دوره بازترجمه اصول فلسفه حق: بند 65

صدا: سپیده کاظمی (ایلشاد)

ج) عرضهِ مِلک

بند 65

من می‌توانم ملکِ خود را عرضه [/جدا و بیگانه] کنم، چرا که آن تنها تا جایی به من تعلّق دارد که اراده‌ام را بر روی آن قرار می‌دهم – بنابراین، من از هر امرِ متعلِّق به خود می‌گذرم و یا این‌که آن را به ارادهِ دیگری وامی‌گذارم تا تصرّف کند – اما تنها تا جایی که امر، بالطّبع، چیزی برون‌افتاده باشد [/خارج از من واقع شده باشد].

افزوده:

«از دست رفتن حقِّ مالکیت بر اثر مرور زمان» نوعی از عرضهِ مِلک است بدون آن‌که اراده راساً آن را اعلام کند؛ اما عرضهِ حقیقی و صادق اعلامِ این امر توسطِ اراده است که من دیگر نمی‌خواهم این امر را از آنِ خود بدانم. کلِّ مسأله را می‌توان بدین صورت نگاه کرد که «عرضه» طریقِ حقیقیِ «به تصرّف درآوردن» است. اولین مرحله در مالکیت آن است که چیزی را بی‌واسطه به تصرّف درآوریم؛ «استفاده» طریقِ دیگری جهت کسبِ مالکیتِ چیزی است؛ و سومین مرحله وحدتِ دو مرحله اول است، یعنی تصرّفِ چیزی از طریقِ عرضهِ آن.

توضیحات مترجم:

لازم است توضیحاتی در مورد این بند داده شود.

اول، «عرضه» کلمه‌ای است که برای کلمه آلمانی Entäußerung انتخاب کرده‌ام. این کلمه معانی چندگانه دارد: عرضه، انتقالِ مالکیت، واگذاری، محروم‌ساختن، بی‌بهره ساختن، از شرِّ چیزی خلاص‌شدن، بیگانگی و بیگانه‌ساختنِ چیزی.

فردی که چیزی را متعلّق به خود می‌داند، آن را بخشی از خود در نظر می‌گیرد، یعنی آن را با خود یگانه می‌داند. او تنها زمانی حاضر می‌شود آن چیز را بفروشد که حاضر باشد آن را از خود دور کند. پس به‌طور کلی، لازمهِ عرضه و یا واگذاری یک چیز به دیگران آن است که فردِ عرضه‌کننده آن را از خود جدا و بیگانه سازد.

در این ترجمه نیز هر زمان که از عرضه استفاده شد، خواننده باید معنای دوم (یعنی، بیگانگی) را در نظر داشته باشد.

اما، در مورد خود عبارت «عرضه» نیز توضیحاتی لازم است. نیزبت (مترجم انگلیسی) و به تبع آن مترجم فارسی پیشین این کتاب Entäußerung را واگذاری دارایی ترجمه کرده‌اند. به نظر می‌رسد واگذاری معادل درستی نیست. Entäußerung از Ent و äußerung تشکیل شده است. Ent پیشوندی است که از جدایی حکایت می‌کند. معنای غربت و بیگانگی این عبارت ریشه در این پیشوند دارد. äußerung معادل expression در زبان انگلیسی است. expression و به‌طور کلی express به معنای «بروزدادن»، «بیان‌کردن»، «اظهارکردن»، «ابرازکردن»، «نشان‌دادن»، «آشکارساختن» و ... است. در زبان فارسی، عرضه معادل مناسبی برای این عبارات است.

در نتیجه، به این دلیل که Entäußerung ریشه در ابراز و بیرون‌دادن چیزی دارد، من آن را عرضه ترجمه می‌کنم، نه واگذاری و یا تفویض؛ البته، عرضه‌ای که مستلزم بیگانه‌ساختن چیز از خویش است.

دوم، لازم است آن‌چه را که تاکنون گفته شده است، مرور کنیم.

ارادهِ فی‌نفسه لنفسه از سه قلمرو عبور می‌کند. اولین قلمرو، حقوقِ مجرّد است. اراده در این قلمرو به‌نحو بی‌واسطه وجود دارد، یعنی مستقل از هر ارادهِ دیگری، یک شخص است.

از آن‌جا که هر مفهومی به موجودیت نیاز دارد، شخص نیز موجودیتِ آزادی خود را در مالکیت می‌یابد. اراده جهت اطمینان از این‌که از قیدِ دیگران آزاد و مستقل است باید از حقِّ مالکیت برخوردار باشد.

اما مالکیّت همیشه مالکیتِ امری غیر خود است. این در حالی است که ارادهِ آزاد، اراده‌ای است که خود و آزادی خود را اراده می‌کند. درست است که مالکیت یک امر برای استقلال شخص ضروری است، اما شخص نباید در بندِ آن امر بماند؛ او باید از آن گذر کند. مالکیت بدون عرضه چیزی است کاذب و ناقص. در نتیجه، می‌توان گفت که «عرضهِ امر، حقیقتِ مالکیّت است».

این گزاره بدان معنی نیست که هر چیزی که به تصرّفِ شخص در می‌آید، در انتها باید عرضه شود. هر فردی چیزهای زیادی در تملّک خود دارد که نمی‌تواند آن‌ها را عرضه کند؛ من نمی‎‌توانم هر سال یک خانه بخرم و سال بعد آن را بفروشم. این صرفاً بدان معنی است که اگر مفهوم عرضه و واگذاری نبود، یعنی اگر اراده چیزی عرضه نمی‌کرد، و به عبارت بهتر، اگر بنا بود که اراده فقط امورِ غیرِ خود را در چنگ خود بگیرد و آن‌ها را مصرف کند، این وضعیت با آزادی اراده در تناقض قرار می‌گرفت (به بندهای 5، 6 و 7 نگاه کنید). در حقیقت، همین مفهوم عرضه است که راه را برای مراتب بالاتر آزادی باز می‌کند.