ای کسایی که ایمان آوُردید، .. بیشتر ایمان بیاورید! https://t.me/vahidaeel
بازم نقطهی صفر - 1
نوشتههایی که اینجا مشاهده میکنید صرفاً برای مقید کردن خودم برای خالی کردن ایده های ذهنیم و تمرین برای نوشتن تنظیم شده و کاربرد دیگهای اگر داشت حتما استفاده میکردم!
امروز 16 مهرماه 1401 و من برای بار n ام میخوام برای دیسیپلین یافتن تلاشی دوباره آغاز کنم.
چیزی که توی این مدت چندساله ای که دارم توی توسعه فردی و مباحث این چنینی میچرخم و یاد میگیرم پیدا کردم، اینه که رفته رفته به عمقی از خودت دسترسی پیدا میکنی و انگیزهی بعضی رفتارها رو داخل خودت میفهمی!
اینکه چرا اهمالکاری هیچوقت ترک نمیشه از رفتارهات، یا چرا وقتی دچار اضطراب میشی همیشه رفتارهای مشخصی ازت سر میزنه، یا چرا هزاربار خواستی ورزش منظم توی برنامه هات باشه و بازم نشده و کلی چیز دیگه...
اتاقم پره از کاغذهایی که برای منظم کردن کارام چسبوندم و ددلاینهایی که برای پروژههای مختلف گذاشتم و کلی کاغذ جور وا جور برای تنظیم ورزش و مطالعه و خواب و اهداف و ...
اما باز هم این تکنیکها جواب ندادن، چرا واقعا؟؟؟ چون به نظرم اینا یه تکنیکن فقط! یه مسکن، یه التیام اولیه، اما درد منشا دیگهای داره که باید پیداش کرد و من دنبالش میگردم، با این تفاوت که الان سرنخهایی دارم ازش، مثل کمبود اعتماد به نفس ، یا کمالگرایی ، عدم تمرکز، یا چیزای دیگهای که هنوز بهش آگاهی پیدا نکردم
اما قدردان یه چیزایی هستم!
مثل اینکه، بازم خودمو توی این مسیر نگه داشتم که میشه بهتر زندگی کرد، میشه سیستمی پیدا کرد که کار میکنه، میشه ریشهای حل کرد یه چیزایی رو!
بازم نقطهی صفر وایسادم؟ یا فکر میکنم نقطهی صفره؟ یا کلی تجربه و دستاورد و اتفاق مثبت و تلخ منو به اینجا رسونده که بتونم با نگاهی آرامتر به ماجرا نگاه کنم؟ هرچی باشه جوابش، من دوست دارم این مسیر رو !
مطلبی دیگر از این انتشارات
محکوم به ویرانی
مطلبی دیگر از این انتشارات
برای بازگشت به نوشتن . ..
مطلبی دیگر از این انتشارات
یه تیکه از موهاش سفید بود