خلاصه کتاب کار عمیق نوشته کال نیو پورت

چقدر جای این کتاب بین کتاب های موفقیت خالی بود ! مخصوصا اینکه این روزها همه مون خیلی درگیر فضای مجازی شدیم و انگار چند وقت به اینترنت سرنزنیم نمیشه که نمیشه !

این کتاب بهمون یاد میده که چطور با تمرکز زیاد کار کنیم ، طوری که اگر یک ساعت کار کردیم معادل سه ساعت بازدهی داشته باشیم ! خیلی جالبه نه ! در حالیکه به علت ترافیک و به علت فاصله محل کار از خونه اکثرمون وقت کم میاریم خیلی خوبه اگه یاد بگیریم که با تمرکز کار کنیم . اون وقت یک ساعت کار میشه معادل سه ساعت بازدهی!

حالا میرم که کتاب رو تعریف کنم از زبان نویسنده :

کار سطحی و کم عمق اثری در جهان نمیزاره ! با هنر یادگیری مطالب پیچیده با سرعت بالا ارزش خودت رو برای جهان افزایش بده ! استعداد به پاداش منجر نمیشه .شما فقط در صورت بهتر بودن پاداش می گیرید.

در عصر امروز باید ستاره باشی تا پاداش بگیری ، حتی فوق ستاره !

مزایای کار عمیق :

کار عمیق به شما کمک میکنه مطالب دشوار رو به سرعت یاد بگیرید.

کار عمیق به شما کمک میکنه کارتون رو در حد ممتاز انجام بدین.


کار عمیق چطور کاری هست ؟

کار عمیق کاریه که در لحظه‌ فقط و فقط داریم اون کارو انجام میدیم.به عبارت دیگه کار عمیق کاریه که با تمرکز بسیار زیادی انجام میشه و نتیجه ش همیشه درخشانه .

معمولا دانشجویان با بهترین معدل کمتر از بقیه درس می خونن ! چرا؟ چون تمرکزشون بالاست و در نتیجه بازدهی شون خیلی بیشتره !

چرا کاری که عمیق نباشه نتیجه خوبی نمیده ؟

کار عمیق یعنی کاری که در لحظه تمام حواس و تمرکز شما روی اون کار باشه فقط وقتی از کار الف به کار ب می رین توجه شما بلافاصله از الف به ب وارد نمی شه ! ته مانده ی توجه شما از کار قبلی به کار جدید وارد می شه که بهش میگن پسماند توجه ! هر چی کار قبلی نیمه تمام باشه و شما وارد کار جدید بشین پسماند توجه بیشتری وارد کار جدید می کنین و به همین علت تمرکزتون به شدت میآد پایین !

بنابراین دقت کنین که وقتی وسط مطالعه یکدفعه گوشی تون رو برمی دارین و اینستاگرام تون رو چک می کنین چه بلایی سر تمرکز و توجه تون می آرین ! مقدارزیادی پسماند توجه ازاون کلیپی که تماشا کردین با شما وارد کار جدید میشه و به شدت روی دقت تون اثر می گذاره !

پس تکلیف مدیران عامل چی میشه ؟

مدیران عامل به لحاظ شغل شون مجبور هستن که از این جلسه به اون جلسه برن و گاهی حتی بین دوتا جلسه هم چندتا تلفن می زنند .شاید تعریف کار عمیق برای اونها غیر ممکن باشه ! چون مدیر عامل موتور تصمیم گیری هست و اصلا اگر روزی چهار ساعت در یک مورد فکر کنه هدر دادن وقت و انرژی ش هست ، چرا که مدیر میتونه چند نفر رو استخدام کنه که روزی چند ساعت برن و در این مورد حسابی تحقیق و پژوهش کنن .

اصل کمترین مقاومت

ما به رفتارهایی تمایل داریم که در لحظه آسون ترین هستند.اینکه فورا جواب یک ای میل رو بدیم و هر هفته برای کارمون جلسه هایی که خیلی مفید نیستن بزاریم .اصل کمترین مقاومت ، مارو از رنج کوتاه مدت تمرکز و برنامه ریزی نجات میده اما از رضایت بلند مدت و ارزش آفرینی واقعی محروم میکنه !

