زنده ی بیدار: داستانی ژرف نگرانه در باب تکامل انسان

حی ابن یقضان رساله ایست در باب زندگی انسان و اینکه چگونه انسان توانست در طی این سالها به درجات عالی برسد. تا امروز داستانی به این حد ژرف نگر و فلسفی نخوانده بودم و بعید میدانم که پس از این نیز بخوانم. رساله ای سرتاسر فلسفه، منطق و اخلاق که امکان ندارد خواننده را به چالش نکشد. هرچند ترجمه ای که بنده مطالعه کرده ام از بدیع الزمان فروزانفر بود و الحق که بسیار خوب و کامل با توضیحات در حاشیه توانسته بود داستان و همینطور مسائل پیرامون آن را روشن کند اما شیوه ی کتابت آن که مربوط به دوران دیوانسالاری پهلوی-قاجار است شاید کمی گنگ و نامانوس بنماید و نیازمند کمی ممارست در دریافت معانی بعضی کلمات است.

داستان

داستان حی ابن یقظان نوشته ی ابن طُفِیل است اما داستانی نیست که خود او نگاشته باشد بلکه این داستان را پیش از وی ابن سینا به همین نام نگاشته است و پیش از ابن سینا نیز سهروردی با نام قصه ی غربت غربیه با اقتباس از داستانی که به زبان رومی بود و خود آن داستان نیز گفته میشود اقتباسی از داستانی دیگر در ادبیات هند بوده است. اساسا این داستان آنقدر طرفدار دارد که حتی امروز نیز داستان هایی مانند تارزان و یا رابینسون کروزوئه با این مضمون به رشته ی تحریر درآمده است اما قطعا یکی از فلسفی ترین آنها همین داستان حی ابن یقظان نوشته ی ابن طفیل است که حتی از داستان ابن سینا نیز پربار تر و با حواشی بیشتر است.

جان لاک فیلسوف قرن هفدهمی انگلستان و بنیانگذار مکتب لیبرالیسم با الهام از همین کتاب نظریه ی لوح سفید خود را عرضه کرده است هرچند پسینیان وی افکار وی را مورد تحریف قرار داده و بسیاری از نگاشته های او را مصادره به مطلوب کردند.

رساله دارای سه قسمت است که قسمت اول به بررسی و نقد فلاسفه ی مختلف در قرون متمادی پرداخته است. دیدگاه ارسطو در مورد انسان، دیدگاه بعضا الحادی و شرک آمیز ابونصر فارابی و همینطور دیدگاه ابن سینا و غزالی را مورد بررسی قرار داده است و بهترین آنها را دیدگاه ابن سینا و غزالی میداند. (هرچند در هردوی آنها اشکالاتی کرده است)

قسمت دوم داستان در مورد پسری به نام حی که پسر یقظان است. (به معنی زنده پسر بیدار که در قواعد فارسی به جای قرار دادن کلمه ی پسر در وسط دو اسم، اسم پدر را به پسر اضافه میکنند و میشود زنده ی بیدار) که در جزیره ای در هند زندگی میکند. به دور از هرگونه تمدن و حتی انسانی.

برای بوجود آمدن حی،(در داستان هایی که در بالا گفته شد) دو روایت وجود دارد یکی آنکه در نزدیکی آن جزیره کشوری وجود دارد که پادشاه آن خواهری دارد بسیار زیبا که اجازه ی همسری وی را به کسی نمیدهد. مردی به نام یقظان با وی ازدواج میکند و فرزندی به دنیا می آید به نام حی، مادر برای آنکه پادشاه از این مهم باخبر نشود پس از به دنیا آمدن کودک وی را در تابوتی مخفی و او را به آب میسپارد و آب او را به آن جزیره میبرد.

داستان دوم بوجود آمدن حی از عدم است. به این صورت که گفته میشود حی بواسطه ی گِل و کیفیاتی که در جزیره وجود دارد از هیچ بوجود می آید که هر دو قضیه در رساله آمده است.

به هرطریق حی به جزیره می رود و توسط آهویی که در آن جزیره است و به تازگی فرزندش را از دست داده است سیر می شود. از آن پس و با شهود و تجربه قدم در وادی میگذارد که شاید کمتر کسی توانایی تصور آنرا داشته باشد. وی به تجربه در میابد که با مابقی حیوانات متفاوت است و برای پوشاندن خود تلاش میکند. متوجه میشود که در زمینه ی توانایی های جسمی نیز بسیار ضعیف تر از دیگر موجودات است پس دست به ساخت ابزار میزند. زمانی که بزرگ تر میشود دیگر تنها از شهود و تجربه استفاده نمیکند بلکه از استنتاج و منطق نیز بهره می جوید. وی متوجه می شود که عالم هستی چه حادث باشد (دارای زمان اولیه) و چه قدیم (بدون زمان اولیه و ازلی) نیازمند علت است. پس وی خدا را در می یابد و پس از آن در اندیشه می شود که خداوند کیست و چگونه موجودیست. مکاشفات حی در این زمینه و تلاش وی برای رسیدن به درجات الوهیت شاید نقطه ی اوج داستان باشد.

در قسمت سوم داستان دو فرد دیگر وارد ماجرا می شوند که نماد دو تفکر متضاد در عصر ابن طفیل هستند. سلامان و آبسال نمادهای دو دیدگاه معتزلی و اشعری هستند که در زمان ابن طفیل وجود داشتند که هرکدام دیدگاه مخصوص به خود را داشت و دیگری را نفی میکرد. آبسال نیز که از جمود و ظاهر گرایی که بر روی شریعت سایه افکنده خسته شده است، فرار میکند و به جزیره ای که حی در آن ساکن است می رود. وی در آنجا میبیند تعالیمی که شریعت و اشاعره با کمک وحی بدانها رسیده اند را حی ابن یقظان تنها با کمک تامل و تعقل به آنها دست یافته است و در می یابد که ذات شریعت را میتوان حتی بدون وحی و تنها با کمک شهود بدانها دست یافت. آبسال از جزم گرایی مفرط در عمل به شریعت در میان مردم برای حی میگوید و تصمیم میگیرند که به میان مردم بروند و از تاویلات خود از شریعت برای آنها سخن بگویند اما متوجه میشوند که عامه ی مردم توانایی درک چنین تاویلاتی را ندارند و ظاهر شریعت بهترین راه برای عموم مردم است که درگیر کژی ها نشوند و اینگونه فلسفه ی وحی و شریعت برای دو مرد روشن میگردد.

این داستان با وجود سادگی آن دارای مفاهیم عمیق انسان شناختی است و اگر مهم ترین نباشد یکی از مهم ترین آثار ترجمه شده در قرون وسطی است. هرچند شاید افراد تیزبین اشکالاتی را در این کتاب بیابند که با توجه به فاصله ی حدود نهصد سال منطقی نیز هست اما قطعا با خواندن این کتاب تصدیق میکنید که منطق جاری در کتاب بسیار کم خلل است و به راحتی نمیتوان منطق آن را مردود شمرد.

قطعا امروزه جای چنین آثار فلسفی و نمادگرایی در کشور بسیار خالیست. هرچند نمی توان داستان حی ابن یقظان را یک رمان دانست اما قرار دادن تمثیل هایی این چنین ژرف در دل یک داستان خیالی میتواند چراغ راه فلاسفه و حتی نویسندگانی باشد که میخواهند به نوشتن آثار ادبی دست ببرند.