سلام مامان بهتر از جانم(۱)

متنی که برای سنگ قبر مامان، انشا ء کردیم
متنی که برای سنگ قبر مامان، انشا ء کردیم



این دنیای ناپایدار

بهترین دلداری من برای خودم اینه که:

مامان تو مردی

خوب منم که موندنی نیستم

این مغزه که مردنمو از خودم قایم می کنه

یه جایی فراتر از زمان

هر دو مرده‌ایم

همونطور که ۸۰ سال پیش هر دو مرده بودیم


تو کمی زودتر از درخت زمین روییدی و من کمی دورتر


برگ وجود تو کمی زودتر از درخت زمین افتاد و برگ وجود من کمی دیرتر


جایی جلوتر از این سالها هر دو در دل مادر زمین غنوده‌ایم

همانطور که ۸۰ سال پیش غنوده بودیم


فقط اول تو جوانه زده و من به شاخه تو جوانه زدم وگرنه هر دومان بخشی از یک درخت بودیم.


نمی‌گذارم مغزم با نامیرا جلوه دادن من مرا بفریبد و در سوگ تو بنشاند.


من و تو کمی جلوتر، هر دو مردگانیم


فقط من کمی هنوز فرصت دارم و این فرصت را روییدن‌ها و شکفتن‌ها را تماشا می‌کنم و با خِرد یک پیر به زمین می‌یفتم.


می‌کوشم خرد را جایگزین بازیهای مغز کنم تا حتی اگر در میانسالی بمیرم با خرد و متانت یک پیر بمیرم؛ آماده و راضی

نویسنده: معصومه غنیان(مرگ‌پژوه)