نامه های هانا!

نامهٔ 93670
حتی اگه بی خبر بری، ازم جدا بشی
باز نمیکنم ازت خدافزی
حتی اگه رو راست نیستی توو عاشقیت
باز نمیکنم ازت خدافزی
حتی اگه فکرم توو سرت، عکسم تو اتاقتنی
باز نمیکنم ازت خدافزی
حتی اگه حرفای ناجور بهم، مثل دوسات،بگی
باز نمیکنم ازت خدافزی
حتی اگه جفا کنی، بیه وفا کنی
حتی اگه ترک یار کنی، مرا بلاک کنی
حتی اگه زخم زبان زنی، دل را هلاک کنی
حتی اگه زندگی ام زهر کنی
بیرحمانه، روح مرا زجر دهی
حتی اگه با من بد شوی،
به سینهٔ پر فروغم دست رد زنی
باز نمیکنم ازت خدافزی.
بله پسرِ خوب، من از اون بیدا نیستم که با هر بادی بلرزم، منظورم اینه که هیچجوره نمیتونی منو از خودت دور کنی، من سلیطهتر از این حرفام_یا منو می گیری یا باید منو بگیری.
برای من هیچکدوم اینایی که میگی مهم نیست: اگه نداری،باشه. اگه خلافی،باشه. اگه خانواده ناراضی،باشه. اگه دردی و آزاری، باشه. اگه فراری و خفایی، باشه. اگه زوری و جفایی، باشه. اگه مریضی و عقیمی، باشه. اگه غریبی و فقیری، باشه. هیچکدوم اینا مهم نیست-اصلا و ابدا. من فقط و فقط، خودتو میخوام، خودِ خودتو، حضورتو. حضوری که مایهٔ آرامش و امنیت منه، باعث خوشیه و شادیه من.
مشکلی نیست، اصلا بهم توجه نکن، جوابِ هیچکدومِ نامههایی که برات فرستادمو نده، فقط و فقط همینجا باش، فقط و فقط بخونشون، آره همینجا بمون فقط.من با چشات، با نگاه بقول خودت_هیزم_باهات حرف میزنم. نه سر و صدا میکنم، نه رو مخت راه میرم، نه کادو و هدیهٔ اینچنانی و آنچنانی ازت میخوام و نه هیچ چیز دیگه ای. من فقط خودتو میخوام.
ببین اگه با هر دختری جز من باشی، دعا میکنم که اون دختر کلا از صفحهٔ هستی محو بشه طوریکه اصلا هیچوقت چشم به گیتی نگشوده، آره من نمیزارم کسی تو رو ازم بگیره حتی خودت! انقدر هم بهم نگو «بسکن»،«خداحافظ، بدو برو خونتون»... خونهٔ من، آغوشته، خوشیه من تویی، همهٔ من، تویی و من تا عمر دارم و توانی در جسم خستهم، محکمتر و قاطعانهتر و عاشقانهتر از قبل میگم که دوستت دارم و پیش تو میمونم و از کنارت جم نمیخورم. اصن بزار خیالتو راحت کنم، وقتی میتونی باهام خدافزی کنی که یه سلاحی برداری و منو بکشی و به قتل برسونی گرچه باز هم توو اون دنیا راحتت نمیزارم و میام سراغت و نمیزارم مال کسِ دیگهای باشی. آره من کَنَهم، یه کنهٔ به تمام معنا که حتی خود کنه هم انقده کنه نیست، پس پسر خوب هی نگو:«منو با یه خداحافظی خوشحال کن»، فهمیدی؟!! من سلیطه تر از این حرفام، یادت نره که من سلطیه تر از این حرفام.
برای پسری که دیوونهشم.
نه ازت دل میکَنَم نه فراموشت
تا ابد حبس میکشم توو آغوشت
بوسه هامو نثار لبای پر غرورت میکنم
خوشیهامو فدات و همه غماتو میخورم
نه جا میزنم و میرم، نه بیخیال میشم
حتی اگه با سردیه حرفات کنی پیرم...
تو مال منی، خوشیه حال منی
توان پرواز بال منی، نیکیه فال منی
دلیل سرخوشی و مستیه من
تو این هستی تویی هستیه منی
راحته با تو سختیه من
تو، باعثِ خوشبختیه من.
نه ازت دل میکنم نه فراموشت
تا ابد حبس میکشم توو آغوشت!
هانا.

مطلبی دیگر از این انتشارات
خدایا مرا...
مطلبی دیگر از این انتشارات
برای تو! ¹
مطلبی دیگر از این انتشارات
راستش را بگو! تو هم دلت تنگ میشود؟