نامه های شماره دار نوشته ی زری هستن و بی شماره ها نوشته ی علی
نامه صد و بیست و هفت ( دوست داشتن یا عاشق بودن؟ مساله این است )
علی عزیزم سلام
این نامه رو زمانی میخونی که تو ماشین نشستی و راه افتادی سمت تهرون. آیت الکرسی برات خوندم که در پناه خدا باشی و سلامت برسی.

علی جونم! مدتیه که یه آدم جدید به جمع دوستامون که نامه های مارو میخونن اضافه شده. از کامنتهاش فهمیدم که شروع کرده از اولین نامه هر چند وقت یه بار یکیو میخونه. به نامه های ما میگه شلیل. فکر کنم شلیل دوست داره .
هر بار که پای نامه ها کامنت میذاره میفهمم کدومو خونده. منم باهاش شروع کردم یکی یکی دارم نامه های قدیمیمونو میخونم.
این شد که تصمیم گرفتم این نامه رو بنویسم برات.
میدونی علی جون
نامه های اوایل آشناییمون و که میخونم با خودم میگم وااای چقدر بی پروا عاشق بودم. یادم میاد که چقدر بخاطر جمله هایی که تایپ میکردم دلم میلرزید و ذوق داشتم.
نامه هارو که میخونم تک تک دیوونه بازیهامون که الان حاضر نیستیم حتی یکیشم انجام بدیم، یادم میاد.
به دلشوره هامون ، دل لرزیدن ها ، ذوق وصال و اشک فراغ و دلتنگی ها و تپش های قلب، موقع لمس دستات و موهات و ... که میک میکنم
با خودم میگم که الان اینا کمرنگ شده یا چی ؟
امروز خیلی بهش فکر کردم.
حاصل تفکرات شبانمو دیشب تو کشیک خلوت بیمارستان برات مینویسم
علی مهربونم
درسته که دل لرزیدن ها ، دل آشوبه ها ، دل تو دل نبودن ها و تپش قلب ها کمتر شده اما
الان من این آرامشی که الان داریم و این حس امنیت و ثبات رو این دوست داشتن رو از عاشق بودن روزها و ماهای اول رابطه بیشتر دوست دارم.
اینکه الان چت هامون بیشتر اطلاع رسانی شده رو دوست دارم . اینکه با فرستادن ریلز تو طول روز حرفامونو به هم میزنیم . اینکه تو بیریخت ترین حالت و ظاهر ممکن ، همو دیدیم و سختمون نشد رو خیلی دوست دارم. وقتی کنارتم خودِ خودمم . خود واقعیم و ابائی ندارم از بی دفاع بودنم.
اینکه خیلی وقتا دعوا کردیم و همو اذیت کردیم و دوباره بوسیدیم همو. اینکه وسط بد بختیهامون فهمیدیم هم و پشت هم بودیم. اینکه حتی با هم روزمرگی و تجربه کردیم و به بطالت گذروندیم زندگی رو ، دوست دارم. اینکه یه چیزایی شده برامون آیین و روتین زندگی ، خیلی حال میکنم.
نظم کتاب خوندنامون که عالی شده.
میدونی یار جونی
ما آدمها ساخته نشدیم برای عاشق موندن. قلب ما ظرفیت عاشقی رو برای طولانی مدت نداره . تحمل اون همه دلشوره و عشق لرزه و تپش قلب و pvc رو نداره . برای همین عشق تبدیل میشه به دوست داشتن که انسان به آرامش و ثبات و امنیت برسه. بگه آخیییییش حالا میتونم زندگی کنم.
اره علی جونم
یار دور قشنگم
با اینکه هنوز دوری از هم به اندازه ی کافی درد داره و دلمونو تنگ میکنه و خیلی وقتا ناخواسته اذیت میشیم.
اما من این دوست داشتنه رو خریدارم.
خواستم بگم که رابطه ی ما کمرنگ نشده ، ما از عاشقی داغ و پر شر شور وارد دوست داشتن عمیق و آروم و خنک شدیم.
و من هنوز دیوونتم
زری تو
مطلبی دیگر از این انتشارات
تو برای من نیستی.
مطلبی دیگر از این انتشارات
#نامه_پنجاهُششم✉️:
مطلبی دیگر از این انتشارات
هیچ.