استدلال عصب شناختی برای عمق

دانشمندی به نام گالافر در مورد ارتباط بین توجه و خوشبختی تحقیق کرد. او مبتلا به سرطان بدخیم شد.در ابتدا خیلی به بیماری ش فکر می کرد و تمام روز ذهن ش درگیر بیماری بود اما یک روز به خودش گفت این بیماری می خواد فکر و ذهن منو بگیره ، اما من به زندگی م تمرکز می کنم.شروع کرد به تمرکز کردن بر روی پیاده روی ، فیلم دیدن ، نوشیدن آب ، نوشتن و و و

نه اینکه سرطان او بهبود پیدا کرد ولی مدت طولانی تری تونست با سرطان زندگی کنه و احساس خوشبختی ش بسیار بیشتر از قبل شد.

آنچه انتخاب می کنیم برآن توجه کنیم .

آنچه انتخاب می کنیم آن را نادیده بگیریم.

اگر فکر و ذهن تون بیماری سرطان باشه تمام روز رو غمگین و ناراحت می مونین. اما اگر برپیاده روی کنی ، تمرکز کنی ، هدف داشته باشی سرزنده ترین میشی.

آنچه به آن فکر می کنید ،آنچه انجام می دهید.آنچه احساس می کنید ، چیزهایی هستند که برآن تمرکز می کنید! زوجی که سر کارهای خونه دعوا می کنن در واقع دارن روی تنبلی و خودخواهی تمرکز می کنن به جای این کار بهتره تمرکز کنن که چطور می تونن این مشکل رو حل کنن و راه حل چیه !

رفتار مغز در زمان تصورات منفی و مثبت باهم فرق میکنه !

در جوانان مغز با هر نوع تصوری تحریک می شه ! چه مثبت و منفی !

در افراد میانسال مغز فقط با تصورات مثبت تحریک میشه ! یعنی تصورات منفی اونها رو تحریک نمیکنه و شادتر هستن!

در واقع افراد مسن مغزشون رو طوری بازسازی کردن که موارد منفی رو نادیده بگیره و فقط از موارد مثبت لذت ببرن.یعنی اونا با مدیریت ماهرانه تمرکز بدون تغییر دنیا ، دنیا رو به جای بهتری تبدیل کرده بودن. به چیزهای کمتر خوشایندو و کوچک تر کمتر توجه می کنن.

جهان شما نتیجه چیزی ست که به آن توجه می کنید. دقت کنین که تمرکز شدید چه فایده ای داره . با تمرکز شدید همه نگرانی های سطحی حذف می شه . بیشتر روز ما صرف تعامل با نگرانی های سطحی میشه . اینکه همش بری واتساپ رو چک کنی تو اینستاگرام بچرخی ، یکسری مسایل بی اهمیت و سطحی رو میاره در خط مقدم توجه شما .و ذهن تحت سلطه استرس ، بیهودگی و ناامیدی قرار می گیره .این قبیل چیزهای کم عمق و سطحی حتی اگر سرگرم کننده به نظر بیاد شما رو خسته می کنه و روزتون رو هدر میده و شما رو از هدف اصلی تون دور میکنه !

بهترین نوع زندگی متمرکز زندگی کردن است .

استدلال روان شناختی برای عمق

اگر از یک نفر بپرسین پنج ساعت پیش در فلان لحظه چه احساسی داشتی سخت ممکنه به یادش بیاد .اما اگر بهش یک دفترچه یادداشت بدین که احساسات ش رو در طول روز ثبت کنه بازهم انجام نمیده چون سخته! در یک مطالعه به افراد یک پیجر دادند و هر لحظه که پیجر بوق می زد افراد باید در دفتر می نوشتن که دارن چیکار می کنن و چه احساسی دارن .در انتهای این تحقیق اومدن و بهترین لحظات ثبت شده رو بررسی کردند: نتایج بسیار جالب بود: لحظاتی که افراد در حال انجام کاری بودند و خیلی در اون کار غرق شده بودند حالات روحی بسیار خوشایندی رو ثبت کرده بودند.

در حالیکه اکثر مردم معتقدن که استراحت کردن مارو شادتر میکنه در این تحقیق ثابت شد که کار کردن اونهم از نوع عمیق بیشتر باعث شادی افراد میشه . بهش گفته میشه حالت غرقگی ذهنی . حتی ثابت شده که افراد در محل کار شادتر از محل استراحت هستند.

غرقگی موجب شادی میشه .رفتن به عمق ذهن رو برای داشتن زندگی ارزشمند تنظیم میکنه . حتی باید شغل ها دوباره طراحی بشن . طوری طراحی بشن که تا حد ممکن شبیه فعالیت های غرقگی بشن.

