بهترین کتابی که خوانده‌ام

خب اگر بخواهم از خودم تعریف کنم باید بگویم که من یک آدم کتاب‌خوان هستم و این عادتی است که به آن افتخار می‌کنم. گاهی از من می‌پرسیدند که بهترین کتابی که خوانده‌ام چیست و هیچ‌وقت نمی‌توانستم یک کتاب را انتخاب کنم.

تا اینکه چند سال پیش یک سؤال جالب‌توجه من را جلب کرد و برای پاسخ‌دادن به آن زمانی فکر کردم و هنوز هم جوابم به این سؤال تغییری نکرده است. دوست دارید شما هم پرسش را بدانید؟ به شما می‌گویم؛ ولی دو تا قول به من بدهید. اول اینکه شما هم به جواب این سؤال فکر کنید، و دوم اینکه برای دیدن جواب من وقت بگذارید:)

سؤال این بود: فرض کنید غارت‌گرانی شبیه به قوم مغول به تنها کتابخانه دنیا حمله کرده‌اند و می‌خواهند تمام کتاب‌های جهان را بسوزانند. شما می‌توانید تنها یک کتاب را در لباس خود قایم کنید و برای باقی مردم جهان از آن نگهداری کنید. آن یک کتاب چیست؟

خب، برای شما هم به‌قدر من جالب بود؟ پس قول اول را عملی کنید تا برویم سراغ جواب من.

کتابی که من در زیر پیراهن خود پنهان می‌کردم تا از دست نرود کتاب “I’m OK, You are OK” است که به فارسی "مرحله آخر" ترجمه شده است. این کتاب جلد دومی هم دارد که "ماندن در مرحله آخر" ترجمه شده است، ولی چاره چیست که من فقط می‌توانستم یک کتاب را نجات دهم. زیر پیراهن شما اندازه این کتاب جا دارد؟

ساختار این کتاب چیست؟

کتاب وضعیت آخر نوشته تامس هریس، برای افراد عادی نوشته شده، تا بتوانند رویکردهای ارائه‌شده را درک کنند و در زندگی به کار ببندند. پس خبری از اصطلاحات دشوار و پیچیده روان‌شناسی نیست. این کتاب بر تعاملات میان افراد تمرکز دارد و سه حالت شخصیتی مهم کودک، بزرگسال و والد را بررسی می‌کند. ۴ حالتی که از این تعاملات ساخته می‌شود عبارت‌اند از:

۱- من خوب نیستم، تو خوبی

۲- من خوب نیستم، تو خوب نیستی

۳- من خوبم، تو خوب نیستی

۴- من خوبم، تو خوبی.

ساختارهای اصلی کتاب عبارت‌اند از:

ساختار والد که در آن شخص هزاران خاطره از دیگران را ثبت کرده است که از دوران کودکی به او گفته‌اند که خوب نیست.

ساختار کودک که در آن فرد از دوران کودکی، تجربیات درونی خود را از هر چیزی که دیده، احساس کرده، شنیده و درک کرده، ثبت نموده است.

ساختار بزرگسال که اعتبار دریافت‌های والدین را آزمایش می‌کند و داده‌های کودک را به‌روزرسانی می‌کند تا حالات عاطفی را متعادل کند، بنابراین به سمت باور من خوبم - تو خوبی حرکت می‌کند.

از طریق بزرگسال، کودک می‌تواند به تشخیص تفاوت بین زندگی به‌گونه‌ای که والدین به او نشان داده‌اند (والد)، زندگی همان‌طور که او آن را احساس، آرزو یا خیال‌پردازی می‌کند (کودک) و زندگی آن‌طور که او آن را درک می‌کند (بزرگسال) بپردازد.

یکی دیگر از موارد جالب این کتاب توجه است که به این نکته دارد که اساساً سه چیز باعث می‌شود افراد تصمیم به تغییر بگیرند:

- به‌اندازه کافی صدمه دیده‌اند.

- دچار خستگی و ناامیدی تدریجی شده‌اند.

- چیزی به آنها هیجان تغییر داده است.

این کتاب بسیار واقع‌بینانه است؛ زیرا ما را با این واقعیت روبرو می‌کند که مسئول اتفاقاتی هستیم که بدون توجه به آنچه در گذشته اتفاق افتاده است، در آینده رخ می‎دهد. علاوه بر این، افراد را قادر می‌سازد تا تغییر کنند، خودکنترلی و خود هدایتی را بسازند و واقعیت آزادی انتخاب را کشف کنند.

بهترین کتابی که خوانده‌ام
بهترین کتابی که خوانده‌ام


چرا منحصربه‌فرد است؟

چیزی که در این کتاب من را بسیار جذب کرد تجزیه و تحلیل‌هایی بود که ذهن را به گذشته معطوف می‌کرد و به درک بهتر این موضوع کمک می‌کرد که چرا باورهای اصلی من در مورد خودم، دیگران و جهان اطرافم ساخته شده است. درواقع این کتاب با دیدی روانکاوانه به واکاوی و تغییر ذهنیت و رفتار منجر می‌شود که بسیار جالب و هیجان‌انگیز است.

از نظر من وضعیت آخر کتابی تفکربرانگیز و امیدبخش در این مورد است که چگونه رویکردهای تحلیلی می‌تواند زندگی و روابط ما را بهبود بخشد است.

در روانکاوی، تحلیلگر قهرمان است، ولی در رویکرد این کتاب، قهرمان کسی است که به دنبال تغییر است.

همه از خواندن این کتاب لذت می‌برند؟

چیزی که من فکر می‌کنم این است که خواندن این کتاب برای همه بسیار مفید است. حتی من که چند این کتاب را خوانده‌ام هنوز خواندن آن را برای خودم مفید می‌دانم. اگر از افرادی هستید که برای شما هم مانند من جذاب است که به بررسی این موضوع بپردازید که چرا باورهای عمیقی در مورد خود و دیگران ایجاد کرده‌اید و به تکرار اشتباهات روابط خود ادامه می‌دهید، احتمالاً از این کتاب بسیار لذت خواهید برد.

کتاب وضعیت آخر حدود 55 سال پیش نوشته شده است؛ ولی همچنان دیدی مدرن دارد. ولی اگر بعضی چیزها در این کتاب برای شما آزاردهنده به نظر رسید به‌خاطر همین مدت زمانی است که از نوشتن آن گذشته است. مثلاً چند اشاره که در مورد هم‌جنس‌گرایی وجود داشت ابتدا برای من دور از توقع بود، ولی وقتی به یاد آوردم که زمان نگارش این کتاب هنوز گرایشات هم‌جنس‌گرایانه از فهرست بیماری‌های روانی انجمن روانپزشکی حذف نشده بود، آزاردهندگی آن برایم از بین رفت.

خب قول دومی که به من دادید به‌خاطر می‌آورید؟ پس به سراغ آن بروید و از خواندنش لذت ببرید. اگر هم می‌خواهید کتاب را از من قرض بگیرید، کامنت بگذارید تا با هم هماهنگ کنیم.