معرفی کتاب سرگذشت خدا اثر مهرک

عکس از کتابخانۀ شخصی
عکس از کتابخانۀ شخصی
این کتاب یک نمایش‌نامۀ فلسفی است که بر اساس فَنّ دیالکتیک و به شیوۀ رساله‌های افلاطونی، در بیست‌ویک صحنه (پَرده) نوشته شده است، که در آن شخصیّت‌های داستان دربارۀ مسائل گوناگون با یکدیگر گفتگو می‌کنند.

دربارۀ نام کتاب

نام کتاب دارای دو سویه است:

سویۀ یکم دَربَر دارندۀ همان معنای معمولی است که از آن برمی‌آید؛ «سرگذشت» به معنای سرنوشت، و «خدا» به معنای آفریدگار، که روی هم به معنای ماجراهای زندگی خداوند است. ولی از آنجا که خدا شخص نیست، بنابراین پرسش این است که این ماجراها کجا و چگونه اتفاق افتاده است و دربارۀ کیست؟ و سویۀ دوم بر اساس پاسخگویی به این پرسش است.
در سویۀ دوم، «سرگذشت» به صورت استعاری، به معنای چیزی است که از سَر (ذهن) گذشته است، مانند یک فکر یا اندیشه یا یک پندار، و «خدا» به معنای لُغَویِ خودآینده است. و روی هم یعنی اندیشه یا پنداری که به صورت خودآینده و خودبه‌خود بر ذهن گذشته است، و فعلِ «گذشتن» نیز اشاره به گوناگونی اندیشه‌ها دارد، چرا که اَذهانِ مردمان گوناگون است و در رابطه با موضوعات مختلف، دیدگاه‌های متعددی نیز وجود دارد، که برخی موافقِ هم، و برخی نیز مغایر و متضاد یگدیگرند.


دربارۀ متنِ کتاب

شخصیّت‌های کتاب عبارتند از:

  • خدا: پادشاهِ آفرینش
  • روح: شاهزادۀ آفرینش
  • عشق: ملکۀ قلمروِ دانایی
  • دین: ملکۀ گسترۀ رَنج
  • حِکمَت: ملکۀ جایگاهِ ثروت
  • آزادی: وزیر و مشاورِ عالی‌مقامِ پادشاه
  • رؤیا: دخترِ آزادی
  • قدرت: فرماندۀ سپاهِ آفرینش
  • ذهن: دخترِ قدرت
  • زمان: جادوگر و مشاورِ قدرت

داستان کتاب

پادشاه (خداوند) پس از آفرینش (تصوّر کِثرَت یا علمِ خداوند)، در خیالِ خود به سکوت می‌نشیند، و سرزمین آفرینش را بین سه ملکۀ خود تقسیم می‌کند:

  • قلمرو دانایی را به عشق می‌دهد
  • گسترۀ رنج را به دین می‌دهد
  • جایگاه ثروت را به حکمت می‌دهد

ولی ملائک از این تقسیم سه‌گانه (تثلیث) ناراضی بوده و آن را نمی‌پذیرند. و چون خود قدرتی در مخالفت با پادشاه ندارند، بنابراین با یکدیگر مشورت کرده و تصمیم می‌گیرند از قدرت که فرماندۀ سپاه آفرینش است یاری جویند. و داستان کتاب ماجراهایی است که پس از این تصمیم‌گیری ملائک رُخ می‌دهند.

نکته:

سکوتِ خداوند به معنای آزادی و دادنِ اختیار به آفریدگان است، و این اختیار دادن برای آن است که آفریدگان تجربه کرده و بارور شوند، و بارور شدن به معنی رسیدن به خلق از طریق شناخت مخلوق است. مانند رسیدن به تولید کنندگی از طریق شناخت محصولات مصرفی.


برگزیده‌ای از کتاب

صحنۀ نُهُم؛ ذهن که وارث قدرت است، در زاویه‌ای از دیار زندگی به اندیشۀ آفرینش نشسته است، و دین به ناگاه بر او وارد می‌شود.

ذهن به کنکاش: ای زندگی، ای جولانگاهِ حرکت، تو را چه کیفیّتی‌ست؟ می‌دانم که از قدرت فزونی یابی، لیک ندانم خاستگاهت کجا بُوَد! آیا هیچ تو را نخست بوده است؟ یا از هست آغاز شدی که بوده و هست؟ آیا آن که بوده و هست، همواره خواهد ماند؟ اگر آن اَبَدیّت است، آیا هرگز مرا بِدان مجالی خواهد اُفتاد؟ آه، این چه زندگی کنم که نادانم بر آن! آیا در تجربۀ زندگی اشارتی است تا مرا به کُنهِ آن هادی شود؟

دین: آری، اشارت است. بسیاری زندگی کرده‌اند، لیک به کُنهِ آن تجربه رَه نیافتند. چرا که هم از این طریق که تو برگزیده‌ای به کُفر درآمدند. تو را نیز نیکوست که خاموش شوی تا به کُفر نابودی نیابی.

