زن بودن بدون هیچ چیز اضافه!

موضوعی که خیلی وقت بود که دوست داشتم در موردش بنویسم ، موضوع زن بودن در جوامع امروزی است.


در راستای همین موضوع مهم به کتابی بسیار مفید و قابل توجه به نام "زن بودن" اشاره میکنم:

 كتاب زن بودن بیان چگونگی دور شدن زنان جوامع صنعتی و مدرن معاصر از سرشت و فطرت طبیعی خود است. تونی گرنت نویسنده كتاب با تأكيد بر نقش ابزاري زن در جوامع سرمايه‌داري كلان، ضمن انتقاد از شعارهای جنبش فمنیستی و انقلاب جنسی پیامد و تأثیر آن را بر روح و روان زن و انحطاط خانواده نشان می‌دهد. نویسنده چهارگونه شخصيت در جهان معاصر را براي زن تصوير مي‌كند؛ زن مادونا، آمازون، مادر و معشوقه و سپس به بررسی دقیق هریك از این ابعاد می‌پردازد او معتقد است زن امروزی به صورت یك زن آمازون درآمده كه از طبیعت ملایم و لطیف خود دور افتاده است و اكنون نیازمند است تا زنانگی گم شده‌اش به ویژه جنبه‌های مادر، مادونا و معشوقه شخصیتش را باز یابد وی در نهایت زنی را كامل می‌داند كه در طول دوره حیاتش همه جنبه‌های روانی خود را تجربه كند و در هم بیامیزد.

در فصل اول این کتاب نویسنده وعده‌ها و اسطوره‌های تحقق نیافته‌ای كه عناصر افراطی انقلابات فمنیستی تبلیغ كردند را بررسی می‌كند:

دروغ بزرگ شماره یك: زنان نه تنها می‌توانند بلكه باید از پس آنچه كه مردان انجام می‌دهند برآیند.

این دروغ در واقع برای بکار گیری نیروی کار عظیم زنان در جوامع صنعتی استفاده شده و میشود.چرا که زنان برای بهره کشی توسط این صنایع اول باید از لحاظ ذهنی آمادگی پذیرش هر گونه سختی و دشواری را داشته باشند و هر گاه هم که زنان خواستند از ضعفهای ناشی از فشار زیاد کار اعتراضی بکنند به آنها یاد آوری کنند که شما مانند مردان قوی هستید و قدرت بدنی یکسانی دارید و این جوامع مردسالار است که شما را از این قدرت محروم کرده است!

اين شعار زن معاصر را وادار ساخته تا به گونه‌ای وظيفه مضاعفِ اَبرانسانى، كه غالباً او را فرسوده و ناتوان و تنها رها می‌كند، تن در دهد.


دروغ بزرگ شماره دو: مرد و زن اساساً همانندند.


در صورتیكه مردان و زنان نه تنها از لحاظ بیوزیست شناختی بلكه از نظر روان‌شناختی نیز با یكدیگر فرق دارند.

زن و مرد هیچگونه برتری نسبت به یکدیگر ندارند بلکه تفاوتهای درونشان که حقیقتا وجود دارند و ربطی به نوع تربیت ندارند مکمل یکدیگر است ، مرد بدون زن موجودی خشن ، ناراحت و تنها است و زن بدون مرد نیز موجودی تنها ضعیف و ناراحت است.

قدرت بدنی مرد بدون وجود احساسات لطیف زن ، معمولا منجر به شر خواهد شد و مرد به تنهایی زندگی آشفته و پریشان خواهد داشت.و زن بدون استفاده از قدرت بدنی مرد در زیر فشارهای فراوان جامعه به سرعت فرسوده میشود و احساساتش نا دیده گرفته میشود.


دروغ بزرگ شماره سه: موفقیت بر جذابیت می‌افزاید. این عقیده عنوان می‌كند، جذابیت یك زن در نزد مردان به همراه موفقیت‌هایش افزایش می‌یابد.

این شاید از محورهای اصلی ساخت زنهای مدرن باشد ، این دروغ زن را به خودی خود موجودی ارزشمند نمیداند و زمانی برای او ارزش قائل است که موفقیتی در بیرون بدست آورده باشد و این دروغ را با این مطلب که زنان با موقعیت های شغلی و موفقیت های اجتماعی برای مردان جذاب تر هستند ادامه میدهد.در صورتی که نویسنده با تجربه چندین ساله که در تراپی در رادیو و تراپی حضوری با زنها داشته است میگوید که زن در نظر مرد به حکم زن بودنش جذاب است و شاید بتوان با قطعیت گفت که زنی نیست که در طول زندگی اش باعث جذب یک مرد نشده باشد ، هر چند آن مرد در نظر زن ارزشمند نبوده باشد.

