دل ما

?گهگاه به نظرش می‌رسید دلِ همه‌ی مردم، لابد مثل تن، دست‌هایی دارد؛ دست‌هایی پرمهر و دراز کشیده که جذب می‌کنند، در آغوش می‌کشند و بغل می‌کنند و دل خودش بی‌دست است. دل او فقط چشم داشت و بس.

? موپاسان را با داستان‌کوتاه‌های فوق‌العاده‌اش می‌شناختم. اولین اثری هم که از او خواندم، گردنبند بود. خواندن رمانِ کلاسیک‌ِ استادِ داستان‌کوتاه‌نویسی برایم هیجان‌انگیز بود.
در داستان گردنبند، شخصیت زن به دنبال جلب توجه است، همه‌ی آمالش‌ جلوه‌گری، عشوه‌گری و درخشیدن در مراسم‌هاست. و افسرده است چون فکر می‌کند در جایگاهی که باید نیست. کنار مردی معمولی است که شکوه او را هم ناپیدا می‌کند.
این زن، با شخصیت اصلی زنِ "دل ما" شباهت‌های زیادی دارد. انگار موپاسان سرنوشت دیگری برای زن بی‌نوای گردنبند رقم زده تا در جهان موازی داستان دیگرش، تا آنجا که می‌خواهد بتازد، و آرزوهای بر باد رفته‌اش را زندگی کند.‌
?دل ما داستان زنی است سلطه‌‌جو، خانم دو‌ بورن بعد از مرگ شوهر مستبدش، تصمیم می‌گیرد هرگز ازدواج نکند و تا آنجا که می‌تواند بر مردان اطرافش سلطه داشته باشد. دل ما داستانی اجتماعی و از خیلی جهات روانشناختی دارد. تیپ شخصیتی زن، سلطه‌جو و خودنما است و چون شکارچی خبره‌ای مردان لایق و هنرمند را به مهمانی‌های باشکوه خود دعوت می‌کند و چنان عشوه‌گری می‌کند تا آن بی‌نوایان سست‌عنصر نرد عشق بازند و اسیرش شوند.
?دوبورن، یکی از جذاب‌ترین زنان پاریس، بی‌آنکه دل ببازد، دیگران را آشفته حال و پابند حریمش می‌کند. و این بار ماریول مردی متشخص و ثروتمند، دل‌باخته‌ی این زن محفل‌گردان در پاریس قرن نوزدهم می‌شود.
رمان توصیفات دقیق و زیبایی دارد همچون بیشتر کلاسیک‌ها. فضاسازی و شخصیت‌پردازی‌ها هم قوی است.
?دل ما داستان افسون عشق است و فهم متفاوت آدم‌ها از این واژه‌ی افسون‌گر.

#مریم_جعفری_تفرشی

?کپی با ذکر منبع✅️