یک جنرالیست : شخصی با اطلاعات گسترده درباره موضوعات متعدد که علایق، مهارتها و سرگرمیهای مختلفی دارد.
یونگ و حماسهی دگرگونی
«یونگ در فصل پنجم، ذیل بخش «نسبیتِ نماد»، ملاحظات تکمیلی را پیرامون «پیشزمینهی قرونوسطایی» اثر فاوست مطرح میکند. او استدلال میکند که اهمیت ویژهی این پسزمینه در این حقیقت نهفته است که «در واقع عنصری قرونوسطایی وجود داشته که بر بالینِ تولدِ فردگرایی مدرن ایستاده است» (مجموعه آثار، جلد ۶، بند ۳۷۶). چرا که به تبیین یونگ، فردگرایی مدرن با «زنستایی» (یا Frauendienst، مفهومی در سنتِ عشق درباری) آغاز شد؛ و در پیامدِ آن، «جانِ (Soul) مرد به مثابهی یک عامل روانشناختی، بهطرز قابلتوجهی نیرومند گشت» (بند ۳۷۶). یونگ تصریح میکند که دلیل این امر آن است که تکریم و پرستش زن، در حقیقت به معنای «پرستشِ جان» (Seelendienst) بوده است.

تأمل بیشتر در این باب، یونگ را به بحث پیرامون «کمدی الهی» اثر دانته، بهویژه سرود سیوسوم از بخش «بهشت» (ر.ک: بند ۳۷۷) سوق میدهد. در آنجا، این واقعیت که دانته از زبان قدیس برنارد سخن میگوید، از دیدگاه یونگ به عنوان «نشانی از دگرگونی [Umgestaltung] و والایش [Erhöhung] هستیِ خودِ او» تلقی میشود (بند ۳۷۸). متناظر با استحاله و دگرگونیِ دانته در قامت یک «شوالیه معنوی»، طبیعتاً دگرگونیِ سیمای بانوی او، بئاتریس، نیز رخ مینماید: تصویر او به هیئت «فیگور عرفانی و آنجهانیِ مادرِ خداوند» تعالی مییابد؛ فیگوری که از ابژه (Object) جدا شده و به تجسدِ امری کاملاً روانشناختی بدل گشته است، یعنی همان «محتویات ناخودآگاه که من تجسمِ آنها را جان [Seele] نامیدهام» (بند ۳۷۷).
یونگ بهسرعت متوجه توازی میان استحالهی (Verwandlung) دانته و فاوست میشود؛ چه در کلیتِ تراژدی و چه در صحنهی نهایی و پرشور آن (که البته بر الگوی «بهشتِ» دانته بنا شده است). بر این اساس، تمام درامِ پیچیدهی فاوست را میتوان به عروجِ فاوست از گرتچن به هلن، و سپس از هلن به مادرِ خداوند تقلیل داد: و «همانطور که او طبیعتِ خویش را مکرراً از طریق مرگهای نمادین تغییر میدهد، در نهایت در مقام دکتر ماریانوس به والاترین هدف خویش دست مییابد» (بند ۳۷۸).»
ـ پل بیشاپ، دکتری تخصصی؛ «فاوستِ گوته در آثار یونگ [الف]: فاوست در آثار اتوبیوگرافیک و متقدم یونگ»؛ برگرفته از کتاب «یونگ و حماسهی دگرگونی، جلد دوم: فاوستِ گوته به مثابهی متنِ دگرگونی»، صفحات ۲۸۰-۲۸۱.
.
فرزندان شما به حقيقت فرزندان شما نيستند...
شرح یک سقوط بدون تماشاچی- داستان کوتاه از حسام مقتدایی
گوته و یونگ: فاوست به مثابه متنِ دگردیسی