استدلال فلسفی برای عمق

رئیس دپارتمان فلسفه دانشگاه هاروارد میگه شما به کار عالی رتبه نیاز ندارید بلکه به رویکرد عالی رتبه در مورد کارتان نیاز دارید.چرخ چوبی اشرافی نیست اما نوع شکل دهی به آن می تواند طوری طراحی شود که اشرافی باشد .برای استاد کارشدن ، کارعمیق لازمه .

کار عمیق می تواند یک کار دانش ورز را از تعهدی خسته کننده و حواس پرت کن به کاری رضایت بخش و جذاب تبدیل کند!

قوانین کار عمیق :

اولین قانون کار عمیق : عمیق کار کنید .

یک مطالعه بین 7500نفر انجام شد. مهم ترین نکته این مطالعه این بود که فرد در تمام طول روز با تمایلاتش می جنگه ! تمایل به غذا ، تمایل به خواب ، تمایل به وب گردی ، تمایل به شبکه اجتماعی ، تمایل به موسیقی ، تماشای تلویزیون ، رابطه جنسی و و و .

نیروی اراده محدوده ! ارده مثل ماهیچه ست زود خسته میشه ! راه حل ایجاد کار عمیق اینه که از اراده کمترین استفاده رو انجام بدیم و اینهم فقط با روتین سازی ممکن میشه !

روتین سازی یعنی از ابتدای روز برنامه داشته باشید که اول این کار دوم اون کار سوم اون کار و همینطور پشت سرهم کارهاتون رو بچینید. طوری که بدونین بعد از انجام این کار باید برین سراغ اون یکی کار و نخواین که فکر کنید که چه کاری انجام بدم یا اینکه با تمایلاتتون بجنگید که چه کاری بهتره !

روش رهبانی برای انجام کارعمیق :

روش رهبانی یعنی مثل یک تارک دنیا تا می تونین ارتباط تون رو با محیط بیرون قطع کنین. به این ترتیب منابع حواس پرتی رو از بین می برین.نویسنده در این بخش از یک استاد تمام که در سن پایین ، تونسته استاد دانشگاه هاروارد بشه نام می بره که حتا ای میل شخصی نداره و نامه هاش رو با پست می فرسته و شعارش اینه که به همه افرادی که می خوان تمرکز منو از بین ببرن هشدار میدم که به ایمیل ها جواب نمی دم.

روش دو سبکی برای انجام کار عمیق:

در این روش زمان خود را به دو بخش تقسیم می کنیم . در بخشی از زمان کار عمیق انجام می دیم و حسابی در اون زمان متمرکز میشیم.مثلا چهار روز در هفته .کمترین واحد یک روز کار عمیق در هفته است.می توان چند ساعت اول صبح رو هم کار عمیق انجام داد.یا اینکه مثلا استاد یک ترم تدریس کنه و یک ترم کارعمیق و تحقیق و پژوهش.

روش ریتمیک برای انجام کار عمیق :

ساده ترین روش برای شروع کار عمیق این روش هست.روش ریتمیک سازگاری بالایی با طبیعت انسان داره . مثلاً میتونین برای خودتون تعریف کنین که در بازه های 90 دقیقه ای کار عمیق انجام میدم. مثلاً هر روز صبح ساعت پنج و نیم بیدار می شم و تا هفت و نیم روی تزم کار عمیق انجام می دم.بعداز برگشت از سرکارهم هرشب ساعت هشت تا نه و نیم دوباره کار عمیق انجام میدم.

اگر شما شغل تمام وقت دارین و نمی تونین چند روز ناپدید بشین و به کار عمیق برسین این روش خیلی روش خوبیه !

روش روزنامه نگاری برای انجام کار عمیق :

تو این روش فرد هر زمان که وقت آزاد پیدا میکنه تغییر حالت میده به کارعمیق .

این روش اصلا مناسب تازه کارها نیست .چون توانایی تغییر سریع ذهن از حالت کم عمق به حالت عمیق آسون نیست .اگر تمرین نداشته باشین این کار نیروی اراده تون رو می بلعه و انرژی زیادی از شما می گیره !

این تمرین نیاز داره به اینکه شما به توانایی هاتون اعتماد داشت باشین !

