با ما وارد دنیای بازی های مستقل بشوید.
بازی ویدیویی در جایگاه اثر هنری
قبل از مطرح کردن بحث می خواهم آهنگ بازی ای را برای شما بگذارم که به سبک هنری خاص ش بر گرفته از انیمشن های دهه ی 30 میلادی آمریکا معروف هست و آن هم بازی ای نیست جزء بازی CUPHEAD.
در نگاه کلی یک اثر هنری دارای ویژگی های زیر است:
هُنَر مجموعهای از آثار یا فرآیندهای ساخت انسان است که برای اثرگذاری بر احساسات و هوش انسانی یا بهمنظور انتقال یک مفهوم، خلق میشود. امر هنری همیشه با زیبایی همراه بوده و همواره با خلاقیت انسان همراه است. همچنین میتوان گفت هنر، توانایی و مهارت آفریدن زیبایی است.
ویژگی های یک اثر هنری:
- درگیر کردن احساسات و ذهن انسان
- انتقال دهنده ی یک مفهوم
- اثری خلاقانه
بحث بر سر این پرسش که آیا بازی های ویدیویی را می توان هنر نامید یا نه بسیار است، اما از آنجایی که هدف ما ارائه تعریف آکادمیک از هنر نیست تعریف عامیانه از هنر برای ما کفایت می کند. در کل از آنجا که ساخت بازی های ویدیویی ذاتاً یک امر خلاقانه است در تمام بازی های کوچک و بزرگ در سبک های مختلف می توان ویژگی هایی از یک اثر هنری را مشاهده کرد.
نکته ای که اینجا وجود دارد این است که بازی هایی بزرگ وقتی گیمر را درگیر خود می کنند عموما احساسات گیمر را به سمت هیجان سوق می دهند و جلوه های بصری و گیم پلی بازی های بزرگ مانع از درگیر کردن احساسات دیگر در گیمر می شود به همین جهت بازی های بزرگ در ایجاد رابطه حسی با مخاطب عموماً موفق نیستند و هدف انجام این کار را نیز ندارند. شاید گفته شود که هیجان خود جزیی از احساسات انسان است اما در زمینه ی اثر هنری مهم این است که آن بازی طیف گسترده ای از احساسات را در مخاطب برانگیزد و مفهومی برای مخاطب داشته باشد. در بازی های بزرگ بسیار نادر هستند بازی هایی مانند Horizon Zero Dawn و The Last of Us و BioShock در حین سرگرم کردن گیمر می توانند احساسات او را درگیر کنند و در مواردی او را وادار به فکر کردن بکنند.
به عنوان مثال وقتی گیمر با بازی OLD MAN'S JOURNEY مواجه می شود با تصاویر هنری تعاملی رو به رو است که در آن داستان پیرمردی روایت می شود که پس از به دست آوردن یک نامه سفری را آغاز می کند که توسط این سفر یاد دوران مختلف زندگی خود می افتد و داستان گذشت عمر او را به احساسی ترین شیوه ی ممکن روایت می ک
در بازی CELESTE شاهد روایت زندگی جوانی هستیم که بعد از رخ دادن اتفاقاتی تصمیم به سفر به قلعه ی کوه ای می گیرد که پایان این سفر موجب یک سفر معنوی و خودشناسی برای او می شود و یا بازی ای مانند UNDERTALE کودکی را در دنیای موجودات عجیب و هیولاها رها می کند و او را درگیر مفهوم خیر و شر و داستانی پیچیده می کند.
تمام بازی هایی که در این مطلب ذکر شده است قابلیت درگیر کردن مخاطب از نظر حسی را دارند و آثاری خلاقانه به شمار می آیند و داستانی درگیر کننده را روایت می کنند که می توانند دارای سبک و گرافیکی مانند یک اثر هنری باشند یا گرافیک ساده ای داشته باشند اما بازی هایی هم هستند که بدون داستان سبک بصری هنری خاصی را در اختیار مخاطب قرار می دهند.
مطالب دیگر مستقل بازی:
مطلبی دیگر از این انتشارات
گوگل استادیا به چه سرعت اینترنتی نیاز دارد؟
مطلبی دیگر از این انتشارات
چگونه با زمان بازی کنیم؟
مطلبی دیگر از این انتشارات
آموزش نصب ماین کرافت