او می افزاید طبق آمارهای تحقیقاتى، زنان با تحصیلات بالا آمادگی کمتری برای ازدواج دارند و به ندرت همدم مناسبی هستند و از طرفی چون قدرت برای مردان مانند زیبایی برای زنان است ، هر مردی در برخورد با زنی که احساس کند از او قدرتمندتر است تمایلی با او بودن ندارد جز اینکه بتواند قدرت او را در زیر پرچم خودش دربیاورد ، این موضوع در زنان هم در مورد زیبایی به همین صورت است ، زنان در مواجه با مردانی که بسیار از خودشان زیبا تر و مورد تحسین باشند فقط در صورتی میتوانند این زیبایی را بپذیرند که آن مرد او را زیباتر از خودش بداند(البته در کلیت زنها از مردها زیباتر هستند و معدود مردانی هستند که از زنان زیباتر باشند یا در نظر مردان زیباتر بیایند.)

و در حقیقت در عشق میان زن و مرد ، زن به خاطر خصیصه‌های استثنایی زنانه‌اش مورد علاقه و ستایش مرد قرار می‌گیرد.یعنی در حقیقت همان چیزهایی که مرد درون خودش ندارد(آنیما) و نمیتواند آنرا بدست بیاورد چون بدست آوردنی نیست.


دروغ بزرگ شماره چهار: افسانه «توان تحقق نیافته شخص»، طبق این نظر ما «زنان» همگی از استعداد و توان فوق العاده‌ای برخورداریم كه تنها باید به تحقق درآید.

موضوع دیگری که فمینیست ها در راستای اهداف جوامع صنعتی و کاپیتال ها شعارش را میدهند این است که گویی زنان موجوداتی بسیار فرا انسانی هستند و فقط منع جوامع باعث شده است که زنها نتوانند خود را بروز دهند.

اما نویسنده تاکید میکندکه حقیقت این است كه اكثر زنان مثل اكثر مردان اشخاص عادی هستند.


دروغ بزرگ شماره پنجم: همانندی جنسی زنان و مردان، - زن و مرد قادرند به طور یكسان از آمیزش جنسی لذت ببرند.

این دروغ که بعد از انقلاب جنسی بسیار رواج پیدا کرده و در واقع دریچه ورود زنان به بازار پر رونق روسپی گری مدرن و افزایش جذابیت کلوب ها و دیسکو ها و حتی قمارخانه ها میباشد ، به زن امروزی اینگونه تلقین میکند که تو میتوانی مانند مردان هر چه بخواهی و با هر که بخواهی رابطه جنسی داشته باشی و دقیقا مانند مردان از همه این روابط لذت ببری در صورتی که زنان نمی‌توانند همخوابگی صرف را به همان آسانی كه مردان می‌توانند از عشق جدا كنند.یعنی در حقیقت مردان هم رابطه جنسی را فقط صرف لذت تا قبل از انقلاب صنعتی نمیدانستند و هم اکنون هم هر مردی با رابطه جنسی با هر زنی حتی زنی که زبانش را هم نفهمد یک رابطه عاطفی برقرار میکند و گاهی سالها این رابطه را به دنبال خود میکشد.

در مستندی که با روسپیان در دیسکو ها چند سال پیش دیدم ، زنانی که کمتر به مشروبات و مواد مخدر اعتیاد داشتند جمله ای بسیار جالب را در راضی کردن خودشان برای انجام رابطه با مردان نا شناس میگفتند.

جمله مشترکشان این بود که زمانی که در حال رابطه هستیم خود را زن آن مرد و معشوقه اش در نظر میگیریم ، بسیاری از این زنان میگفتند در حین رابطه یا قبل از آن از مرد میخواستیم که از الفاظ خوشایند و محبت آمیز استفاده کنند و با همین الفاظ خود را راضی میکردیم.


دروغ بزرگ شماره شش: می‌توان ازدواج و بارداری را به تأخیر انداخت.

این دروغ که برای هدف طولانی کردن زمان کار زنان در جوانی توسط کاپیتال ها و از طریق فمینیست ها تبلیغ میشود ، اول زن را از اینکه بچه بزاید به شدت منفور و تحقیر میکند و بعد برای زنانی که اصرار دارند حتما بچه داشته باشند دروغی دیگر میگوید که تو هر وقت بخواهی میتوانی باردار شوی در صورتی که سیستم تولید مثل زن، محدودیت زمانی دارد و در سنین بالا امكان بارداری و زایمان برای زنان وجود ندارد و اگر هم ممكن باشد همراه با سختی و خطر است.


