموعه فیلمهایی که ساخته رو تماشا کنید تا سبک و شیوهی کارش رو کاملا متوجه بشید. مثلا میتونید به مناسبت آخرین ساختهی تارانتینو (Once Upon a Time in Hollywood) که اخیرا خیلی سروصدا کرد، کل فیلمهایی که ساختهرو تماشا کنید.
اگر اهل سریال دیدن هم هستید میتونید مینیسریال Chernobyl رو که مرتبط با واقعهی چرنوبیل هست (و البته به اوضاع قرنطینهی فعلی هم بیارتباط نیست) و جایزهی بهترین مینیسریال رو گرفته یا سریال فانتزی Game of Thrones رو که امتیاز ۹.۳ هم گرفته تماشا کنید. تو پست با دیدن کدوم سریال آچمز شویم و پست یه زندگی ایدهآل یه دروغ ایدهآله هم دو تا سریال خوب دیگهرو معرفی کردم. - مهارتآموزی کنید: این مدتی که تو خونه هستید فرصت بسیار خوبیه که برای اینکه یه مهارت رو تا حد قابل قبولی یاد بگیرید. اگر زبانتون خوبه میتونید از دورههای رایگانی که در سایتهای Udemy و Coursera ارائه میشه استفاده کنید. همچنین میتونید از سایت فرانش یا داناپ هر مهارتی رو خواستید خریداری کنید و یاد بگیرید. اگرم اهل یوتیوبچرخی هستید، یکی از بهترین کانالهای آموزشی، کانال امیرعباس تو یوتیوبه که اسمش هست SkillVid.
بخش سوم: مایحتاج خونه رو کی بخره پس؟
ازونجایی که گفتن هرچی کمتر از خونه برید بیرون، کمتر احتمال داره به ویروس کرونا مبتلا بشید، میتونید مایحتاج ضروری خونه رو هم آنلاین تهیه کنید. من بیشتر از هر سایت دیگهای، از سایت بنکچی خرید میکنم که اجناس رو به قیمت عمده و زیر قیمت بازار میفروشه و خیلی شیک و مجلسی میاره دم خونه. اگر هوس خوراکی کردید هم میتونید از اسنپ مارکت یا از تزول مارکت خرید کنید، یا مثل من زنگ بزنید حسین آقا بقال سر کوچه که دو تا چیپس و پفک رو خودش ورداره بیاره دم در. :))
توصیه به فریلنسرها: میزان مصرف یک ماهتون رو برآورد کنین، ضربدر ۱۲ کنین و حجم مصرف یک سال رو بهدست بیارین. بعد بیاین بهصورت عمده و بهقدر نیاز یک سالتون خرید کنین؛ چون اینجوری هم در کل سال خیالتون راحته که یه دفعه روغن یا مثلا دستمال توالت کم نمیارید، هم چون تعداد بیشتر میخرید، تخفیف بیشتری شامل حالتون میشه. من معمولا حقوق یک ماهم رو کامل میذارم برای خرید مایحتاج یکسالم و بعد یک سال خیالم از همهچی راحته.
به پایان آمد این ویرگول، حکایت همچنان باقیست...
بخشی از این مطلب ترجمهی آزادی بود از اینجا. پیشنهاد میکنم برای آشنایی بیشتر با فریلنسری یه سری به پست فری لنسینگ: آنچه بقیه فکر میکنند vs. آنچه در واقعیت هست و چگونه به عنوان یک فریلنسر زندگیام را جمعوجور میکنم؟ بزنید. امیدوارم هرچه زودتر بگذرد این روزگار تلختر از زهر؛ خصوصا برای اونایی که دوری از محل کار براشون سخته.
البته بد هم نیست که یه مدت خودتون رو جای ما فریلنسرها(ی بینوا) بذارید، مایی که هیچوقت هیچ ماگی به اسممون نبوده روی میز - چون این قبیل هدیهها مخصوص اوناییه که داخل شرکت به چشم میان؛ مایی که از دورهمیها و جشنها خط میخوریم و هیچوقت تو هیچ عکس دستهجمعیای حضور نداریم - چون بلاخره هرچی باشه نیروی «دور»کاریم؛ مایی که تو مناسبتهای تقویمی هیچ شاخه گلی ناغافل روی لپتاپمون نمیاد و از عیدی و تولد سورپرایزی هم خبری نیست؛ و مایی که «از دل برود هرآنکه از دیده برفت»ترینیم.
پ.ن: اگر این مطلب رو دوست داشتید و براتون مفید بود، میتونید از طریق صفحهام در حامی باش از من حمایت مالی کنید. :)
مطلبی دیگر از این انتشارات
فری لنسینگ: آنچه بقیه فکر میکنند vs. آنچه در واقعیت هست
مطلبی دیگر از این انتشارات
چرا فریلنسرها هیچوقت فری نیستند؟
بر اساس علایق شما
در جستجوی یک حال خوب