«دنبالهروِ هرکسی نباش، ولی از هرکسی توانستی یاد بگیر!» آدرس سایت: dastandaz.com | ویراستی: Dast_andaz@ | ایمیل: mohsenijalal@yahoo.com
تا این دریچه بسته نشده بجنب!
مقدمه: به نقل از کتاب«ثروتمندترین مرد بابل»، اثر جورج ساموئل کلاسون:
یکی از دوستانش گفت:«شانس آوردی که آلگمیش تو رو وارث خودش کرد.»
آرکاد:« من فقط خوششانس بودم که قبل از ملاقات با آلگمیش مشتاق موفقیت و ثروتمندشدن بودم؛ یادتون نیست که من به مدت چهار سال با قاطعیت هر چه تمامتر یک دهم از درآمدم رو پس انداز کردم؟ اگه یه ماهیگیر سالها وقت صرف کنه و عادتهای ماهیها رو بشناسه تا بتونه با هر تغییر باد یا فصل سال، تور ماهیگیری رو در نقطه مناسب پهن کنه؛ شما اون ماهیگیر رو خوششانس میدونین؟ فرصتهای زندگی مثل الهههای مغرور هستند که هرگز وقت خود را با افرادی که آمادگی پذیرش فرصت رو ندارند، تلف نمیکنند.»
فرصتهای زندگی مثل الهههای مغرور هستند که هرگز وقت خود را با افرادی که آمادگی پذیرش فرصت رو ندارند، تلف نمیکنند.
حکایت جالب جوجه غازها و جناب پرفسور پیپ به دست!
آقای کنراد لورنتس، برندهی جایزه نوبل فیزیولوژی، طی تحقیقاتی که بر روی غازها انجام داد فهمید که جوجه غازها به محض تولد، اولین موجود متحرکی که میبینند را دنبال میکنند. حالا این موجود میخواهد خود پرفسور کنراد ریش پرفسوری باشد یا بلانسبت شما هر خر دارای حرکت دیگری!
بسته شدن دریچهای به نام"فرصت"!
پرنده شناسان استرالیایی پژوهش جالبی کردند و متوجه شدند که اگر جوجه غاز به مدت ده روز به ترتیبی رشد کند که هرگز موجود متحرّکی را نبیند، پس از آن دیگر چنین نمیکند، چرا؟ چون دریچهی فرصت بسته شده است! و نکتهی جالب این که: اگر کسی نباشد تا جوجه غازها او را دنبال کنند، از بین میروند. در حالیکه مادرشان بی خیال به زندگی اش ادامه خواهد داد!
کمی از احوال مغز ما انسانها!
مغز نوزاد یک چهارم مغز بزرگسال است ولی در طول یک سال به وزنی بیش از نصفِ وزن خود میرسد. آن چه باعث شگفتی است این است که تغییر وزن ارتباطی با زیاد شدن نورونها ندارد، شمار نورونهای نوزادان در سراسر عمرشان ثابت و کامل است. افزایش وزن مربوط به سرعت گسترش تارهای اتباطی یا به عبارتی افزایش سیم کشیهای میان نورونهاست. چرا؟ چون انتخاب طبیعی، مغزها را به گونهای تکامل بخشیده که تجارب معینی را در زمانهای معینی از جریان رشد، انتظار داشته باشیم. برای همین مغز نوزادان از پیش کم سیمپیچی میشوند تا برای دنیاهایی که هنوز با آنها برخورد نکردهاند جا باز باشد و از طریق تجربه با دنیای خودشان جور شوند و آن را ساده سازند.
فرصت غنیمتست غنیمت رها مکن!
امّا آن زمانی که به علت عدم فعالیت، تارهای رابط بین نورونها، هرس شوند، بسیار سخت خواهد بود که ارتباط میان نورونهای مربوط به این تارها را دوباره بازسازی کرد. چرا؟ چون دریچهی این فرصت بسته شده است! این هرس شدن چه موقع اتفاق میافتد؟ مغز برای هر الگوی فعالسازی سرشتی که ممکن است در تجربه با آن روبرو شود، سیمپیچی میشود. ولی یادمان باشد، تنها نورونهایی که با هم آتش میکنند، با هم مرتبط میشوند و بینشان سیمکشی میشود. زمانی که نورونها دو سویه فعال نیستند، طبیعت به علت فعال نبودن، آن ها را هرس میکند. اگر شما پاسخ تلفن مرا ندهید، من بیگمان زحمت تماس بعدی با شما را نخواهم کشید!