دروغ بزرگ شماره هفت:مونث بودن مساوی ضعیف بودن است، رفتارهای مرسوم زنانه، ملایمت، ظرافت، مهربانى، ….اغلب رفتارهایی كاملاً مسخره تلقی می‌شود.

این از موارد بسیار مورد اشاره فمینیست ها و در واقع پاشنه آشیل آنها حساب میشود ، اینکه به زنها تلقین میکند که رفتارهای طبیعی زنانه مساوی است با ضعف و حقارت ، و این در زنان انگیزه مرد بودن و شبیه مردان بودن را افزایش میدهد و روز به روز آنها را از زنانگی خودشان دور میکند رفتارهاي زنانه که به صورت طبیعی از يكسو سبب تقويت حس آسيب‌پذيرى، پذیرندگی و جذابیت زنان می‌گردد و از سوی دیگر میل به سطوح بالایی از سرسپردگی و حمایت را در مردان بر می‌انگیزد.به این معنی که مردان در مقابل ظرافت زنان سرسپردگی دارند ، ظرافت در زنان یکی دیگر از قابلیتهایی است که مردان نمیتوانند داشته باشند و این ظرافت و پذیرندگی زنان ، مردان را مجذوب زنان میکند.

به طبع آن قدرت در مردان باعث جذابیت برای زنانی است که زنانگی خویش را دوست دارند و آن را امتیاز خود میدانند.


دروغ بزرگ شماره هشت: انجام دادن بهتر از بودن است. فمینیسم رفتارهای سنتی زنانه كه متضمن نوعی پذیرش منفعلانه و سكوت است را مسبب بی‌حاصلی و بی‌ارزشی زن می‌داند.

گوش سپردن، حاضر بودن و با قلب و ذهن باز، دیگری را پذیرفتن، پیوند عمیقی با غرایز زنانه در ارتباط با عشق دارد.یعنی زنان صرف زن بودن بدون هیچ اضافه ای قابلیتی دارند که میتوانند با احساس خالص خود مرد را با دنیایی که از آن محروم است آشنا کنند و با او پیوند بخورند ، مردان زمانی که وارد رابطه احساسی با زنی مورد علاقه شان بشوند دیگر هر کاری که بکنند در واقع در جهت منافعی است که زن آن را دنبال میکند و زنان به معنای واقعی زن ، منفعتی جز حفظ و تحکیم خانواده ندارند و چیزی برای خودشان نمیخواهند و مرد با دریافتن این نکته از طرف زن ، دیگر او هم چیزی برای خودش نمیخواهد.


دروغ بزرگ شماره نه: اسطوره خودكفايى. شعار فمنیسم «زن همان قدر به مرد نیاز دارد كه ماهی به دوچرخه»

نشان اندیشه آمازونی ست كه مردها را فقط به سبب باروری و تولید مثل به درد بخور می‌دانند.

این واقعا از عجیب ترین و خنده دارترین دروغ هاست ، زن و مرد هر دو بهم نیاز دارند و نیاز در واقع ساختار اصلی هر انسانی است ، نیاز ما به غذا ، هوا ، مسکن و سرپناه و نیاز ما به جنس مخالف ، این مطلب چیز عجیب و غریبی نیست که فمینیستها سعی دارند آن را تقبیح و تحقیر کنند و نیاز داشتن به انسان دیگر را مذموم بشمارند.

دروغ بزرگ شماره ده: زنان از زنانه شدن مردان لذت می‌برند.

زنان، مردی با ویژگی‌های زنانه را دوست ندارند همان‌طور كه مردان زنی با ویژگی مردانه را دوست ندارند. «زن واقعی» و «مرد واقعی» تحسین می‌شود.

و این هم دیگر جای بحث ندارد ، از هر زنی که در شرایط سالم روحی باشد بپرسید ، مردی شبیه زنان را دوست ندارد.و برایش نه تنها جذاب نیست که چندش آور است.

من سعی کردم این ده دروغ رو توضیح بدهم و شما رو ترغیب کنم که کتاب را بخوانید ، این کتاب را هم زنان و هم مردان بخوانند تا زنان با خود واقعی شان آشنا بشوند و خودشان را بدون دروغهای مداوم فمینیست ها و رسانه ها ببینند و مردها هم بتوانند زن واقعی رو بفهمند و بدانند زنان واقعی اینی نیست که در رسانهای کاپیتالیسم و فمینیسم تبلیغ و تلقین میشود.

زن باشید و زن بمانید ، زن بودن جذابیتی دارد که همه مردان را به تحسین وا میدارد...

اگر فرصت داشتم در مورد مطالب دیگر کتاب هم خواهم نوشت...

یا حق