کمند... در هبوط درد ۲ سال پیش - خواندن ۲ دقیقه شمع خاموش! امسال هم گذشت! اما نه به چشم بر هم زدنی! این بار پلک روی هم نگذاشتیم...
کمند... در هبوط درد ۲ سال پیش - خواندن ۲ دقیقه خداوند شعر و غزل...؟ به نام خداوند شعر و غزل... خداوند شعر و غزل؟ تو هم صدای شیون ماد...
کمند... در هبوط درد ۲ سال پیش - خواندن ۱ دقیقه سرزمین مهر!؟ به نام حق که این روزها پایمال میشود!به نام عشق که این روزها با دینار...
کمند... در هبوط درد ۲ سال پیش - خواندن ۱ دقیقه بیعنوان! ماه زیبای من!بگو چهشده؟! ناراحت میبینمت!میدانم! تو هم رنج کشیدهای...
کمند... در هبوط درد ۲ سال پیش - خواندن ۲ دقیقه به ظرافت یک مجرم! یک تولد...ازدحام جمعیت...و در نهایت هلهلهی شادی، خاموش میشود!چشمها...
کمند... در هبوط درد ۲ سال پیش - خواندن ۱ دقیقه بی عنوان! ماه من! این آدمها حرفهای مرا نمیفهمند!گویی در هزارتو های وجودشان گم...
کمند... در هبوط درد ۲ سال پیش - خواندن ۱ دقیقه آرزوهای بر باد رفتهی او... نگاهم به چهره ی سیاه و قامت خمیده اش دوخته شده که بشکاف افکارم به سرعت...
کمند... در هبوط درد ۲ سال پیش - خواندن ۲ دقیقه حیف شد! بیکار که میشدم؛ کلماتی را قطارگونه بر روی کاغذ رنگ پریده روانهمیکرد...