فرهنگ ناکارامد

مطلوب آن است که شخص نیازهای خود را در همان بافتار فرهنگی جامعه مادری‌اش رفع کند و در غیر این صورت، باید خود را برای تنبیه، طرد، احساس گناه و عذاب وجدان از سوی اطرافیان و جامعه خود آماده کند. اما زمانی که فرهنگ رایج مجموعه‌ای از آداب سخت‌گیرانه را برای رفع ابتدایی‌ترین نیازها در نظر گرفته است، مسلما کارایی کمی برای رفع نیازها دارد (این مسأله مخصوصا در شرایط اقتصادی نامناسب بیشتر نمود پیدا می‌کند). بنابراین واضح است که فرهنگ در این شرایط باید اصلاح شود (که متأسفانه امکان‌پذیر نیست زیرا تحول فرهنگی به زمان نیاز دارد). در نتیجه آنچه ما شاهدش خواهیم بود دو دسته از افراد هستند:

۱- کسانی که به کلی از روابط بین فردی فاصله گرفته و رفع نیازهای خود را فراموش می‌کنند و

۲- کسانی که با زشت‌ترین رفتارها، دست به هر کاری برای رفع نیازهای خود می‌زنند.

آنچه توصیفش کردیم آسیب اجتماعی فرهنگی ناکارآمد است.

پ.ن: فرهنگ را می‌توان نوعی نظم خودجوش دانست که زیربنای آن آگاهی جمعی و وضعیت روانی جامعه است. در نتیجه تحول فرهنگ نیازمند تحول آگاهی جمعی و وضعیت روانی جامعه است.