به تماشای من تویی. شهرساز، تحیلگر داده، عاشق سفال و گیاهان
مادر را ببین دختر را بگیر: تاملی بر تاثیر پنهان مادر در زندگی دختر
نکته ظریفی در این مثل وجود دارد: «مادر ببین، دختر بگیر». این جمله در چند جای زندگی به کار میآید. من اول در مورد ازدواج و انتخاب شریک زندگی حرف میزنم؛ بعد از آن در مورد تاثیر مادر در انتقال سرمایههای فرهنگی صحبت میکنم. همراه باشید :)
تاثیر پنهان مادر در ازدواج و زندگی مشترک
الگوبرداری سبک ارتباط
دخترها در سبک زندگی و ارتباط برقرار کردن از مادر خود به طور ناخواسته الگو میگیرند. تفاوتهایی در زندگی این دو نسل وجود دارد، یکی از موبایل استفاده میکند آن دیگری ابزارهای قدیمیتر و احتمالا سنتیتر. در ظاهر پوششها، آرایشها فرق میکند اما در لایههایِ زیرین، در روح رابطهها این شباهت بیشتر به چشم میآید.
برای مثال، به این دقت کنید که مادر چه تعریف و جایگاهی برای مرد زندگی قائل است؛ آیا او را موجودی قابل احترام و متشخص میبیند، از پایین به بالا نگاه میکند یا این که مرد را موجودی زیادهخواه و پرمدعا میبیند؟ اینجا طیف وجود ندارد. تعاریف بینهایت متنوع و گسترده هستند. سوال اینجاست: تا چه اندازه آن نگاه مادرانه به مرد و تعریف جایگاه مردانه در زندگی و نگاه دختر تاثیر دارد؟ چقدر دختر به شریک عاطفیاش آن مدل نگاه میکند؟ جای تامل زیاد دارد.
توماس هابز یا ژان ژاک روسو
انسان گرگ انسان است. این جمله معروف هابز سوگیری و جهت او را در تعریف نظم و جایگاه انسان در جهان مشخص میکرد. متعاقب این نگاه، قوانین سفت و سخت، قوه قهریه و ساختار اجتماعی بازخواستکننده قرار میگیرند.
هابز انسان را هرزه، خشن و وحشی توصیف میکند که برای کامیابی نیازمند جامعه و قوانین است تا بر غریزههای او فرمانروایی کند. بعدها روسو از او انتقاد کرد. ژان ژاک روسو و استدلال کرد که بدون فساد ناشی از حرص و آز و نابرابری ناشی از نظام طبقاتی، انسان موجودی مهربان و پاک خواهد بود
در آن سو روسو، انسان را موجودی مهربان و نیکوسرشت توصیف کرد که جامعه خشن و فاسد توان نابودی روح او را دارد. پس باید از او در برابر مشقات و پلیدیهای جامعه حمایت کرد. برونداد این تفکر نهادهای حمایتی دولتی و اجتماعی هستند.
نگاه مادر به تعریف و جایگاه مردانگی
مادری با نگاه هابزی به سمت کنترل، تعیین حد و حدود، تثبیت نظم و تنبیه میرود. نگاه روسویی مادر را به سمت مشارکت، همدلی، حمایت و مراقبت میبرد. به نظرم، نگاه مادر به دختر هم سرایت میکند و در موضوعات مختلف خانهداری، ارتباط با همسر و بچهها خودش را نشان میدهد. طبعا در فرم و ظاهر تفاوتهایی وجود دارد اما روح ماجرا تا حدودی دنبال هم است. مادری با نگاه هابزی، دختری با نگاه و رفتارهای هابزی تربیت میکند.
این تعاریف و باورها، انتظارات، نوع رفتارها و کیفیت رابطه را مشخص میکنند. پس برای انتخاب شریک عاطفی و شریک زندگی تحلیل مادر نقش حیاتی دارد!
