انواع آسانسور و فرهنگ آسانسور در ایتالیا

مدتی که ایتالیا بودم با چیزهای عجیب و غریب زیاد رو به رو شدم.

اواخر زمانی که اونجا بودم اینقدر هر روز با موضوع و مورد جدید رو به رو شده بودم که دیگه اصلا تعجب نمی‌کردم. یکی از این موضوعات فرهنگ استفاده مردم از آسانسور و انواع آسانسور است.

اولین چیزی که می خواهم درباره اش بگم فرهنگ آسانسور هست. توی دانشگاهی که در ایتالیا درس می‌خوندم هر ساختمان 4 تا آسانسور با ظرفیت بالا داشت. هر کدوم از کلاس‌هایی که برگزار میشد بدون استثنا در یک طبقه متفاوت بود، یعنی تقریبا امکان نداشت دوتا کلاس پشت سر هم در یک کلاس برگزار بشه. اما هیچ وقت برای هیچ آسانسوری صفی نبود و هیچ وقت هیچ کدوم از دوست‌هام اولویت اولشون برای بالا و پایین رفتن طبقات استفاده از آسانسور نبود! بدون استثنا همگی از پله استفاده میکردند و براشون عجیب بود چرا مثلا 3 طبقه را با آسانسور بریم؟ آسانسور اصولا توسط خدمه ساختمان که وسیله های زیادی برای حمل کردن داشتند و یا کسایی که با ویلچر بودند و یا نهایت مثلا پای شکسته داشتند استفاده میشد.

توی پرانتز بگم که اینقدر این فرهنگ روی من اثر گذاشته بود که موقع بازدید از گنبد معروف سنت پیتر واتیکان - که می‌شه کل شهر رم و واتیکان را دید - با وجود اینکه دیدم نوشته 551 پله (حدودا 31 طبقه) و افرادی که مشکلات قلبی دارند یا حامله هستند یا به هر دلیلی نمیتونند از پله استفاده کنند بهتره بلیت آسانسور را تهیه کنند، من بلیت معمولی را خریدم! اون روز دیدم کلی آدم مخصوصا با سن‌های بالا در صف بلیت معمولی (پله) هستند. من هم گفتم اگه اونها می تونند پس من چرا نتونم؟ جوان بودم و خوشحال! :)) تعریف اینکه پیرمرد ها یک نفس بالا میرفتند و تازه من را هم تشویق می کردند که برو، تو میتونی را میذارم برای یک بار دیگه.

St. Peter's Basilica
St. Peter's Basilica

اولین خونه ای که اجاره کردم آسانسور خیلی جالبی داشت. اول از همه یک کرکره فلزی را باز میکردیم. بعد 1 در کوچک که از دو طرف باز میشد را باز میکردیم. داخل که میشدیم باید مطمئن میشدم که هم در کرکره ای و هم در چوبی کامل بسته شده وگرنه آسانسور حرکت نمی کرد! خیلی پیشرفته بود!

آسانسوری شبیه این عکس
آسانسوری شبیه این عکس

یکی دیگه از آسانسورهایی که باهاش برخورد کردم آسانسوری بود که کلید داشت! اول در آسانسور را که اون هم کرکره ای بود را با کلید باز می کردی (البته اگه کلید را داشتی!) بعد در چوبی را باز میکردی. داخل میشدی و با کلید در کرکره ای را حتما قفل میکردی که خدایی نکرده یکی بدون کلید نتونه سوار بشه! بعد از اون بود که میتونستی طبقه مورد نظرت را انتخاب کنی!

آسانسوری که از همه عجیب تر بود آسانسور کوچکی بود که با رسیدن به طبقه مورد نظر در درست رو به روی یک در دیگه باز میشد!! یعنی از توی آسانسور باید زنگ در را میزدی یا با کلید در را باز میکردی! هنوز نظری ندارم اگه یکی وسط کار درخواست حرکت آسانسور را میداد چی میشد؟! اگر طبقه اشتباه اومده بودم و باید هر جوری شده سریع فرار کنم چی؟ جزو پر استرس‌ترین آسانسورهایی بود که سوار شدم.

فکر کنید داخل آسانسور هستید و باید زنگ در خونه را بزنید!
فکر کنید داخل آسانسور هستید و باید زنگ در خونه را بزنید!

آسانسور دیگه ای که آخرین بار بابام چند روز پیش توی همین ایران خودمون باهاش مواجه شده بود هم خیلی جالب بود که لازم دونستم اینجا اضافه اش کنم. آسانسوری به اندازه عرض شانه که یکی از ساکنین ساختمان بهش توصیه کرده موقع پایین رفتن حتما محکم تکیه بده به دیوار آسانسور! نگو که آسانسور چند طبقه را با سقوط آزاد می‌رفته و بعد ترمز می‌کرده! به هرحال شهربازی را می تونید به خونه خودتون بیاریید!

این وسیله کار راه بنداز هست و می‌تونه خستگی مضاعف بالا و پایین رفتن طبقات را کم کنه اما از طرفی به طرز عجیبی میتونه خطرناک و چالش برانگیز باشه! اینقدر این موضوع مهم شده بود که هربار خونه جدیدی می‌دیدم حتما به نوع آسانسورش دقت می‌کردم. دیدن آسانسورهای جدید و مدرن واقعا خوشحالی وصف نشدنی برای من به همراه داشت.

اگر شما هم آسانسور جالبی دیدید یا سوار شدید دوست دارم درباره اش بخونم.