نامه صد و چهارده ( شب آرزو )

‏«كُلّما رأيتُ غيمًا
ونجمًا
وكُلّما
سمعتُ شعرًا
وتأملت
في الدنيا حُبًا
تمنيتُك معي.»


هر گاه ابری و ستاره‌ای دیدم
و هرگاه شعری شنیدم
و عاشقانه به دنیا اندیشیدم

آرزو کردم که با من باشی.

برای تو علی قشنگم . بوسه