کمند... در هبوط درد

۳ روز پیش - خواندن ۱ دقیقه

وهم پریشان...

در تنهایی از مردم و در شهر ز خود بیزارم...

کمند... در هبوط درد

۱ ماه پیش - خواندن ۱ دقیقه

عدالت یا رقابت؟

ای هیچ! برای هیچ، بر هیچ مپیچ!

کمند... در هبوط درد

۲ ماه پیش - خواندن ۱ دقیقه

کبوتر...

خاطراتش تلخ اما در سرم چون زنگ بود.

کمند... در هبوط درد

۲ ماه پیش - خواندن ۳ دقیقه

نقاب توبه بر چهره‌ی گناه؛

هبوط جهل، سکوت مرگ!

کمند... در هبوط درد

۲ ماه پیش - خواندن ۲ دقیقه

ما بودیم.

شسته‌ام دستم ز دنیا، آبرویم می‌خری؟

کمند... در هبوط درد

۳ ماه پیش - خواندن ۴ دقیقه

بُتی که در سرم شکست...

کاش منِ واقعی هم به انداه‌ی این من خیالی، حقیقت داشته باشد.

کمند... در هبوط درد

۳ ماه پیش - خواندن ۱ دقیقه

خشم بر خاسته از غم...

زمستان‌های بی تفسیر.

کمند... در هبوط درد

۴ ماه پیش - خواندن ۱ دقیقه

وعده

در آخر راه مرا با بند کوته کرده اید...من سبک بالم چه با بال کبوتر کرده...

کمند... در هبوط درد

۶ ماه پیش - خواندن ۱ دقیقه

خاک ما!

کودکان ما ندانند آرزو از آن چیست...خاک حاصلخیز ما تشنه به خاک افتاده‌ا...

کمند... در هبوط درد

۱ سال پیش - خواندن ۱ دقیقه

جایی برای پایان!

دلتنگ منی هستم، که نمی‌شناسمش! نیازی به انکار نیست. او یک غریبه است!.....