دغدغه هویت
گردن
گردن در فرهنگ ایران معنای عمیقی دارد. کار اصلی گردن نگه داشتن سر است و وقتی کسی بار سنگینی را، جدای از کلهی خودش، حمل میکند فشار زیادی به گردنش وارد میشود و دوست دارد زودتر از شرّ فشار اضافی خلاص شود. وقتی میگویند «فلانی به گردنم حق داره» منظور همین اضافه بار است که باید جبران و تلافی شود و از روی گردن شخص که دِینی به گردن دارد برداشته شود.
گنه کرد در بلخ آهنگری / به شوشتر زدند گردن مسگری
گردن همچنین محور اتصال سر به بدن است و وقتی میخواهند شخصی را مجازات کنند گردن او را قطع میکنند تا اتصال میان سر که عالیترین بخش بدن است با سایر قسمتهای بدن قطع شود. لذا یک معنی این است که سادهترین و موثرترین راه برای قتل یا مجازات شخص خطاکار که هیچ امکانی برای زنده شدن مجدد او نمیگذارد اجرا شود. یک معنی هم اینکه بار مجازات از روی گردن شخص برداشته شود چنانکه سعدی میگوید:
پنداشت ستمگر که جفا بر ما کرد / بر گردن او بماند و بر ما بگذشت
یعنی وقتی شخص بیگناهی را گردن میزنند، بار مجازات کارهای دیگری که در دنیا کرده را از روی گردن او بر گردن ستمگر انتقال میدهند که در روز محاسبه باید تقاص پس بدهد. در عوض آن فرد معدوم از گناهانش پاک میشود.
وقتی که میگویند «میفته گردنم» یعنی ترس از شرّ یا گناه یا مسئولیت یا عقوبتی که یک کاری به همرا دارد. خارجیها میگویند bear the responsibility که معنی حمل کردن را میدهد و با کارکرد گردن مشترک است. در زبانها و لهجههای ایرانی از معادلهای نزدیک دیگر هم استفاده میشود مثلا «افتاد به نام» که «نا» یا «نای» همان معنی گردن را میدهد زیرا همانند ساز نی، صدای فرد از درون گردن میآید. البته این کلمه امروزه بیشتر به حنجره اشاره دارد و مولانا نیز به همین سبب در آغاز مثنوی، خودش را با نِی مقایسه میکند. یا «تا خرخره افتادم تو قرض» که «خرخره» یا «خرتناق» هم معنی گردن را میدهد. و نیز اصطلاحات با ریشهی مشابه نظیر «به گردن گرفتن» یعنی قبول مسئولیت انجام کاری یا اعتراف به جرم. یا «گردن کلفتی» و «گردن باریکتر از مو» که به این مربوط میشود که چقدر گردن یک شخص توان پذیرش مسئولیت و گناه را دارد.
وجه دیگر گردن به وضعیت بدن تعلق دارد. انسانهای متواضع، ماخوذ به حیا و مبادی آداب اجتماعی، گردنی رو به پایین دارند و «گردن فرازان» و متکبرانی که خدا را بنده نیستند، همیشه نگاهشان از بالا به پایین است و به حریم الهی که آسمان است تعرض میکنند، از موضع خدا به آدمها نگاه میکنند و خودشان را بالاتر میبینند. اینها همیشه گردنی رو به بالا دارند:
سر پادشاهان گردن فراز / به درگاهش اندر زمین نیاز
همچنین کسانی که «گردنکشی» یا «گردن کجی» میکنند یعنی از امر سلطان یا امر خدا یا والدین سرپیچی میکنند، گردنی متمایل به چپ و راست دارند.
در مجموع در میان چهار وضعیت ممکن برای گردن (راست، بالا، پایین، کج)، بهترین وضعیت گردن «رو به پایین» تصور میشده است. امروزه اما کسانی که مبادی آداب به شمار میآیند لزوما گردنشان رو به پایین نیست. این خصوصیت با توجه به علمی که به نام «زبان بدن» یا «فنون مذاکره» و «روانشناسی موفقیت» و امثالهم تبلیغ میشود بیان میکند که پایین بودن گردن اتفاقا مربوط به کسانی است که سرشان توی لاک خودشان است، اعتماد به نفس کافی ندارند و احتمالا از جامعه و آداب آن چیزی نمیدانند. در گذشته گردن رو به پایین نشانهی خصلت تواضع و امروزه نشانهی خجالتی بودن است که حتی با معنای شرم و حیای گذشته نیز متفاوت است و نشان از کمبود اعتماد به نفس فرد دارد. گردنکشی که در گذشته به عنوان ناسازگار بودن با اجتماع تلقی میشد و گردن فرازی که نشانهی تکبر و منیّت بود، امروزه در سایهی فردگرایی معانی متضادی پیدا کردهاند. گردن فرازی برخلاف گذشته یک ویژگی مثبت تلقی میشود و مثلا در جلسات و مذاکرات به آدمها توصیه میکنند که سرشان را بالاتر از موقعیت بدن قرار دهند.
میبینیم که به تدریج معیار جمعی که فضایل اخلاقی را میستود از میان میرود و معیارهای فردی که اعتماد به نفس و گرفتن حق خود از جامعه را تبلیغ میکنند در نقطهی مقابل آن مبدل به ارزش میشوند.
مطالب قبلی:
مطلبی دیگر از این انتشارات
زوال فضیلت مردانگی
مطلبی دیگر از این انتشارات
آیا سعدی و حافظ همجنسباز بودند؟
مطلبی دیگر از این انتشارات
معرفت زیبایی