به تماشای من تویی. شهرساز، تحیلگر داده، عاشق سفال و گیاهان
پلهای پشت سرت خراب کن تا جلو بری
جردن پیترسون روانشناس کانادایی روش متفاوتی را برای برنامهریزی و هدفگذاری در زندگی بیان میکند. او ابتدا مثالی از موشهای آزمایشگاهی میآورد و بعد آن را به جنبههای زندگی انسانی تسری میدهد.
چطور موش را به دویدن تشویق کنیم؟
اگر کشف کنیم چطور میشود موش را بیشتر دوانید میتوانیم از همان انگیزهها برای زندگی آدم هم کمک بگیریم و بیماریهایی مثل چاقی، افسردگی و درماندگی را درمان کنیم. اولین عامل حرکت غذا بود. جلوی موش داخل چرخ غذاهای مختلف میگذاشتند و سرعتش را اندازهگیری میکردند. روزانه هم فشار خون و وزن موش را بررسی میکردند. برای بیشتر دویدن موسیقی را هم اضافه کردند. فرض بر این بود که با آهنگهای تندتر موش بیشتر میدود. در قدم بعدی شبها آهنگ ملایم پخش میکردند تا کیفیت خواب را بالا ببرند و روزها موشها تمرکز بیشتری بر دویدن داشته باشند. نتیجه این آزمایشها تقریبا میزان ثابتی بود.
مرحله بعد اتفاق شگفتانگیزی افتاد. پشت قفس موش یک شیشه گذاشتند و یک گربه! سرعت موش به طور باورنکردنی بیشتر شد. نتیجه این که سرعت موش وقتی برای زندگی میدود به مراتب بیشتر از غذا، موسیقی و آرامش است. غریزه بقا از انگیزههای دیگر تاثیرگذارتر بود. از این غریزه در زندگی چطور استفاده کنیم؟
ترس و تنفر: عامل موفقیت
رفتار موشها نشان میدهد احساسات منفی مثل ترس یا تنفر به رشد شخصی شتاب میدهند. پس اگر بتوانید ترسهایتان را بشناسید یک قدم مهم به سمت هدفتان برداشتهاید. مثلا مشخص کنید در صورت نداشتن پول یا از دست دادن چیزی که دوست دارید چه اتفاقی میافتد. هر چقدر تصور ملموستر باشد، ذهنتان راحتتر حرکت میکند.
نقل است که ناپلئون برای افزایش روحیه و جنگندگی سربازانش از همین روش استفاده میکرد. آنها وقتی به بندرگاه میرسیدند کشتیهای پشت سرشان را آتش میزد تا سربازان راهی جز جنگیدن و موفقیت نداشته باشند. این همان غریزه بقاست.
بیبرنامه پل پشت سرت رو خراب نکن!
خراب کردن پلهای پشت کاری استراتژیک است که باید زیر و زبر آن را سنجید. در زمان ساسانیان، ژولیان با سپاهی در حدود ۱۵۰ هزار نفر به تیسفون پایتخت ایران زمین حمله کرد. او پس از رد شدن از رودخانه فرات پل را خراب کرد. در مقابل، فرمانده تیسفون پل دجله را خراب کرد و سپاه عظیم ژولیان بین میانرودان گرفتار آمدند. با این حیله تیسفون که کمتر از ۱۰۰۰ نیرو داشت توانست زمان بخرد تا شاپور به پایتخت برگردد. ژولیان در این جنگ کشته شد. پادشاه جدید روم پنج منطقه بزرگ را به ایران پیشکش کرد و از ادعای مالکیت ارمنستان دست برداشت. (در این مورد خودتان بیشتر بخوانید).
ترکیب سیاهی و سپیدی به زیبایی
تا اینجا مطلب گفتم اگر ترس، تنفر و سایر احساسات منفی را در هدفگذاری وارد کنید نتیجه بهتر میشود. اما این کار ظرافت میخواهد که مانند ژولیان، سردار رومی گند به بار نیاید. یک جور ظرافت و زیبایی میخواهد که تعادل روحی روانی ما را به هم نریزد. زیباترین نمونه این ترکیب در نماد چینی ینگ ینگ آمده است.
ینگ ینگ احساس خوبی به من میدهد چون سیاهی و سپیدی را به قشنگی با هم ترکیب کرده است. از هر کدام به تناسب با شکل ظریف. فرم منحنی نرم و آرام است. زاویه تیز یا شکسته ندارد. هنر تفکر سنتی چین اینجاست که سیاهی را به نرمی و ظرافت به خدمت فرم کلی شکل درآورده است. اگر سیاهی نبود یک چیزی کم بود.
بابابزرگ بیسوادم گفت: بخوان!
من بچگی جز شاگرد خرخوانها بودم. دلیل اصلیاش بابابزرگم بود که نمیخواستم شبیه او شوم. او با این که سرشناس، مایهدار و مایه افتخار بود سواد نداشت و همین او را در نظرم به شدت پایین میآورد. بچه که بودم شبها برایم قصه میگفت. مهربان و قوی بود. یکبار خواست مداد و کاغذی برایش بیاوریم. بعد این شعر را دیکته کرد:
گلی خوشبوی در حمام روزی
رسید از دست محبوبی به دستم
بدو گفتم که مشکی يا عبیری
كه از بوی دلآويز تو مستم
بگفتا من گِلی ناچيز بودم
ولیكن مدتی با گُل نشستم
کمال همنشين در من اثر کرد
وگرنه من همان خاکم که هستم.
من برایش نوشتم و او زیرش را امضا کرد. گفت: «این هدیه من به شماها. من این شعر را بلد بودم و به اینجا رسیدم. شما بیشتر یاد بگیرید و از این بالاتر بروید.» دلم برایش شدیدا میسوخت. آدم وقتی درد و رنجی که آدم بیسواد تحمل میکند را میفهمد برای هر کلمه که میخواند بیشتر ارزش قائل میشود.
خیلیها میگویند انگیزه کافی برای درس و کتاب ندارند. کتاب منظورم آن یادگیری کلی و حرکت کردن است. خوب به آن احمقی فکر کنید که اگر کتاب نخوانید یا فیلم نبینید، به آن تبدیل میشوید. دور و برتان از این شخصیتهای احمق ندارید که در طول زمان فسیل شدهاند؟ یکی یکی کارهایی را که آن شخصیت چندش را میسازند بشناسید. تلاش کنید از آنها پرهیز کنید تا آن بدبخت احمق نشوید.
Jordan Peterson, Canadian clinical psychologist.
مطلبی دیگر از این انتشارات
ذهنیت خرچنگی و ارتباط ایرانی
مطلبی دیگر از این انتشارات
مرگ مجنون: نکتهای در مورد دوستی
مطلبی دیگر از این انتشارات
با لحظات ناراحتی چه میکنم