یک مثال: دریچهی فرصت یادگیری زبان و زمان بسته شدن آن!
به عنوان مثال استیون پینکر در کتاب غریزهی زبان مینویسد که هر کودکی جدا از این که در کجا پرورش می یابد، بدون تلاش با اندک تواناییهایی در زمان معینی حرف زدن را یاد میگیرد در حالی که موش دستآموزی که در همان خانه بزرگ میشود، زبان نمیآموزد. چرا؟ چون مغز انسان از پیش برای یادگرفتن زبان برنامهریزی شده است، در حالی که مغز موشها، چنین پایه و ساختاری را در مغزشان ندارند. یکی از دلایل توانایی چشمگیر طفل که بدون زحمت زبان آور میشود، پایهی زیستی است. ثابت شده است که یادگیری زبان دوم به نسبتی که بزرگتر میشویم، سختتر میشود. وقتی توانایی یادگیری زبان انگلیسیِ کرهایهایِ مهاجر را آزمودند، افرادی که پیش از هفت سالگی وارد شده بودند، یادگیری زبان برای آنها آسان بود. ولی برای مهاجران بزرگتر، به نسبت بالا بودن سنشان، یادگیری زبان سختتر میشد.این نشان میدهد که در یادگیری زبانهای بیگانه، محدودیت های زیستی در پیش روی ماست.
گاهی این دریچه وقتی مهلتش تمام شود، دیگر باز نمیشود مگر به خواست او!
داستان فرزنددار شدن حضرت زکریا(علیهالسلام) مثال خوبی است. دریچهی فرصت برای فرزنددار شدن به اقتضای سنّ خیلی زیاد به روی حضرت و همسرش بسته شده بود. خودش هم این را خوب میدانست برای همین دعا میکرد:«پروردگارا، استخوانهایم سست گشته و پیرى مویم را سپید نموده است، ولى من هیچ گاه از عطاى تو محروم نبوده ام. بار خدایا، من از این وارثان کنونى بیمناکم که راه باطل پویند و همسرم نیز نازاست، از پیشگاه خود به من جانشینى شایسته عنایت کن که وارث من و همه آل یعقوب باشد، خداوندا، او را وارثى پسندیده و صالح مقرر دار.» و خدای عزیز اگر بخواهد تمام قوانین زیر پا گذاشته میشوند و هر دریچهی بسته ای باز خواهد گشت. بنابراین او دعاى زکریا را به استجابت رساند و فرشتگانى را نزد او فرستاد تا به او مژده دهند که خداى متعال به زودى به او فرزندى عنایت خواهد فرمود و نام یحیى را برایش برگزیند که ویژه اوست و هیچ کس را به این اسم نامگذارى نکرده است و به زودى برکات الهى بر او وارد مىشود.
القصه:
مراقب باشیم که تارهای رابط بین نورونهای مغزمان هرس نشوند. حواسمان باشد تا قبل از این که دریچههای فرصت، یکی پس از دیگری به رویما بسته شوند، بجنبیم. فرصتها، زیادند. به شرطی که آنها را در لحظهی مناسب، دریابیم. به قول کریستیان بوبن:«ما فقط یک لحظه فرصت داریم دستبندهای روشنایی را که دور مچ دستهای زندگی صدا میدهند، بدزدیم!»
نکته:
بخش زیادی از این نوشته، برگرفته از کتاب"خود خیالی" (شما فکر میکنید چه کسی هستید؟) اثر "بروس هود"، است.
مطلب قبلیم:
حُسن ختام: به نقل از کریستیان بوبن، نویسندهای که به شدّت دوستش دارم.
روزهایی که برای زندگی به ما دادهاند آنقدر زیادند که در عجبم چطور قدیس نمیشویم.
مطلبی دیگر از این انتشارات
داستان کوتاه انباشت بیهودگی
مطلبی دیگر از این انتشارات
بهترین کتابهای سیاسی که باید خواند
مطلبی دیگر از این انتشارات
به بهانه معرفی کتاب ایدهی عالی مستدام: ایده میدهم، پس هستم!