فرار از اردوگاه ۱۴
من این پست رو برای شرکت در چالش کتابخوانی طاقچه قراره بنویسم
کتاب اولی که برای خوندن و نقدش دست به کار شدم کتاب فرار از اردوگاه ۱۴ هست.شما به عنوان یک انسان به خودتون مدیونید که بدونید در اطرافتون چی میگذره. این کتاب یک کتاب عالیه که بتونید بدونید و بفهمید تو کره و قاره ای که شما زندگی میکنید یه کشوری هست که حتما اسمش رو شنیدید. کره شمالی. این کتاب برگرفته از خاطرات واقعی یک ادمی هست که نه به عنوان یک ادم معمولی بلکه رسما به عنوان یک برده توی اردوگاه های کار اجباری کره شمالی به دنیا اومده.توی این کتاب شمابا واقعیت ها اشنا میشید نه چیز های که رسانه ها به خوردمون میدن. از قحطی و فقر مطلق گرفته تا اینکه توی اون کشور جون ادمی زاد کم ارزش ترین چیزه. شین که خاطراتش توی این کتاب اومده بحران های زیادی رو پشت سر گذاشته تا بتونه فرار کنه و وقتی با دنیای بیرون از کره شمالی مواجه میشه تازه میفهمه چقدر همه چیز و زندگی متفاوته. این ادم حتی درکی از خانواده نداره. درکی از همدلی و همبستگی و محبت نداره.
توی این کتاب مفصل توضیح داده میشه چطور فرزند برای یک لقمه غذا خانوادش رو لو میده. میفهمید و درک میکنید مهر مادری حتی نمیدونه چیه. و از همه مهم تر اینه که مشت نشانه خروار هست و فقط شین نیست که این مشکلات رو داره بلکه هزاران ادم مثل شین هستن که با وضعیت تاسف باری دارن اونجا زندگی میکنن.
شما توی این کتاب متوجه میشید آزادی از مردم اسیر توی اردوگاه سلب نشده بلکه اصلا ازادی براشون معنی نشده و مفهومی نداره.
برای مردم کره شمالی چیزی به اسم تمدن معنی نشده و قحطی و گرسنگی مردم را به جایی رسونده که همه برای هم رقیب محسوب میشن و خانواده بودن یا نبودن معنی نداره. هر ادم یک رقیبه.
با این کتاب میتونید بفهمید گرسنگی در حد مرگ حتی به شما اجازه نمیده به مسائل پیش پا افتاده دیگه فکر کنید ازادی و تمدن که جای خودشونو دارن.
در اردوگاه ۱۴ که زندانی برای دشمنان سیاسی کرهٔ شمالی است، تجمع بیش از دو نفر ممنوع است مگر مواقع اعدام. همه باید در این مراسم شرکت کنند. در اردوگاه کار اجباری از اعدام در ملأعام و ترس حاصل از آن برای درس عبرت استفاده میشد.
شما میتونید این جمله رو هضم کنید!!!! این فقط یک جمله از کتاب هست.
پیشنهاد میکنم این کتاب رو بخونید تا معنی حقیقی دیگتاتوری رو متوجه بشید.
#چالش_کتابخوانی_طاقچه
مطلبی دیگر از این انتشارات
دوره بازترجمه اصول فلسفه حق: بند 83
مطلبی دیگر از این انتشارات
پاییز فصل آخر سال است!
مطلبی دیگر از این انتشارات
یک ونیزی در پکن