فاصله اجتماعی رو حفظ کن تا رابطه‌ات حفظ بشه

چند وقت پیش یکی از دوستان بالای میزم دست به کمر ایستاد و گفت: «حسن تو هر وقت نیروی فکری خواستی من فکرهام به تو گفته‌ام اما حالا حاضر نیستی به حرف من گوش کنی. ...» حرفش تکان‌دهنده بود. چه لحظات سختی که من کنارش بودم و حرف‌هایش را شنیده بودم؛ آدم‌ها فراموش می‌کنند یا انتظارشان زیاد است؟

برای گفتگو فردا وقتی گذاشتم و اتفاقا پیگیری کردم. نهایتا گفت با چند نفر دیگر حرف زده و به نتیجه‌اش که می‌خواست رسیده. یعنی می‌توانست بدون آن تهدید هم به کارش را پیش ببرد. آن اتفاق گذشت اما یک چیز به یادگار ماند: نباید زیاد به این آدم بیشتر نزدیک شد. حد مطلوب‌ش همین فاصله و همین میزان زمان است. تا وقتی این فاصله را رعایت می‌کنم عزیز هستم و از شکایتش زیاد دلم نمی‌سوزد. وقت کم بگذارم انتظار محدود به ادامه رابطه کمک می‌کند.

فاصله اجتماعی را می‌شود با متر سنجید یا با دقیقه.
فاصله اجتماعی را می‌شود با متر سنجید یا با دقیقه.


قریب به یازده سال دوستی، از ۸۸ تا حالا. آدم خودساخته و بافهم و کمالاتی است. حالا ناخودآگاه هر بار که می‌خواهم با او حرف بزنم یا مشورت می‌کنم به یاد جمله‌اش می‌افتم. «هر وقت خواستی فکرهام به تو گفته‌ام اما حالا حاضر نیستی ...» بنظرم تا لازم نباشد این جمله را بکار نبرید. آدم‌ها نسبت به رابطه‌تان هوشیارتر می‌شوند. قبل از حرف زدن به عواقب و تبعات کارشان فکر می‌کنند؛ چه بسا بروند دنبال دوست دیگری یا کلا حرفی نزنند. من ترجیح می‌دهم سکوت کنم تا منتی سرم باشد.