بگفت آشفته از مه دور بهتر..
من ماندم و خودم
گفتی بدون من هم قلبت تپش دارد...درست میگفتی...تپش دارد، اما این تپش کجا و آن تپش کجا...
همچو پروانه، خودت آمدی، دست نیافتنی بودنت را به نمایش گذاشتی، و خودت هم رفتی...
شدی تمام حواسم، شدی تمام نفس هایم، شدی تمام زندگیم، و بعد رفتی!
رفتی و من ماندم و پنجره...
من ماندم و قفس و پوزخند دیوار...
من ماندم و تکه های شکسته ی قلبم...
من ماندم و نزدیکی به دوری تو...
من ماندم و یک دریا اشک سرد...
من ماندم و یک کوه، غم...
من ماندم و یک آسمان بی پناهی...
من ماندم و یک عالم تنهایی...
میدانی...من ماندم و هیچ...
#بیگانه_میم_الف
مطلبی دیگر از این انتشارات
صفحاتِ عشق
مطلبی دیگر از این انتشارات
دلتنگی🕊️
مطلبی دیگر از این انتشارات
نامه هایِ جا مانده از جا تَکه