نکته مثبت این روش اینه که کار عمیق با زمان بندی ما با خودمون عجین میشه . کال نیو پورت ، نویسنده این کتاب از این روش برای انجام کار دقیق استفاده میکنه.این روش بسیار قدرتمنده ولی انجام اون خیلی سخته!

عادات کاری خود را ایجاد کنید:

مهم ترین نکته اینه که بفهمین شما با کدوم روش راحت تر هستین !کدوم روش برای شما مفیده تا بتونین از زمان استفاده حداکثری داشته باشین! باید عاداتی بسازین که باعث بشه راحت تر به عمق برین.

چگونه از کار عمیق خودتون حمایت کنین؟

باید کشف کنین که کدوم کار به شما احساس بهتر ، حال بهتر و روحیه بهتر میده .کدوم کار روی شما تاثیر فوق العاده داره ؟ همون کارو توسعه بدین. مثلاً پیاده روی ، مثلا خوردن قهوه ، مثلا ورزش سنگین.

یا اینکه یک حرکت بزرگی انجام بدین .جی کی رولینگ برای حمایت از کار عمیق ، برای نوشتن کتاب هری پاتر به یک هتل لوکس و قدیمی در اسکاتلند رفت و مدتی اونجا اقامت کرد و اینطوری بهتر تونست کتابش رو به بهترین نحو بنویسه!

راه سوم اینه که تنها کار نکنید و یک همکار خوب برای خودتون پیدا کنین.می تونین کار رو به چند بخش تقسیم کنین و هر کس همون قسمتی رو که دوست داره انجام بده .

دستورالعمل هایی برای انجام کار عمیق

1-هر چه سعی کنین کار بیشتری انجام بدین عملا کار کمتری انجام میدین! بنابراین روی موارد خیلی مهم تمرکز کنین .تعداد کمی از کارهای بسیار مهم را هدفگذاری کنین و به همون ها بپردازید.سعی کنید به جرئیات کم اهمیت که حواس شما را پرت می کند نه بگویید. این مهم ترین بخش انجام کار عمیق است.در عوض به موضوعاتی که اشتیاق را در شما به وجود میآورند بله بگویید.

2- حالا که هدف مهم را پیدا کردید و شروع به انجام کار عمیق نمودید باید بتونید میزان موفقیت خود را اندازه بگیرید.تمرکز روی نتیجه کار بسیار اشتباهی ست ! چون در کوتاه مدت هیچ کاری نیست که انجام اون فورا به نتیجه برسه بلکه بهترین راه تمرکز روی میزان ساعت های انجام کار با تمرکز معیار بهتر و درست تریه !

3- تابلوی امتیاز درست کنید. تابلویی که با انجام هر ساعت کار عمیق یک چوب خط روی اون بکشید و هر وقت اون کار به نتیجه رسید یک ستاره به خودتون بدین . اینطوری با یک نگاه به تابلو میتونین متوجه بشین که برای به نتیجه رسیدن هر کار چند ساعت فعالیت لازمه.

4- برای پاسخگویی به دیگران و حتی به کارهای خودتون ساعات منظم کاری تعریف کنین .عادت مرور هفتگی داشته باشین و در پایان هفته اگر کارهاتون رو به موقع و با تمرکز انجام دادین جشن هفته خوب بگیرین.

بیکار بودن :

از بیکار بودن نترسید ! بیکار بودن برای مغز ضروریه مثل ویتامین دی ! بیکار بودن فقط رفتن به تعطیلات نیست ! بیکار بودن بعد از پایان هر روز کاری ضروریه .بیکار بودن یعنی در طول روز یک بازه ای باشه که کلا از فعالیت های کاری تون فاصله بگیرین .مثلا بعد از ساعت 6 حتی یک ایمیل رو باز نکنین.حتی به یک سایت مرتبط با کارتون سرنزنید.حتی به یک تلفن کاری روزتون فکر هم نکنین ! اگر به زمان بیشتری نیاز دارین روز کاری رو طولانی تر کنید مثلا به جای ساعت شش ساعت هفت تعطیل کنین ولی وقتی تعطیل کردین حتی به کارهاتون فکر هم نکنین. اینطوری مغز رفرش میشه برای روز کاری بعدی آماده تر خواهد بود.