تمرین: این جانمایه کلام بود. حلاجی و تحلیل میخواهد. به رابطه پدر مادر، دایی زندایی نگاه کنید؛ تا چه اندازه این مدل رابطهها در رابطه بچهها با شریک زندگیشان بازتولید شده است؟ یا حتی رابطه دختر با پدر؟ تا چه اندازه رشتههای مشترک مشهود هستند؟ خود بچهها چه فکر میکنند؟ آیا تفاوتها خواسته و حساب شده بوده؟
حتی میشود برای تمرین، سریالهای صداسیما یا شبکه خانگی را تحلیل کنید. یکی از جذابترینشان سریال زخمکاری!
تصویر قالب سریالهای ایرانی این جورست، مادر دلسوز، مظلوم، سربه زیر، مهربان، چایی به دست، کارهای آشپز را انجام داده و دختر حرفشنو، مطیع، درستکار، محرم اسرارش را راهنمایی میکند.
تاثیر پنهان مادر در زندگی شخصی و حرفهای
نگاه مادرانه فقط به مدلهای ارتباطی محدود نمیشود بلکه جنبههای عمیقتر و گستردهتری از زندگی بچهها را تحت الشعاع قرار میدهد. تعریفی که مادر از جهان هستی دارد، نگاهی که مادر از توانمندیها و استعدادهایش دارد، در جریان امور روزمره به دختر منتقل میشود.
سرمایه فرهنگی مادرانه
مادری که به تواناییها و استعدادهایش اعتماد دارد، برای بهتر شدن زندگی و جامعه میجنگد، سرمایه عظیم و بینهایت ارزشمندی را به دخترش نشان میدهد. این سرمایه بالقوه است و ممکن است زمینه بهرهبرداری از آن فراهم نشود. با این حال، پنجرهای که مادر به جهان دختر باز کرده، تصویری که به او از جهان نشان داده قابل برگشت نیست.
غلبه بر الگوهای منفعل و کمخواه بینهایت انرژی میخواهد. من مادرانی را دیدهام که با تحقیر کنار آمدهاند، انتظارشان از زندگی ندیدن خودشان برای زندگی بهتر بچهها بوده، اینها سرمایههای خوب فرهنگی نیستند. مادر مققصر نیست. او هم نهایت زحمتش را کشیده اما نیاز به هوش و ذکاوت بیشتری بوده. اگر دختر هم این مسیر را تغییر ندهد، این سرمایه به فرزندش منتقل میشود.
اما چطور میشود تغییر داد؟
ارتقای خودخواسته و آگاهانه سرمایه فرهنگی
خوشبختانه در دنیای امروز تنوع شبکهها و منابع بینظیر است. مثلا همین یک کتاب «خودت باش دختر» تحلیلهای خوبی برای بالا بردن سرمایههای فرهنگی بدست میدهد. این روزها، مهمتر از منابع خود آدمها هستند که چطور رفتارها را تحلیل میکنند. باید مثل یک مین خنثیکن با دقت و ظرافت سیمهای اشتباه را چید و سیم جدید وصل کرد!
کم کم بحث را جمع کنم.
جمعبندی
من در این مطلب از دو تاثیر مادرانه در زندگی دختر گفتم. یکی بر نوع ارتباطات صمیمی با شریک زندگی و دیگری در مورد نوع تعریف زندگی و خود. این که مادر چطور به ارتباطات نگاه میکند، زندگی را جنگ، بازی یا همزیستی میبیند در نوع رابطه دختر تاثیر دارد. من گفتم دو مدل نگاه هابزی و روسویی چه نوع رفتاری را میسازند.
در ادامه به تاثیر عمیقتر و بنیادیتر مادر اشاره کردم. در این که یک دختر خودش را چطور میبیند، چه انتظاری از خودش دارد و چه مسیری در زندگیاش ترسیم میکند در وهله اول به مادر برمیگردد. این روزها تنوع منابع و شبکهها زیادست اما هنوز هم بیراه نیست اگر بگوئیم «دختر ادامه زندگی مادر است. هر تلاشی که مادر برای بهبود زندگی میکند سرمایه فرهنگی دختر میشود.»
مطلبی دیگر از این انتشارات
چرا من ایران را دوست دارم؟ سوالی برای هر ایرانی
مطلبی دیگر از این انتشارات
اولین رسالت بلوغ: شفای زخمهای درون
مطلبی دیگر از این انتشارات
چطور با رنج روبرو میشویم (بخش دوم)