به تماشای من تویی. شهرساز، تحیلگر داده، عاشق سفال و گیاهان
فنگ شویی کردیم و حالمان بهتر شد
قبل از این که فنگشویی را شرح بدهم کمی فضای خانهمان را توصیف کنم. خانواده پدریام وسواس دارند. از نشانههایش این که مادر بزرگم همیشه غذای مانده میخورد. غذای دیروز را میخورد و غذای امروز را نگه میدارد برای فردا و این روند ادامه دارد. دست بریز هم ندارد. هر خرت و پرتی را یک جایی برای روز مبادا نگه میدارد.
فرهنگ اصفهانی: جمع کن برای روز مبادا
همین وسواس به بابا هم منتقل شده است. تنها تفاوتش این است که بابا آن نظم مامان بزرگ را ندارد. قبضهای تلفن، آب، برق سه دهه اخیر در کشو تلمبار است. وای بحال وقتی که بخواهید یک قبض یا سند بدرد بخور از بین اینها پیدا کنید.
انبوهی کتاب بیفایده داریم. کتابهای زبان صد سال گذشته (مثلا ۹۰۰) را نگهداری میکرد فارغ از این که اصلا روشهای زبان آموزی از بیخ و بن عوض شده است. یک سری کتاب مذهبی که واقعا معلوم نیست به چه دردی میخورند. چندین بار پیشنهاد دادهام کتابهای عربیاش را به کتابخانه هدیه کنیم شاید مستحقی پیدا شد و استفاده کرد. من که تا جان در بدن داشتم ندیدم بابا ورقی از آنها را بخواند ولی انگار وجود این کتابها مایه دلگرمی و امید به دانستن است. البته در فرهنگ اصیل اصفهانی هم مردم دست بریز ندارند؛ بیشتر جمع میکنند و شعارشان این است: هر چیز که خار آید، روزی به کار آید.
نقل است که خاطره محاصره و قحطی اصفهان در زمان محمود افغان و سگ و گربه و مردهخوری هنوز در ناخودآگاه جمعی اصفهانیها زنده است. به همین خاطر مردم هنوز از نداری و تنگدستی میترسند و سعی میکنند چیزهای بیشتری جمع کنند تا مبادا به بدبختی و دربدری دچار نشوند.
خلاصه که مامانبزرگ و بابا عطش زیادی داشتند برای جمع کردن خرت و پرت. انگاری این چیزها به جانشان بسته است. تا این که فنگشویی تکانی به زندگیمان داد. و به نظرم همه اصفهانیها و اصفهانیها باید این کتاب را بخوانند.
فنگ شویی
فنگ شویی از نظمی کهن سرچشمه گرفته است. به باور چینیها در محیط زندگی هر فردی جریان انرژی وجود دارد. در صورت هرگونه بینظمی و درهم برهمی جریان انرژی مسدود میشود. نگهداری اشیا غیرضروری و مواد زائد در خانه جریان انرژی را سد میکند و این امر به نوبه خود در زندگی ساکنین اغتشاش و گرفتگی ایجاد میکند. یعنی محیط نابسمامان، ناخودآگاه را اشغال میکند و کارایی و شفافاندیشی ذهن را کم میکند.
فنگ شویی: هنر پیرایش و آرایش محیط
فنگ شویی هنر سازماندهی محیط است؛ فنگشویی خواهان ایجاد تعادل و هماهنگی در جریان طبیعی پیرامون ماست. در خانه ما اولین بار فنگشویی با خانه تکانی یکی شد. شروع کردیم به بخشیدن لباسهایی که نمیپوشیدیم. وسایلی را که نیاز نداشتیم بیرون بردیم.
چطور فنگ شویی کردیم!
سال اول فنگشویی بابا مقاومت زیادی داشت. معتقد بود باید قبضها را نگه داشت تا خدای ناکرده پول اضافی به ادارههای دولتیها ندهیم. حتی بابا یک کامپیوتر را اینقدر نگه داشت تا از دور خارج شد و دیگر به درد کسی نخورد. خوشبختانه بعد از فنگ شویی ما وسایل بدردنخور را دور ریختیم، برای یک چیزهایی مشتری پیدا کردیم، بخشیدیم و خوشحال شدیم که ما هم جزیی از این جامعه هستیم.
