نوشته های کم جان دختر، خیلی زود از ذهن نیست میشدند. انگار هرگز وجود نداشته اند.
تاریک، و روشن
و صبح
و ماه
و لحظه ای پیش از انفجار
چشم هایت چه رمز آلودند عزیزم!
به رنگ عمق آب
و به رنگ ماه، یک درنگ عقب تر از شاعران مرده
*منتشر شده طی یک عملیات انتحاری. چون واقعا وقت گذاشتن برای انتخاب اسم سخت بود. پیشنهادات شما را پذیرا هستیم پس.
**نوشته شده در یک صبح تاریک
مطلبی دیگر از این انتشارات
گذر
مطلبی دیگر از این انتشارات
صفحاتِ عشق
مطلبی دیگر از این انتشارات
نامه صد و چهار ( رنج و خوشبختی )