حقیقت بوف کور
می گویند؛عیب مِی جمله بگفتی،هنرش نیز بگوی.یا برعکس ؛در پست قبلی از صادق هدایت تعریف کردی بیا و اینجا زیر آبش را بزن.خواننده ها خودشون تصمیم می گیرند که کدوم نظر را انتخاب کنند.
صادق هدایت نویسنده ای نبود که قشر مذهبی بتواند نظراتش را با تسامح بپذیرد.علمای قلم به دست و منبر دار هر جا که مجالی می یافتند به صادق هدایت ،افکار و کتاب هایش با شدت تمام می تاختند و او را نویسنده ی مکتب پوچ گرائی می نامیدند.
پس از انقلاب به جز چند سال در دولت اصلاحات ،انتشار و عرضه ی کتابهای هدایت ممنوع بود.بر خلاف تعریف های فراوان اهالی ادب از هدایت و خصوصا کتاب "بوف کور"هستند کسانی که به خاطر جهان بینی متفاوت ،نوشته های او را بر نمی تابند و حتی زندگیش را پوچ و مرگ خود خواسته اش را از سر استیصال می دانند.یکی از این نویسندگان مجری سابق برنامه ی "قصه ی ظهر جمعه ی رادیو"با نام مستعار رضا رهگذر است.
محمدرضا سرشار در كتاب «حقيقت بوفكور» به بررسی مشهورترين اثر داستانی صادق هدايت پرداخته است و ضمن نقد فنی اين اثر به لحاظ ساختاری و شكلی درصدد نشان دادن جايگاه واقعی اين اثر در ادبيات داستانی معاصر ايران است.
سرشار در چهارده بخش به بررسی بوف کور پرداخته است:
«پيش درآمد»/«زندگينامه صادق هدايت»/«تاريخچه نگارش و انتشار بوف كور»/«شناختنامه بوف كور»/«منابع و ماخذ ادبي بوف كور»/«نوع ژانر بوف كور»/«دلايل پيچيده و دشوار فهم نمايي برخي آثار»/« عقده اوديپ يا مادينه جان؟»/« نمادها»/«ساختار»/«نثر»/«درونمايه»/«ساير موارد» و/«ختم كلام».
سرشار خود درباره اين اثر در ابتدای كتاب می نويسد:
"نقد متفاوت اثری كه در طی قريب به هفتاد سالی كه از انتشار اوليه آن مي گذرد، ده ها بار، با كج و بدفهمی و مبالغههای شگفت، از سوی برخی از مشهورترين چهرههای ادبی داخلی و خارجی، مورد - به اصطلاح - نقد و تفسير و تاويل و ستايش قرار گرفته، و اين نوشتهها، خود به خود، قالبی غيرواقعی - همچون يك تابو - از آن اثر، در ذهنها ايجاد كردهاند، حقيقتا كاری دشوار است.زيرا در اين قبيل موارد، زحمت چنين منتقدی، چيزی حتی فراتر از مضاعف می شود. چه او ، در حين ارائه نقد خود، ناگزير است ذهن مخاطبان خويش را هم، از غلطآموزی های منتقدان پيشين پاك كند."
كتاب«حقيقت بوفكور» را محمدرضا سرشار تاليف و انتشارات كانون انديشه جوان چاپ دوم آن را در سال 1387 در 2500 نسخه منتشر كرده است.
اگر حوصله خواندن کتاب را ندارید خلاصه اش این است که قصه اشکالات فنی دارد و هدایت سوتی های متعددی در نوشتن این کتاب داده و خیلی از تکرارها در متن قصه لازم نبوده و در نهایت با خواندن این کتاب غیر از یاس و سیاه بینی چیزی عاید خواننده نمی شود.
باقی بقایتان ...
مطلبی دیگر از این انتشارات
داستایوفسکی: شوالیهٔ ایمان [مسیحی]
مطلبی دیگر از این انتشارات
نظرم درمورد قرآن با ترجمه علی ملکی
مطلبی دیگر از این انتشارات
کتاب برزخ بی گناهان