دلیل های محکم برای بیکار بودن بعد از روز کاری :

1- دوری از کار بینش رو رو بهبود میده :وقتی اطلاعات چیزی در ذهن شماست و شما ارتباط با کار رو قطع می کنین این موضوع در لایه های ناخودآگاه شما هست.ضمیر ناخودآگاه تون موقع بیکاری میره و اونو حل میکنه . در تصمیماتی که نیاز به اعمال قوانین محکم داره باید ذهن خودآگاه در گیر بشه مثل مسائل ریاضی .

در تصمیماتی که اطلاعات زیاد و قیدهای متناقض داره ذهن ناخودآگاه مناسبه.چون ناخودآگاه دامنه عصبی بیشتری رو درگیر میکنه و اطلاعات بیشتری رو منتقل میکنه و راه حل های بیشتری را بررسی میکنه.
ذهن ناخودآگاه مثل مرکز داده های گوگل است.که الگوریتم آماری و انبوهی از اطلاعات بدون ساختار را بررسی می کند و راه حل های شگفت انگیز برای مشکلات دشوار پیدا می کند.

2- دوری از کار انرژی مورد نیاز کار عمیق رو رو ایجاد میکنه: طبق یک نظریه تمرکز پیش نیازی دارد به نام توجه هدایت شده . اگر توجه هدایت شده رو خسته کنید در تمرکز کردن دچار مشکل می شید.راه رفتن در خیابان های شلوغ شهر نیاز به توجه هدایت شده داره چون باید حواستون به چراغ قرمز باشه به تنه نزدن به عابران باشه به تصادف نکردن باشه .توجه هدایت شده در هر جا که محرک های جالب زیادی هستند وجوددارد. راه رفتن و دویدن در مسیری که در آن توجه هدایت شده رو خسته نمی کنه.همین که به مغزت بگی تا روز بعد کاری نمی کنی کلی انرژی می گیری برای روز کاری بعدی! درسته شب ممکنه یکم بیشتر کار کنی ولی روز بعدی اثر بخشی ت دو برابر کمتر میشه !

3- کاری که تعطیلی شب رو پر کنه خیلی کار مهمی نیست :حتما برای کارتان نقطه پایان تعریف کنین. تمرکز شدید برای یک آدم عادی در یک روز یک ساعت و برای یک فرد حرفه ای چهارساعت است. به یاد داشته باشید که ظرفیت ما برای انجام کار عمیق محدود است برای دوری از کارهای متفرقه برنامه سفت و سخت داشته باشید.خود این قطع کردن احتمال موفقیت شما را بالا می بره.

برنامه ای برای راحت کردن نقطه پایانی کار :

1- زمان و مکان برای نقطه پایان کار تعیین کنید.

2- وقتی کار را دوباره باز بینی کنید کار تحت کنترل شما قرار می گیرد.

3- برای انجام کار مراحلی تعریف کنید یکی بعد از دیگری تا نقطه پایان چیزی مثل الگوریتم.

4- کار که انجام شد یک جمله داشته باشید: بریم برای تعطیلی .

مثلا طبق برنامه ی شما ، آخرین کار چک کردن ایمیل ها باشد و و بعد از آن بگویید کار تموم شد .

یا اینکه کاری باشه که با انجام اون بفهمیم به نقطه پایان کار رسیدیم.

اثر زیگارنیک : کار ناتمام ذهن رو مشغول میکنه و در تمام طول روز ذهن با اون کار ناتمام در جداله.

دانشمندی به نام روی بامیستر گفت : اگر همون لحظه که تو کار وقفه میندازی برنامه ای برای تکمیل اون در آینده داشته باشید اثر حواس پرتی در طول روز در ذهن تموم میشه !

یعنی تعهد به یک برنامه خاص برای هدف نه تنها دستیابی به هدف رو تسهیل میکنه بلکه ممکنه منابع ذهنی برای سایر فعالیت ها رو هم آزاد کنه ! در آخر روز حتما برنامه داشته باشید که کارهای روز بعد رو مرور کنید.اینطوری هیچ کاری جا نمی مونه .درسته این کار شاید کمی آخر روز رو طولانی تر کنه و کمی آزار دهنده باشه ولی چون باید یکسری کارها رو چک کنی و برنامه فردا رو بنویسی در کل بیست دقیقه به روز کاری اضافه میشه . دو هفته طول می کشه تا ذهن تون باهاش کنار بیاد ولی جا که بیفته و ذهن تون باهاش کنار بیاد دیگه افکار ردیابی رو رها میکنه !

قانون دوم کار عمیق : بی حوصلگی را بپذیرید .

