دانشجوی معماری داخلی | تشنهی ادبیات، هنر و موسیقی 35.699738,51.338060
برای پسرک، موش کور، روباه و اسب باش...
سلام به همه ی دوستان ویرگولی، به ویژه کسانی که آدمو مجبور به معرفی کتاب میکنن.
امیدوارم حالتون خوب باشه.
بله، به نظر میاد همون اول کار قضیه لو رفت و چه بهتر که پیچیدش نکنیم و بدون مقدمه چینی و حرافی بریم سراغ معرفی کتاب.
پ ن بازرگانی: دقیق که فکرشو میکنم، یکم زمینه سازی بد نیست!
پس با کمی حرافی شروع میکنیم:
حقیقتش مدتی بود که دوست داشتم راجب یه کتاب بنویسم و اصلا و ابدا شخص دومی منو مجبور به نوشتن نکرده؛ میدونید که، نوشتن جزء اون دسته از کارهاست که اجبار براش یه شوخیه.
در ابتدا قصد داشتم کتابِ شدیدا تاثیرگذارِ بامداد خمار رو بهتون معرفی کنم؛ اما با یه سرچ کوچولو متوجه شدم دیر جنبیدم و مابقیِ دوستان، حداقل پنج شیش باری زحمت معرفیشو کشیدن.
( با این حال اگر اسمی از این کتاب به گوشتون نخورده، پیشنهاد میکنم با سرچ بامداد خمار در ویرگول، معرفی دیگر دوستان رو مطالعه کنید یا از سایت ویکی پدیا که براتون قرار دادم کمک بگیرید).
خب، در این لحظه قصد دارم در حالی که مثل یه خرگوش مریض روی تخت ول افتادم و هویج بدقوارمو میجوم(حقیقتا دارم هویج بدقوارمو میجوم)+( باورم نمیشه مشتاقم راجب هویج بدقوارم بنویسم) دوست داشتنی ترین کتابی که میشه توی این تیکه سنگِ معلق پیدا کرد رو بهتون معرفی کنم.
جیجی جیجی! این شما و این کتابِ: پسرک، موش کور، روباه و اسب.
اسمش آشناست نه؟ میدونستم.
مگه میشه اهل کتاب بود و این کتاب رو دوست نداشت.
از نقاشی های دلچسبش گرفته و متن ساده اش و حس کودکانه ای که در عمیق ترین بخشِ قلبِ آدم ایجاد میکنه؛ تا وقتی که برسیم به یک حالِ خوب تمام نشدنی و دنیایی که در نگاهمون متفاوت جلوه میکنه، حتی برای چند ثانیه.
لازم به ذکره که این کتاب، از اون دسته کتاب های فلسفی نیست که تحت تاثیر قرارتون بده و وادارتون کنه ایستاده برای تفاسیرِ نیمه درک شده ی نویسنده کف بزنید؛ از اون دسته رمان های عاشقانه با پایانی قابل پیش بینی و شاید گاهی تلخ هم نخواهد بود.
این کتاب، مثل طعم شیرین شکلاتیه که هرگز تموم نمیشه و میشه تا آخر عمر، بارها و بارها با افت قند مواجه بشید و برید سراغش.
گاهی حتی میتونه ترش ترین لواشکِ عالم باشه و دهنتون رو آب بندازه.
میتونه مثل هیجان قبل از ترن هوایی دست و پاتون رو بلرزونه یا لالایی کودکانه ی قبل از خواب باشه، با نمایشی از نقاشی های متحرک که با برچسب های ستاره ایه روی سقفِ اتاقتون، دست و پنجه نرم میکنه.
در هر حالِ متغیری که باشید، در نهایت یک چیز غیر قابل تغییره: این اثر با ساده ترین راهی که میشه پیدا کرد حالِ شما رو بی نظیر میکنه.
رئیسِ غرغروتون بهونه گیر و خبیثه؟
پرنده ها ماشین شما رو به کثافت کشیدن؟
یه خودکار لعنتی لباس مورد علاقه ی شما رو خراب کرده؟
تبریک میگم! شما پسرک، موش کور، روباه و اسب رو دارید.
البته هیچ موش کور یا اسب و روباه و بدون شک هیچ پسر بچه ی خیالی نمیتونه ردِ جوهر رو از لباستون پاک یا ارزش های اخلاقی رو به رئیسِ قُلدرِ شما یادآوری کنه.
با این حال تضمین میدم که در عوض میتونه یه اعصابِ خط خطی رو در روزی که هوا حسابی ابریه، به بهترین شکل، سامون بده.
بریم کمی دقیق تر راجب این کتاب حرف بزنیم:
کتاب پسرک، موش کور، روباه و اسب نوشته چارلی مکسی، قصه یک پسر بچه در کنار حیوانات را روایت میکند و سعی دارد نکات آموزندهای را به کودکان آموزش دهد. این اثر که در سال 2019 به عنوان کتاب سال واتر استونز انتخاب شد و به عنوان پرفروشترین کتاب در نیویورکتایمز، والاستریت ژورنال و یو اس ای تو دی نیز شناخته شد.
