داستان ویدئو گیم های من (قسمت اول-تی وی گیم)
نوشته های یکی از دوستان باعث شد که دوباره یادی از خاطرات گذشته کنم و مطلبی که چند سال پیش توی وبلاگم نوشتم، اینجا بازنشر کنم. توی وبلاگ بازخورد خوبی نداشت و قسمت های بعدی رو ننوشتم. ببینم اینجا چی میشه.

داستان اولین "ویدئو گیم" من از سال 64 شروع شد، با دستگاهی به اسم "تی وی گیم". ویدئو گیم های اون زمان خیلی ابتدایی بودن. دستگاهی بود که به تلویزیون وصل میشد و یک یا دو تا دسته خیلی ساده داشت. اکثرا سیاه سفید، رنگی هاش خیلی کم و گرون بودن. بازی هاش هم خیلی خیلی ساده بود. چند سال قبل تر از اینکه توی ایران زیاد بشه، توی شهربازی های اونطرف آب نمونه هاییش رو دیده بودم. حدودای سال 61-62 کم کم پاش توی ایران باز شد و یه قسمت از شهربازی ها به این بازی های الکترونیکی اختصاص داده شد که بیشتر آدم بزرگها میرفتن بازی می کردن.

کلاس اول دبیرستان بودم و از سالها قبل از با الکترونیک آشنایی داشتم و توی مجلات الکترونیک اون زمان در مورد "دستگاه تی وی گیم" خوندم و عاشقش شدم و به مامان بابا گیر دادم که از اینا می خوام. اونها هم می دونستن که اگه تی وی گیم بیاد تو خونه درس و مشق تعطیل میشه، بخاطر همین نخریدن. تا اینکه چند هفته قبل از تعطیلات عید قبول کردن که به عنوان عیدی واسم بخرن تا توی تعطیلات که درس و مشق ندارم بازی کنم و مشغول بشم و چون خیلی مشتاق بودم قرار شد هفته قبل از عید که امتحانات تموم میشه عیدیمو بگیرم(پیش پیش) و دیگه تا لحظه سال تحویل صبر نکنم(عجب صبر کشنده ای)
چون الکترونیک وارد بودم بجای اینکه دستگاه آماده رو بخرم، "کیت تی وی گم" رو خریدم (کیت مجموعه ای از قطعات الکترونیکی هست، که برای ساخت دستگاه، لازمه که قطعات رو لحیم و دستگاه رو مونتاژ کرد) و تی وی گیم محبوب رو مونتاژ کردم و یه جعبه هم واسش ساختم و دستگاه آماده شد. عید اون سال حسابی مشغولش بودم. نه تنها من، بلکه همه بچه های فامیل و حتی بزرگترها. چه خاطره ها که ازش ندارم و چه شلوغ بازی هایی که باهاش راه ننداختم. نا گفته نماند که چند بار هم خراب شد و حسابی حالگیری کرد.
دست آخر عصر 13 بدر هم بابام ازم گرفت و توی کمدش قایم کرد تا از درس و مشق نیوفتم. بماند که میدونستم کلید کمد کجاس و گاهی که تنها بودم میرفتم سراغش و تجدید خاطره می کردم.

اما در مورد تی وی گیم:
شش تا بازی داشت، تنیس، فوتبال، اسکواش دو نفره و تک نفره و دو مدل تفنگ. بازی هاش با بازی های الان خیلی متفاوت بود. از عکس بازی هاش متوجه می شید چی میگم. دسته بازی اونم مثل دسته های الان نبود. یه ولوم مثل ولوم های ضبط صوت داشت که با چرخوندن اون راکت بالا پایین میرفت. صداش هم مثل صدای بوق بود. با این حال اون زمان یکی از پیشرفته ترین بازی ها بود و توی هر خونه ای پیدا نمیشد. یعنی کسی دنبال این چیزا نمی رفت مگر اینکه علاقه خاصی داشته باشه. قیمت کیت تی وی گیم 300 تومن، بله 300 تا تک تومنی یعنی 3000 ریال و قیمت دستگاه آماده اش فکر کنم حدود 1000 تومن بود. برای مقایسه قیمت باید بگم اون زمان دلار 61 تومن بود(اون موقع ها توی فکر دلار نبودم. الان خودم کنجکاو شدم و از توی اینترنت پیدا کردم)
جالبه بدونین که هنوز تی وی گیم مورد علاقه ام رو دارم. اما چون یکم جعبه اش درب و واغون شده روم نشد عکسشو بذارم

برای اینکه حس و حال اون زمان رو پیدا کنین نمونه بازی تنیس اونو واستون میذارم. برای بازی روی این لینک کلیک کنین
گیمر های امروزی ببینن ما دلمون به چی خوش بود و امیدوارم ده بیست سال دیگه هم کسی به شماها نخنده
پ.ن: هنوز نوشتن عنوان زیر عکس ها مشکل داره. قرار بود خیلی وقت پیش درست یشه
روزنگاشت: چند روزیه به شدت مشغول ساخت سازه ماکارونی برای مسابقه هستم. عکس های مسابقه قبلی دستم رسید می ذارم توی اینترنت
مطلبی دیگر از این انتشارات
سیستم مِدا در طراحی بازی!
مطلبی دیگر از این انتشارات
نسل جدید Cyberpunk 2077 و Witcher 3 در راه است
مطلبی دیگر از این انتشارات
بهترین بازیهای سال در چشنواره SXSW 2019 Gaming Awards مشخص شدند
لینکه البته کار نکرد نمیدونم منقضی شده یا به خاطر فیلترشکنم محتواش لود نشد.
+ چه خوب که چندین سال گذشته و هنوز هم حضور دارید اینجا آذرخش عزیز.
امیدوارم فعالیت نگارشیتون هم بیشتر بشه، به شرط تمایل:)
https://youtube.com/@GameBoxxxxx?si=RSmVE_xXMffCOpQ-
خاطره بازی هم حالی میده
سلام
به نظرم بخش شیرین و بامزه دوران کودکی ما، همین بازی های نوظهور بودند، بازیهایی که حتی بزرگترها رو درگیر خودش میکرد. کاش از اون کاردستی خودت هم عکس گذاشته بودی، دمت گرم خدایی، به خاطر اینکه رفتی کیت خریدی و خودت سرهمش کردی میگم.
موفق باشی
سال 64 که شما کیت تی وی گیم اسمبل میکردید من بدنیا اومدم :))
اولین باره از اینا میبینم. قدمت ما نهایتا به آتاری های دسته هواپیمایی برمیگرده
من از بچگی خیلی اهل تفریح و بازی نبودم ولی خوب با آتاری های اون موقع و دسته گوشکوبی و دسته خلبانی خیلی خاطره دارم ولی این عکس هایی که شما گذاشتید برای کمی قبل از دوران ماست و نشون دهنده این که سنّ من به این چیزا قد نمی ده و هنوز دهنم بوی شیر می ده.ولی بالاخره پستتون یه سری خاطره خوب رو واسه ما زنده کرد و از این بابت باید از شما تشکر کنم.
امیدوارم سازه ماکارونی تون توی مسابقه مقام بیاره.مطمئنم شما با استعداد خاصی که دارید به امید خدا موفق خواهید شد.منتظر عکس هایی که گفتید و همچنین اگر جسارت نباشه منتظر تصاویر سازه ماکارونی تون و نوشتن یه گزارش خوندنی از این مسابقه می مونم.مطمئنم حالمون با دیدن تصاویر سازه ماکارونی شما و خوندن گزارش شما درباره این مسابقه ،خیلی خوب می شه.
موفق و پیروز و سربلند باشی دوست عزیز