امینه، زنی گم شده در تاریخ!


یکی از معیارهای من برای تشخیص داستان یا رمانِ تاثیرگذار، باقی ماندن شخصیت ها و وقایع در ذهنم است. گاهی رمان میخوانیم و بعد از گذشت مدتی تصویری مبهم از آن در خاطرمان می ماند اما بعضی را -انگار که آن را زندگی کرده باشیم- حتی بعد از سال ها به خاطر داریم!

یکی از این رمان های تاثیرگذار برای من امینه بود، کتابی که با این جملات آغاز می‌شود:

" اول این را روشن کنم که میخواهم برایتان قصه بگویم. یک قصه تاریخی. میتوانید فرض کنید اصلا هیچ یک از شخصیت ها واقعی نیستند. راستی هم آن ها افسانه‌اند بخصوص خود امینه"

نویسنده در همان ابتدای کتاب خواننده را در برزخ داستان و تاریخ قرار می‌دهد:

"این یک نیت قدیمی است. آدمیزاد یک عمر -یعنی صدها عمر- است که می‌کوشد شاید مرز بین افسانه و تاریخ، قصه و واقعیت، راست و دروغ، حق و ناحق را معلوم کند. هنوز که هنوز است پیدا نشده..."

از آنجایی که به نظریه "مرگ مولف" معتقد هستم نمی‌خواهم از نویسنده صحبت کنم اما نمی‌توانم توجه بهنود به تاثیرگذاری زنان تاریخ را در کتاب‌های دیگرش نادیده بگیرم!

امینه " زنی که نامش در تاریخ نویسی مذکر این دیار گم شده است"

با اینکه پایه‌ی وقایع کتاب براساس همان تاریخی است که پیشتر خوانده‌ایم اما داستان امینه همچنان پرکشش و در آخر غیر قابل پیش‌بینی است.

پیشنهاد می‌کنم اگر از تاریخ لذت می‌برید در خواندنش شک نکنید!