چند ماشین آشغال از خانه بیرون بردیم! واقعا باورکردنی نبود که آن وسایل چطور آشفتگی، خستگی و رخوت روحی ایجاد میکردند. بعد از فنگشویی خانه بزرگتر شد. تکلیف من مشخصتر شد که چه چیزهای را واقعا نیاز دارم و چه کارهایی را واقعا انجام دادهام.
یک روش قشنگ فنگ شویی: بخشی از کتابهایم را به امانت در کتابخانه گذاشتم. مالکیت کتاب از آن من بود و هر وقت میخواستم پس میگرفتم؛ با این وجود زحمت نگهداریاش از سرم باز میشد و چار نفر هم میتوانستند بخوانند. از طرف دیگر حس نیاز مرا به کتابها بیشتر کرد. به جای آنها کتابهای جدیدتری گرفتم و هر از گاهی به آن قدیمیها هم سرمیزنم.
نتیجه فنگ شویی
اولین مزیت فنگشویی حس خوب و آزادی است. فضاهای اضافی ایجاد شد و به این فکر افتادیم که فضاهای خالی را چطور پر کنیم و هیجان داشت! و نکته دیگر، فنگ شویی به ما نشان داد چه چیزی اصل است و بدردبخور. تا وقتی دو دستی به همه چیز میچسبیم ارزش واقعی اشیا اطرافمان معلوم نمیشود.
قسمت دیگر فنگشویی به چیدمان برمیگردد. اتاق خوابها را نظم جدیدی دادیم. یک اتاق برای خواب و مطالعه و دیگری برای خواب کودکان. نشیمن و انباری و زیرزمین هم چیدمان جدید پیدا کردند. این جور ذهنم آزاد بود که هرچیز جای خودش را دارد و ما چیزی کم نداریم!
رها کردن چیزهای غیرضروری ما را به رهایی و قناعت رساند!
سال دوم و سوم بهتر شد. هنوز هم آشغالهای زیادی در خانه داریم اما مقاومت در برابر فنگشویی کمتر شده است. حالا سه سال است که مستقل زندگی میکنم و سادهزیستی (زندگی مینیمال) پیشه کردهام.
فنگ شویی حرفهای
این روزها فنگشویی از حالت سنتیاش خارج شده و بسیار پولساز است. مدیران شرکتهای حرفهای از فنگشویی برای به جریان انداختن انرژیهای محیطی و افزایش کارایی اعضای شرکت استفاده میکنند. در آپاتمانها که فضا کم است، فنگشویی حسابی به کار میآید.
فنگ شویی و ساده زیستی (زندگی مینیمال)
فنگشویی با زندگی مینیمال هم جهت است. زندگی مینیمال را پیشتر معرفی کردهام و منابعش را گفتهام. هرچند این دو کلمات و ادبیات متفاوتی دارند،
میتوان گفت فنگشویی بعد فضایی و محیطی زندگی مینیمال باشد. اشتراک هر دوی اینها هنر است. هنر میخواهد که با زندگی حداقلی لذت بیشتر ببری. هنر میخواهد چیدن محیطی که انرژیها را آزاد کند. هر دوی اینها فکر میخواهد و هنر!
حرف آخرم
برای فنگشویی جزئیات زیادی درست کردهاند؛ به تجربه به این رسیدهام اگر به دلتان اعتماد کنید، هرجور که حس بهتری دارید و محیط شادابتر بنظر میرسد همان جریان انرژی بیشتری دارد.
من سعی کردم لب مطلب را بگویم اما هنوز مطالب فوقالعادهای ناگفته مانده است. در کتاب فنگشویی توضیح و تفصیل بیشتری دارد. اگر انگیزه خواندنش را در شما بیدار کرده باشم به هدفم رسیدهام.
مطلبی دیگر از این انتشارات
اولین رسالت بلوغ: شفای زخمهای درون
مطلبی دیگر از این انتشارات
در زمستان عاطفی سراغش برو
مطلبی دیگر از این انتشارات
هفت عادت ناسالم صبحگاهی