ورود ثبت نام
  • هبوط درد
  • مشاهده تمام پست‌ها
  • ۱۴ دنبال کننده
هبوط درد

هبوط آدم، سقوط درد بود...دردی که از غم منشا می‌گیرد و غم" عرفانی‌ترین حالت آدم است" و آدم " چو گلدان خالی لب پنجره، پر از خاطرات ترک خورده‌ست" و این این ترک‌ها بالاخره روزی لبریز می‌شوند و کدام شنونده‌ای، به صبوری کاغذ می‌رسد؟ پس " حالا که در جنون گل داده‌ایم" می‌نویسیم.

کمند...
کمند... در هبوط درد
۲ سال پیش - خواندن ۲ دقیقه

شمع خاموش!

شمع خاموش!
امسال هم گذشت! اما نه به چشم بر هم زدنی! این بار پلک‌ روی هم نگذاشتیم...
۹
۳ پاسخ
کمند...
کمند... در هبوط درد
۲ سال پیش - خواندن ۲ دقیقه

خداوند شعر و غزل...؟

خداوند شعر و غزل...؟
به نام خداوند شعر و غزل...       خداوند شعر و غزل؟ تو هم صدای شیون ماد...
۱۱
۴ پاسخ
کمند...
کمند... در هبوط درد
۲ سال پیش - خواندن ۱ دقیقه

سرزمین مهر!؟

سرزمین مهر!؟
به نام حق که این روزها پایمال می‌شود!به نام عشق که این روزها با دینار...
۱۱
۹ پاسخ
کمند...
کمند... در هبوط درد
۲ سال پیش - خواندن ۱ دقیقه

بی‌عنوان!

بی‌عنوان!
ماه زیبای من!بگو چه‌شده؟! ناراحت می‌بینمت!می‌دانم! تو‌ هم رنج کشیده‌ای...
۱۰
کمند...
کمند... در هبوط درد
۲ سال پیش - خواندن ۲ دقیقه

به ظرافت یک مجرم!

به ظرافت یک مجرم!
یک تولد...ازدحام جمعیت...و در نهایت هلهله‌ی شادی، خاموش می‌شود!چشم‌ها...
۱۲
کمند...
کمند... در هبوط درد
۲ سال پیش - خواندن ۱ دقیقه

بی عنوان!

بی عنوان!
ماه من! این آدم‌ها حرف‌های مرا نمی‌فهمند!گویی در هزارتو های وجودشان گم...
۹
کمند...
کمند... در هبوط درد
۲ سال پیش - خواندن ۱ دقیقه

آرزوهای بر باد رفته‌ی او...

آرزوهای بر باد رفته‌ی او...
نگاهم به چهره ی سیاه و قامت خمیده اش دوخته شده که بشکاف افکارم به سرعت...
۸
کمند...
کمند... در هبوط درد
۲ سال پیش - خواندن ۲ دقیقه

حیف شد!

حیف شد!
بیکار که می‌شدم؛ کلماتی را قطارگونه بر روی کاغذ رنگ پریده روانه‌می‌کرد...
۱۳
۲ پاسخ
  • ‹
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
  • 6
  • ›