حواس پرتی نسبت به مسایل مختلف در اینترنت تاثیر منفی بلند مدتی روی مغز میذاره .افرادی که تمام مدت چند کار را با هم انجام می دهند نمی توانند موارد بی ربط را فیلتر کنند. انجام همزمان چند کار با هم یعنی استفاده از بخش های زیادی از مغز چیزی مثل خراب کردن ذهن ! باید بتونی در هر زمان فقط و فقط یک کارو انجام بدی .

*در میان حواس پرتی ها استراحت نکنید!

*در میان تمرکز ها استراحت کنید!

سعی کنید یکروز در هفته بدون اینترنت سر کنید.برای استفاده از اینترنت ساعات مشخصی تعیین کنید و فقط در همون ساعات استفاده کنین.اگر تند تند برید به اینترنت سر بزنید ذهن یاد می گیره کمبود تازگی رو تحمل نکنه یعنی دائم باید دنبال یک چیز تازه باشه .این حرکت باعث ضعیف شدن ماهیچه های ذهن میشه. با جداسازی برای استفاده از اینترنت در زمان مشخص ماهیچه های ذهنی تون قوی میشن.کدام ماهیچه ها ؟ ماهیچه های توجه ! در نتیجه تمرکزتون بیشتر میشه .

دقت کنین اگر وسط کار حوصله تون سر رفت به خودتون بگین که قرار استفاده از اینترنت یک ساعت دیگه ست و تحمل کنید.

اگر لازمه که مرتب سر بزنید و چیزی رو چک کنید یک واحد زمانی تعریف کنید مثلا هر بیست دقیقه یکبار.و غیر از این زمان اصلا سراغ اینترنت نرین ! اصلا تسلیم وسوسه ها نشین .حتی اگر به مطلب مهمی نیاز دارین و فهمیدین که اونو با یک سرچ آنلاین بدست میارین صبر کنید تا نوبت به زمان استفاده از اینترنت برسه .

چون هر بار که میری و یک چرخ میزنی هزارتا مطلب دیگه میاد جلو چشمت وبعد پسماند توجه در تمام زمان باقیمانده همراه شماست ! حتی بعد از پایان روز کاری هم این استراتژی رو حفظ کنین. فقط موارد دارای حساسیت زمانی رو بعد از پایان روز کاری می تونین انجام بدین البته به صورت آفلاین : مثل پیدا کردن محل رستوران یا اعلام موافقت در مورد جشن تولد .

یک راه بسیار خوب برای مقید موندن به این استراتژی اینه که زمان روز خود رو به دو بخش تقسیم کنید : زمان آنلاین و زمان آفلاین . در زمان آفلاین هرگز دست به گوشی نزنید.حتی شبها در خانه هم دست به گوشی نرنید. اگر در صف نانوایی هستید و بی حوصله شده اید و در زمان آفلاین خودتون قرار دارین مراقب این بی حوصلگی باشید. منتظر بمونین تا حوصله تون سر بره ! این تمرکز برای شما بسیار ارزشمند و مهمه.

مدیتیشن مولد

وقتی ورزش می کنین یا راه می رین ذهن شما همینطور پیرامون مسائل مختلف دور می زنه. اگر اتفاقی جلوی چشمتون بیفته ممکنه تا چند دقیقه درگیر آن بشین . عادت کنید هنگام پیاده روی و دویدن به جای اینکه به مسائل مختلف فکر کنین روی مشکل اصلی خودتون متمرکز بشید.اینطوری ضمن راه رفتن راه حل جدید به ذهن تون وارد میشه.

قانون سوم کار عمیق : رسانه های اجتماعی را ترک کنید!

شما باید فقط در صورتی از رسانه های اجتماعی استفاده کنید که فایده استفاده از اون بیشتر از ترک اون باشه.دقت کنید که موارد حیاتی اندک هستن .

هرچه وقت خود را به کار کم اثربگذرانید کمتر وقت دارید که به کار پراثر بگذرانید.

از اینترنت برای سرگرم کردن خودتان استفاده نکنید!

اینترنت کیفیت اوقات فراغت را پایین می آورد.کلیک روی مسائلی مبهم و حواس پرت کن ! از این صفحه کلیک به اون صفحه ! و در نتیجه این کار مقاومت ذهن تون برای حواس پرتی کم میشه و انجام کار عمیق براتون سخت میشه !

