اسفار کاتبان، رمانی با تشخص ایرانی.

اسفار کاتبان، رمانی با تشخص ایرانی.?

ابوتراب خسروی، نویسنده‌ای که داستان هایش اصالت شرقی دارند و تلاش کرده است راه استادش هوشنگ گلشیری را ادامه دهد.

بخشی از صحبت های استاد گلشیری?

?من در زمانی در سوئیس چیزی می‌گفتم، می‌خواهم آن را تکرار کنم. من فکر می‌کنم ما می‌توانیم یک شیوه خاص ایرانی به وجود بیاوریم. اگر رئالیسم جادویی شیوه خاص آمریکای لاتین است، ما هم می‌توانیم شیوه خاص خودمان را داشته باشیم، برگرفته از قرآن، اوستا، بحارالانوار، تذکره الاولیا و… مثلا شیوه روایت حدیث، در مورد امام صادق می‌گوید: فلان کس گفت که شنیدم از فلان کس که شنید از فلان کس… این شیوه یعنی تکه تکه گفتن و این تکه تکه‌ها را کنار هم گذاشتن. این داستان ایرانی است که ریشه های آن در کتب کهن ماست و این کاریست که من تا زنده هستم می‌خواهم انجام بدهم و اگر موفق نشوم خواهم نوشت که دیگران باید چه کار کنند.?


?آقای خسروی سه رمان دارند(اسفار کاتبان، رود راوی، ملکان عذاب) که بهترین آنها از هر نظر، همان اسفار کاتبان است و در این سه‌گانه خود به سه موضوع قداست(تقدس‌گرایی)، فرقه‌گرایی و خرافات، پرداخته‌اند.

?اسفار کاتبان نمونه‌ی عالی رمان ایرانی است که با راویت های موازی، داستان خود را پیش می‌برد.

?داستان درباره‌ی دو دانشجو به نام های اقلیما ایوبی و سعید بشیری است که هر دو باید با همدیگر تحقیقی درباره‌ی نقش قدیسان در ساخت جوامع انجام دهند.

?نویسنده به خوبی از شیوه‌ی قدیمی روایت‌گری ایرانی بهره گرفته است، راوی داستان‌های موازی از ماجرای اقلیمای یهودی و سعید مسلمان در زمان حال می‌گوید و بعد به روایت حکایت‌ها و نامه های در حال تحقیق این دو هم‌کلاسی می‌پردازد، چیزی شبیه روایت‌گری شهرزاد قصه‌گو در هزار و یک شب. داستان های تو در تویی که فراز و فرود های زیادی دارند و اجازه نمی‌دهند خواننده دچار کسالت و خستگی شود.

?ویژگی منحصر به فرد ابوتراب خسروی زبان داستان‌هایش است که بسیار قدرتمند است.

?رمان، پیرامتن‌های زیادی هم درباره متون اصلی که منبع تحقیق این دو دانشجو است را دارد مثل حکایت تاریخی و عهد عتیقی در توصیف وقایع مربوط به شدرک، نامه های بین اقلیما و مادرش، ماجرای شیخ یحیی کندری و ...

?داستان در یک زمان و مکان پیوسته و خطی روایت نمی‌شود و همین شیوه‌ی روایت، تعلیق و جذابیت داستان را بیشتر کرده است.

?زبان داستان در بخش هایی که مربوط به شدرک و خواجه کشف الاسرار، دو قدیس مورد نظر تحقیق اقلیما و سعید است، کمی سخت‌خوان است اما به راحتی می‌توان با آن ارتباط گرفت.

اقلیما در جایی از تحقیق‌شان می‌گوید:

سوال من این‌ست که مثلاً اگر شدرک در دوران ما زندگی کند به چه شمایلی در می‌آید.

?اسفار کاتبان محتوای قابل تأملی دارد و در باب تقدس‌گرایی، داستانی پرکشش را از زمان حال به گذشته گره می‌زند. عاشقانه‌ای ایرانی اما به سبک ایرانی! عاشقانه‌ای که صرفا به عشق سطحی نمی‌پردازد، عشق را در نوع متعالی خود و در سطح اجتماع و فرهنگ به تصویر می‌کشد.

?به دوستانی که با رمان ایرانی قهراند، پیشنهاد می‌کنم آثار خوب نویسندگان خوش قلمان را بخوانند تا بیشتر و بهتر آثار خوب ادبیات کشورمان را بشناسند.

اسفار کاتبان کتابی نیست که با یک بار خواندم بتوانم درباره‌اش آن طور که باید بنویسم، قطعا دوباره می‌خوانمش تا بیشتر آن را بفهمم.

#مریم‌_جعفری_تفرشی

?کپی با ذکر منبع✔

بخش هایی از کتاب⬇

?از محاسن تنهایی یکی هم این است که آدمی کاشف مقدراتش می شود.

?من برای اقلیما خوانده بودم که تن آدمی مرکبی از خاک است که چیزی از جنس هوشیاری بر آن می‌نشیند و جسم خاکی را مثل مرکبی به هر سمت خواهد برد و من به آن هوشیاری که در پشت مردمک های اقلیما می‌درخشید فکر می‌کردم که به اجزای تنش آن رفتار موزون را می‌بخشید که وقتی اقلیما می‌میرد به کدام جسم خاکی خواهد رفت و زیبایی خواهد بخشید وفکر می‌کردم که روزی تن اقلیما ویران می‌شود. آن هوشیاری را که حتما در جایی پرسه خواهد زد، مجاب خواهم کرد تا در متن من حلول کند تا وقتی می‌نویسمش شکل تنش همان قدرزیبا باشد که بود.