پ ن بازرگانی اما حیاتی: لطفا به این بخش توجه کنید:
این کتاب سعی دارد نکات آموزنده ای را به کودکان آموزش دهد!
بله؛ تو. تو. حتی خودِ تو. همگی کودکانی هستید که نیاز به آموزش دارید.
آه میدونم که میتونید به تنهایی لباستونو عوض کنید و بدون خیس کردن آستین، دست هاتون رو بشورید.
اما دنیا سراسر لبریز از آدم بزرگ های کوچیکیه که نیاز دارن بهشون یادآوری بشه چقدر ارزشمندن؛ چقدر دوست داشتنی ان و چقدر آدم روی این کره ی خاکی وجود داره که عاشق اونهاست.
وقتشه تمام چیزهایی که راجب گروه های سنی و قواعد رفتاری در بزرگسالی یاد گرفتید، درست در همین لحظه فراموش کنید و تاتی تاتی سراغِ معجونِ شفابخشِ کلماتِ این کتاب برید.
جا داره کمی راجب چارلی مکسی عزیز بخونیم:
چارلی مكسی كاریكاتوریست و تصویرگر كتاب برای انتشارات دانشگاه آكسفورد بوده است. او با ریچارد کورتیس در پروژه لیتوگرافی ، "مجموعه وحدت" همکاری کرده است. اولین نمایشگاه او برای "پسربچه ، موش کور، روباه و اسب" در نوامبر سال 2018 در لندن بود.
کار داره خسته کننده میشه، نظرتون چیه چند تا از جذابیت های کتابو رو کنم؟
شازده کوچولو که خاطرتون هست؟( مطمئنم نیازی به معرفی نداره)
خیلی ها این کتاب رو الهام گرفته از اثر درخشانِ شازده کوچولو میدونن و بیراه هم نمیگن؛ با این تفاوت که شازده کوچولو با ذهن شما ور میرفت و کمی تفکر رو به بازی میگرفت؛ اما این کتاب مستقیم فرو میره در قلبِ شما و هیچ کاری به مغز و کاغذ بازی های اداریِ ذهنتون نداره.( درست مثل یه لذتِ بی دغدغه).
_انتشارات :
[خودشیفتگی_ تایم: خدای من! وقتشه ازم قدردانی کنید؛ این پُست به جرعت میتونه یکی از پُربارترین معرفی های کتاب باشه.]
ویرگولی های دوست داشتنی! این کتاب با سه ترجمه در سه انتشارات موجوده:
▪︎ترجمه ی جناب آقای احسان کرم ویسی در انتشارات پرتقال.
▪︎ترجمه ی جناب آقای سید وحید کریمیان در انتشارات میلکان. ( خودم کتاب رو از این انتشارات تهیه کردم و راضی ام).
▪︎ترجمه ی جناب آقای حسین گازر در انتشارات کتاب کوله پشتی.
و در آخر، تنها چیزی که باقی میمونه یک دنیا عشق و احترامه. این کتاب مربوط به کودکان نیست؛ قشر خاصی رو شامل نمیشه و مخاطب خاصی نداره. این اثر گاهی برای پسرکِ کنجکاویه که به دنبال کشف کردن و عشق ورزیدنه؛ گاهی به درد روباه میخوره؛ همون که کم حرف و تنهاست اما هرگز فراموش نمیکنه چه کسانی در تنهایی کنارش قدم زدن. شاید حتی این کتاب یه هدیه ی بی نقص برای موش کور باشه؛ موش کوری که بهتر از هر کسی نادیده ها رو میبینه و درک میکنه؛ و در نهایت این داستان برای تمام اسب هاست؛ به ویژه اسب هایی که صادقانه محبت میکنن، میپذیرن که متفاوتن و شجاعتِ باز کردن بال هاشون رو پیدا میکنن.
این اثرِ دوست داشتنی، برای توست؛ که شاید گاهی کنجکاو، تنها، احتمالا شکمو و شجاع هستی. خب، بی همتا بودن چه حسی داره؟
دوستدار شما
پ ن 1: مثل همیشه ممنونم بابتِ وقتی که گذاشتید و امیدوارم از این پُست لذت ببرید و جای امیدواریه اگر حتی ذره ای مشتاق شده باشید به خوندن این کتاب.
پ ن 2: اگر این کتاب رو خوندین خوشحال میشم بدونم کدوم صفحه از بینِ صفحات این داستان، صفحه ی مورد علاقه ی شماست؟
پ ن 3: باید اعتراف کنم این همون پُستِ متفاوتی بود که قولش رو داده بودم. باشه؛ شاید اونقدر ها هم متفاوت نباشه اما انتظار معجزه که نداشتید؛ داشتید؟
پ ن 4: و در نهایت حرفی، سخنی، انتقادی، تعریفی؟ شاد باشید و ایام بگذره بر طبق آرزو های شما.
مطلبی دیگر از این انتشارات
رمان کیمیاگر: یک دزدی ادبی با شکوه
مطلبی دیگر از این انتشارات
عیبی ندارد اگر حالت خوش نیست
مطلبی دیگر از این انتشارات
کولاژ| غم همیشگیست...