چاره : برای اوقات فراغت خودتون فکری کنید ورزش یا مطالعه یک مجموعه کتاب هدفدار

برای دوری از کشش اعتیاد آور این سایت ها به ذهن تون جایگزین بدهید.جایگزینی با کیفیت .چیزی که در تمام طول روز روی آن کار کنه .اینطوری روزتون کامل تر تموم می شه و روز بعدی با آرامش بیشتری شروع می شه.

قانون چهارم کارعمیق : کم عمقی را کاهش دهید.

برای شروع حد معمول کار عمیق یک ساعت در روز است.اگر حرفه ای باشید چهار ساعت و بقیه روز را می توان به کار کم عمق پرداخت.
ما معمولا روز را به طور خودکار می گذرانیم و فکر نمیکنیم که زمان را چطور مدیریت کنیم.برای هر دقیقه از روزتان برنامه داشته باشید. در طول روزچند بار مکث کنید و از خودتون بپرسید الان چه کاری انجام بدم بهتره؟

یک دفتر بردارید و هر صفحه آن را به دو ستون تقسیم کنید.در یک طرف هر ساعت رو بنویسید و در طرف دیگه کاری که در اون ساعت انجام می دین رو بنویسید.هدف این نیست که به زمان بندی خاصی بچسبید بلکه هدف اینه که بدونید با زمان تون چه کاری می کنید.

نکته اول : در شروع ، زمانی که برای هر کارتخمین می زنید کمتر از میزان واقعی است و معمولا خیلی ها آرزومندانه به این موضوع نگاه می کنند.

نکته دوم : وقتی نمی دونید هر کار چقدر طول می کشه یک زمان مورد انتظار براش در نظر بگیرید و یک زمان اضافی هم براش در نظر بگیرید.

نکته سوم : زمان لازم برای کارهای صبح را طولانی در نظر بگیرید چون در طول روز اتفاقات زیادی می افتد.

مهم ترین پیش نیاز کار عمیق اینست که با زمان تان با احترام رفتار کنید. با هر دقیقه از روز . در ابتدا این کار سخت است.

میزان عمق هر فعالیت :

کارهای غیر شناختی و غیر مهارتی نیاز به تمرکز کامل ندارن مثل بررسی ایمیل ها و ویرایش پیش نویس مقاله

کارهای کم عمقی هستند. کارهایی که تخصص می خوان کارهای عمقی هستند.هرچه زمان بیشتر صرف این فعالیت ها کنید ارزش بیشتری رو باز می گردونه و موجب پیشرفت شما می شه.

علت تداوم کم عمقی : چون تاثیر کم عمقی را در را در زمان بندی فورا نمی بینیم . یعنی اون رفتار در اون لحظه منطقی به نظر می رسه . تفکراتی مثل اینکه باید در توئیتر باشم ! نه خیلی هم لازم نیست ! باید بتونی نه بگی .

تعریف نقطه پایان : بسیاری از استرس ها رو خودمون به خودمون تحمیل می کنیم .هر چه کم عمقی را کاهش بدیم انرژی مون آزاد شده و زمان بیشتری برای کار عمیق داریم.

فیلتر فرستنده : برای اینکه کسی به شما دسترسی پیدا کنه شرط بگذارید.بیشتر از یک شرط. مثلا زمان بندی تعیین کنید یا اینکه موضوع مورد علاقه شما باشه.بدانید اگر کسی ایمیل بزنه یک پاسخ به او بدهکار هستید .پس تا می تونید سعی کنید ایمیل نگیرید.اگر از ابتدا این نکته رو به مخاطب اعلام کنید او خیلی راحت قبول می کنه و با عدم دریافت پاسخ مشکلی نداره .یا اینکه چند سوال تهیه کنید که برای دسترسی به شما باید اونا روپاسخ بده . مثلا جواب سوالم را در سرچ گوگل پیدا نکردم.یا جواب سوالم را در بلاگ سایت ندیدم. به درخواست های گنگ پاسخ ندهید. چیزی مثل این : من دوست دارم گاهی با شما صحبت کنم. فرم درست این درخواست اینه : من در مورد موضوع الف کار میکنم . میتونم روزهای شنبه ساعت 5 عصر یکربع کاری با شما صحبت کنم !

و در آخر : عادت کنید به اینکه اجازه بدید چیزهای بد کوچک اتفاق بیفته.به جای اینکه از شدت اضطراب به خودم بپیچم تصمیم گرفتم کاری در مورد اون انجام بدم.