دیو خیانت...

ما را به صف کنید که این راه، راه ماست

این سقف منفجر شده تنها پناه ماست

از تنگنای حوصله بیرون زدیم ما

کو پنجه‌ی اشاره که در خون زدیم ما

ما چون فرشته حامل بار امانتیم

در آتش تنوره‌ی دیو خیانتیم

طاق شکسته‌ای که از آن می‌پریم کو

پیراهنی که بر تن خود می‌دریم کو

از سنگ صدا درآمد امشب

نجوا و نوا درآمد امشب

بگذار حماسه خوان درآییم

از پیکر خود جوان درآییم

هر لحظه بجوشد از زمین مرد

بگذار شهیدمان کند درد

این درد که خون ِ پیکر ماست

جاری شده در برابر ماست

دردی که شناسنامه دارد

هم دامن و هم ادامه دارد

در پیری و در جوانی ما

در خاکی و آسمانی ما

عباسی و باقری ندارد

افشردی و باکری ندارد

این درد ِ درون یک شهید است

این حال ِ سلامی و رشید است

از پا ننشسته‌‌‌‌‌اند مردان

همراه هم‌‌اند رهنوردان

در خیمه‌ی ما حماسه برپاست

غم‌نامه‌ی ما حماسه‌ی ماست

امیرحسین هدایتی

https://www.aparat.com/v/zfanbse