As free as the ocean 🌊🤍
بی احساس
کجا بودی شبایی که غما میکشتنم بی تو
نگاه کن تو چشای خیس و تنهاییم منم بی تو
تو اون آغوشی که تنها پناه گریه ها بودی
شبایی که من این زخمارو میشمردم کجا بودی
میشه سکوت نکنی
حرف بزن مگه چقدر وقت داریم توی این زندگی که داری حرومش میکنی
فکر میکنی اگه بهم نگی دوسم داری نمیفهمم؟
فکر میکنی اگه نگی چقدر خوشگل شدم امروز نمی تونم ذوق توی چشامو ببینم؟
فکر میکنی اگه خودتو مغرور نشون بدی بیشتر جذبت میشم؟
فکر میکنی ؟؟؟چرا همش فکر میکنی یه بار به قلب گوش بده و منو ببین ...
من درست کنارتم ولی حیف که تو...
الان نیازت دارم فردا که دیگه شوقی برای شنیدن این حرفا ندارم درسته من میدونم دوسم داری میدونم ذوق میکنی از لباس پوشیدنم ولی نمیدونم چرا اینا رو بهم نمی گی؟
چرا باهام از روزت حرف نمی زنی ؟
چرا وجودم برات تکراری شده ؟
چرا؟؟
یادته قبلنا وقتی هنوز خیلی خوب بودی باهام یه شب برگشتی و گفتی هیچ وقت نمیذارم شب با ناراحتی بخوابی !چون وقتی تلاش برای حال خوبت نکنم فرقم با غربیه چیه ؟!
ولی الان خیلی وقته که من باناراحتی میخوابم و تو واقعا غربیه شدی برام ...غربیه ایی که هنوز عزیزه برام
حالا که داری آخرین متن منو میخونی پس بذار بهت بگم دلم برای چی تنگ شده!
دلم برای اون آغوش تنگت که امن بود برام تنگ شده
دلم برای غرغرات وقتی میرسیدی خونه تنگ شده
دلم برای وقتی تنگ شده که بی هوا ازم تعریف میکردی
دلم برای اون خنده قشنگت تنگ شده
دلم برای امید زندگیم تنگ شده
برای تویی که همه وجودم بودی عمیقا دلم تنگ شده
من خیلی تلاش کردم که زندگیمون همون بشه ولی تو نخواستی و این نخواستنت بدتر از زهر بود برام
این احساس که دیگه برات کافی نیستم
دیگه دوست داشتنی نیستم منو به جنون کشیده آره جنون ...
اول نامه (اون ۳تا جمله رو گفتم)یادته ؟
حس میکنم این فقط توهم و خوش بینیه چون تو آدمی نبودی که حس خوب ازم بگیری و بهم نگی (:
امشب آخرین شامونو خوردیم مثه همه این شبا توی سکوت شام خوردیم بعدش تو رفتی توی اتاق خواب چون طبق معمول صدای من نمیذاره استراحت کنی (صدایی که یه روزی برات قشنگترین سمفونی دنیا بود یادته دیگه حرفاتو؟)
خیلی دلم میخواست بهت بگم که میشه بغلم کنی برای آخرین بار ولی می دونم که حال نداری برای این کار پس همچی رو توی تنها تموم میکنم ...
از فردا بدونه منه مزاحم زندگی کن ...باشه؟
پ.ن:لطفا بهم احساس اضافی بودن و ناکافی بودن ندین ..
پ.ن:نمی دونم چرا اینو نوشتم فقط یه مشت کلمه بود که توی ذهنم سنگینی میکرد همین!
پ.ن:آهنگ کجا بودی رو گوش بدین بعدش ...
مطلبی دیگر از این انتشارات
یک سفر، یک نامه
مطلبی دیگر از این انتشارات
نشان داغ دل ماست لالهای که شکفت...
مطلبی دیگر از این انتشارات
نانوشته های من برای تو :)