به تماشای من تویی. شهرساز، تحیلگر داده، عاشق سفال و گیاهان
نوازشهای دوپهلو
لامپ که میسوزد مامان میپرسد: «توی دانشگاه به تو چی یاد دادن!» اوایل چند جمله مقدمه هم داشت (لطفا .. اگر وقت داشتی... محبت میکنی ...) اما حالا مستقیم میروند سر اصل مطلب: «توی دانشگاه به تو چی یاد دادن!» و این مرا مجاب میکند تا دست به هر کاری بزنم. کامپوتر مامان را تعمیر کنم، خانه را جارو بکشم، بخاری نصب کنم، خرید کنم و هر کار دیگری. من برای حفظ مدرک و شخصیتم هرکاری میکنم. دلم نمیخواهد آن نیمچه موفقیتی که بدست آوردهام، تبدیل به شکست و بیعرضگی شود.
جالب اینجاست که مامان خودش در دانشگاه درس خوانده و خوب میداند کجا چه خبر است ولی به طور غریزی این کلمات جادوی را به کار میبرد تا به خواستهاش برسد. براساس رفتار متقابل اریک برن این گفتار نوعی نوازش است؛ یک مدل تحقیر و خراش دادن تا خواستههایشان برآورده شود.
بابا تکیه کلامهای مودبانهای دارد با همین مضمون. وقتی نظرمان فرق دارد یا اختلافی پیش میآید میگوید: «از تو که از اروپا مدرک گرفتهای، انتظار بیشتری دارم.» «از کسانی که دانشگاه صنعتی رفتهاند انتظار بیشتری است.» منظور این است که تحلیلهای پختهتر و عمیقیتری از زندگی و باورهایم ارائه دهم.(۱) در این حالت معلوم نیست بابا به من اعتبار (credit) میدهد یا مرا به خاطر افکار سطحی سرزنش میکند. این نیش و کنایهها نوعی نوازش است. همزمان میگوید تحصیلکرده هستی و در عین حال عملا تو نتوانستهای متناسب با آن جایگاهت رشد کنی.
مشابه این نوازشهای تحقیرآمیز در جامعه و محیط کار هم دیده میشود. جایی که رئیس میگوید: «شما مایه افتخار شرکت مایی؛ کار باکیفیت انجام میدهید اما تاخیر دارید.» «چقدر این مدل مو به شما آمده است چون آن خال ناجور رو مخفی میکند.» «این مدل مو قشنگ شده اما کاش یکم این طرفش بیشتر بود تا اون خال گوشتیه رو بپوشونه اما نه، نه زیاد بزرگ نیست اصی به چشم نیمییاد. قشنگه. خوبه». افراد بیم آن دارند که نوازش دادن حمل بر سادگی و بیعرضگی بشود پس بهتر است نکتهای منفی هم گذاشت تا تعادل حفط شود. دلیل دیگری نوازش منفی به سابقه فرهنگی برمیگردد. مردم در محیط خانواده و مدرسه یاد نگرفتهاند چطور نوازش بگیرند و نوازش بدهند. در نسل قبل و قبل آن نوازشهای بدنی در میان جمع خوشایند نبوده و نیست. به ندرت پیش میآمد که پدربزرگم کنار مادربزرگم بنشیند و دستان هم را بگیرند. بغل کردن و بوسیدن فقط در فیلمهای خارجی بود و بس. نوازشهای کلامی هم به همین شکل.
بعضی ابا دارند تا نوازش خود را بدون پیش شرط یا بدون تحقیر در جمع بیان کنند.
نوازش واحد بنیادی برای شکلگیری و سنجش تعامل اجتماعی است. افراد در هر سنی که باشند، نیازمند دریافت نوازش از طرف دیگران هستند. بعضی از مردم آگاهانه نوازش را با تحقیر همراه میکنند. موضوعش هر چیزی میتواند باشد: مدرک، لباس، ظاهر، تواناییها. شاید بشود گفت گاه افراد همدیگر را با کمات زخمی میکنند تا علاوه بر حفظ رابطه و جایگاهشان، به خواستههایشان هم برسند.
اگر اینها را به پای زرنگی نگذاریم، میشود خوب نوازش کردن را یاد گرفت. گاه نوازشی ساده و بیتوقع دنیایی ارزش دارد.
پینوشت: انواع نوازش را میشود در موقعیت خاص دید. فرض کنید زنی عکسی گرفته باشد و همسرش قصد تعریف داشته باشد. انواع نوازشها را این طور میشود گفت:
- کلامی: خیلی خوب شده، چه تصویر قشنگی گرفتی اما چقدر نورش کمه، دلگیره!
- غیرکلامی: مرد عکس را پسزمینه موبایلش میگذارد و میگوید: حالا یه چند روزم این طوری باشه خوبه.
- کودکانه: عجب عکس خوشگلی گرفتی. موبایلت چه دوربین خوبی داره.
- والدانه: عکس خوبی گرفتی فقط حواست باشه که ظرفیت دوربینت پر نشه.
- بالغانه: عکس خوبی گرفتی، معلومه استعداد خوبی داری. اگه تناسبات رو رعایت کنی از این هم بهتر میشه.
- مثبت: طرح خیلی خوبی از آب در آوردی، خیلی دقیق و قشنگ درستش کردی. معلومه وقت گذاشتی براش.
- منفی: من به تو افتخار میکنم. هیچکس نمیتونه عکس ضایعتر از این بگیره! .. فدات بشم که اینقدر بیقواره عکس میگیری.
- مشروط: تو بهترین عکاس دنیا میشی اگر آشپزیت هم بهتر بشه.
- نامشروط: تو بهترین عکاس دنیا هستی، با اختلاف بعد از خودم.
مطلبی دیگر از این انتشارات
معنایی که از رنجهایم گرفتم: داستان زندگی علی اوجی
مطلبی دیگر از این انتشارات
خوش به حالت که درونگرایی؛ لطفا هوای برونگراها را هم داشته باش!
مطلبی دیگر از این انتشارات
قانون ۴۰ درصد: مغز این طوری گول میزند