ذهن: معرفت بر تو باد، ای آنکه تو را شناخت ندانم. لیک آن اشارت که نمودی چیست که من خواهانِ دانستنم.

دین: آن اشارت منم، دین. طریقی به کُنهِ «او». راه رسیدن به مقامِ اَمنِ آرامشِ «او».

ذهن: آه، ای ملکۀ دین، مرا بخشایش دهید که شما را نشناختم. نامِ من ذهن است و قدرت وَلیِّ من، که از پیش‌گاهان مرا به جایگاهِ قُدسِ‌تان اشارت‌ها داده بود. مرا از نوباوه‌گی تا اکنون که بُرنا گشته‌ام مِیل بِدان بود تا حضورِ دین را درک کنم و از نورِ زرّینِ معنویّتش دَمی فرو بَرَم. اکنون مرا سزاوار گشته تا درکِ این حضور نمایم. لیک «او» را که گفتی ندانم تا مَیل به سویِ کُنهِ او کنم.

دین: «او» پرستش است. «او» اطاعت است. اوست که تو را وارث قدرت و مؤنّث به ثَنای خود گردانید. پس ای ذهن، تو را سزاوار است تا کنکاش فرو گذاری و نیایش بِجای آوری.

ذهن: کنکاشِ من نیایشِ من است. چگونه پرستش کنم آنگاه که اطاعت مرا از کنکاش نَهی کند، و بی‌کنکاش بر شناختِ «او» دانایی نیابم؟! آیا تو خود به علّتی بِدین دیار حاضر نگشته‌ای؟ آیا حضور تو در تجربۀ زندگی، خود کنکاش نیست؟
دین: آری ای ذهنِ هوشمند، مرا از حضور در دیارِ زندگی علّتی‌ست و آن یافتنِ روح است. اندیشه‌ات راستی‌ست. چِه اگر از گاهِ نخست دانایی داشتم دُچارِ دوگانگی نگشته و اینک جویانِ روح نبودم. آیا تو نشانی از روح داری؟ چرا که او نیز چون تو زندگی را تجربه کرده است.

ذهن: آری ای ملکۀ قُدسی، وَلیّ‌ام از نوباوه‌گی مرا بر شناختِ روح دانایی داده، لیک تا اکنون با او هَم‌حضور نگشته‌ام. اگر خواهی روح را یابی، با من به نزدِ قدرت حاضر شوید تا قادر گردید بر یافتنِ روح.

دین: آری ای ذهنِ هوشمند، مرا به قدرت رسان تا بر روح قدیر گردم.


چاپ و انتشار کتاب

این کتاب نخستین‌بار در سال 1395 توسط انتشارات «منشور سمیر»، و بار دوم در سال 1397 توسط انتشارات «تمثال» چاپ شده است.


در پایان، از شما خوانندۀ گرامیِ این مطلب سپاسگزاری کرده و شما را به فَرازی از سخنان گهربارِ مولای متّقیان امیرالمومنین علی‌بن‌ابی‌طالب علیه‌السلام مهمان می‌کنم، که پروردگار مرا و شما را راستی دهاد.

أَحْمَدُهُ أسْتِتْمَاماً لِنِعْمَتِهِ وَ أسْتِسْلَاماً لِعِزَّتِهِ وَ أسْتِعْسَاماً مِنْ مَعْصِیَتِهِ وَ أَسْتَعِینُهُ إِلَی کِفَایَتِهِ إِنَّهُ لَا یَضِلُّ مَنْ هَدَاهُ وَ لَا یَئِلُ مَنْ عَادَاهُ وَ لَا یَفْتَقِرُ مَنْ کَفَاهُ فَإنَّهُ أَرْجَحُ مَا وُزِنَ وَ أفْضَلُ مَا خُزِنَ.
او را سپاس می‌گویم که زیادت‌خواهِ نعمتِ اویم و گردن نهادۀ عزّتِ اویم و پناه‌خواه از معصیتِ اویم و نیازمندِ کفایتِ اویم. هر که را راه نماید گمراه نباشد و دشمنش را کسی پناه نباشد. هر چه سَنجَد به پای سپاس او نرسد و هیچ اندوخته‌ای به بَهای او نرسد.


راه‌های ارتباط:

ایمیل: mehrak.honarmand@yahoo.com
اینستاگرام: mehrak.v
تلگرام: mehrak_v
ویراستی: Mehrak_VD