اندر حماقت حکمت


این کتاب را واقعا دوست داشتم. گرچه اوایل آن، زیاد جذاب به نظر نمی آمد؛ ولی با اینکه رمان نبود، در بعضی جاهای کتاب، به زحمت خواندن را متوقف می کردم! واقعا جذب شده بودم!

کمی که خواندم منتظر بودم بدانم حماقت جملات آینده چیست. نویسنده در مقدمه گفته بود که این کتاب برای آموزش نیست و همه مطالب کامل نیستند و خواننده باید کشف کند. من هم کشف می کردم، حس می کنم با خواندنِ این کتاب، یک جور دیگر به مسائل نگاه می کنم. هم از لحاظ لغوی و هم از لحاظ عقلانی.

بعضی قسمت های کتاب را چندبار خواندم تا متوجه منظورشان بشوم! برای خواندن این کتاب کمال گرایی را کنار گذاشتم! قبلا هم کتاب را شروع کرده بودم ولی چون کامل متوجه آن نمی شدم، رها کردم!

آخر هر ۹۶ تعبیر، ۳ تا ضرب المثل هست که من اکثرا متوجه رابطه آن ها با متن کتاب نمی شدم! ولی کم کم پیشرفت کردم و خودم باور نمی کردم که می توانم رابطه آن را کشف کنم. در کتاب نوشته بود که یکی از معلم های ابتدایی‌ام به ما می گفت که لوله های خالی تلق تولوق می کنند! بندی که در این مورد بود را چند بار خواندم تا متوجه شدم منظورش این بود که دانش آموزان که دانش کمتری دارند، بیشتر سر و صدا می کنند. قسمتی از کتاب درباره جمله«هر قانونی استثناء دارد» بود. اگر ما قانونِ هر قانونی استثناء دارد را قبول داریم، پس خود این قانون هم استثناء دارد. در کتاب دیگر نگفته بود که یعنی بعضی قوانین استثناء ندارند. شاید اگر این کتاب را نخوانده بودم، هیچ وقت متوجه نمی شدم که خودِ این قانون هم می تواند استثناء داشته باشد. در جایی دیگر، درباره این بود که به نیمه پر لیوان نگاه کنیم نه نیمه خالی لیوان. ولی نویسنده چیزی گفت که اصلا به آن فکر نمی کردم. باید به شرایط هم نگاه کنیم، ممکن است نیمی از آبِ لیوان را خورده باشیم یا فقط نیمی از آن لیوان را با آب پر کرده‌ایم!

اندر حماقت حکمت، ۹۶ تعبیر تازه از سخنان و نقل قول های آشنا، جولیان بگینی، مترجم: نسترن ظهیری، انتشارات ققنوس، چاپ دوم، زمستان ۱۳۹۳.