به تماشای من تویی. شهرساز، تحیلگر داده، عاشق سفال و گیاهان
از کودکی باید همدلی را یاد گرفت!
من خجالت میکشم چیزهایی را به شما بگویم اما این دلیل نمیشود که بعضی از مردم هر جور دوست دارند حرف بزنند. مستقیم که به خودم نمیگویند اما خوب بالاخره شصتم خبردار میشود. اصلا اگر در موردم فکر ناجور کنند معذب میشوم. من زیاد خجالتی نیستم اما خوب چیزهایی هست که نمیخواهم بگویم.
بدترین قسمت ماجرا وقتی است که قضاوتها به مقامهای بالاتر میرسد. ماجرای همکارم نمونه خوبی است. چند وقت پیش رئیس در جلسه به همکارم گفت: «در دو هفته اخیر شما ... بگذارید صاف و ساده بگویم که شما برنامه منظمی را پیگیری نکردهاید و ما از این وضعیت راضی نیستیم. میدانید که بازار چقدر رقابتی و سخت است و ما همه تحت فشاریم. ما از شما انتظار بیشتری داریم. ... همه میدانند نیروهای جوان تحصیلکرد و مشتاق چقدر زیاد هستند. با این حال هنوز تمایل ما برای کار کردن با شما بالاست. خوب ما انتظار داریم شما هم خوب کار کنید و قدر این فرصت را بدانید.» حین افاضات داشتم فکر میکردم «رئیسمان چقدر احمق است. این همه زر زد یکبار نگفت دختر چرا حالت خوب نیست یا اتفاقی افتاده که به کارهایت نمیرسی؟» «همکارها هم که قربانشان بروم حرف میبرند و میآورند. همین کارها رئیس را هوایی میکند که به قول خودش تیم را جمع جور کند و نشان دهد حواسش به همه چیز هست.»
از موضع قدرت حرف میزنند، مسخره یا تحقیر میکنند، جداً این آدمها با خودشان چه فکر میکنند؟ همدلی بلدند؟ ای کاش از همان کودکی میفهمیدند همدلی هم مدلی خوبی برای ارتباط است. گاهی لازم است بجای قضاوت کمی سکوت کنند؛ خوب بشنوند. قبل از قضاوت دقیقهای فکر کنند که «چیزهایی هست که نمیدانند.» سکوت سرشار از ناگفتههاست، اگر خوب گوش کنند.
باید که ز داغم خبری داشته باشد .... هر مرد که با خود جگری داشته باشد
حالم چو دلیری ست که از بخت بد خویش .... در لشکر دشمن پسری داشته باشد (حسین جنتی)
اخیرا کتابی دیدم به «خرگوش گوش داد.» خواندن داستان سرجمع چند دقیقه بیشتر طول نکشید اما به محتوای فوقالعاده مهمی اشاره داشت. با زبانی ساده و تمثیلی همدلی را به کودکان سه چهار ساله یاد میداد. خواندن نثر دلنشین و دیدن تصاویر قشنگاش برای ما لذتبخش بود. فکر میکنم خواندن این کتاب برای کودکان امروزی فردای بهتری را برایمان بسازد.
بیشتر بخوانید از مهارتهای زندگی.
مطلبی دیگر از این انتشارات
۱۰ جمله محبتآمیز برای خودتان
مطلبی دیگر از این انتشارات
سرطانی به نام وطن یا «چرا وطن پرست نیستم…»
مطلبی دیگر از این انتشارات
معنایی که از رنجهایم گرفتم: داستان زندگی علی اوجی