دختری که نوشتن براش شده مسکن دردهاش🧡؛)
آخرین نامه✉️
این نامه رو واست می نویسم تا شاید
اگه یک روزی برنگشتم، با خوندنش هر از گاهی یاد من بکنی.
جِیرانیم!
الان که عازم جنگ هستم به احتمال کمی امکان داره که از این جنگ، سالم برنگردم!
ولی اینو بدون که ، چه من باشم چه نه، قول بده که هر روز صبح چند صفحهای قرآن برام بخونی.
اون گلدونِ گُلِ شقایق رو که دور از چشم آقات داده بودم بهت ، بعد از اینکه بهش آب دادی باهاش حرف بزن.
این گُل هر گُلی نیستا!
گُلِ شقایقی که آقا سهند داده بهت.
دیگه مزاحمت نمیشم.
آهان راستی!
اون پلاکی که بهت دادم خواهشاً به کسی نده و دربارش چیزی به کسی نگو.
بذار آخرین یادگاری که بهت میدم بعد از گلدون شقایق، اون پلاک باشه.
- یاعلی=))
#میم_عین🌿
مطلبی دیگر از این انتشارات
خاطرات اولین حضور من در بیمارستان و نامه ای به آنولین
مطلبی دیگر از این انتشارات
can you feel it?
مطلبی دیگر از این انتشارات
نامه ای به تو خواهر پاییز _نامه (۳)