دستیار اجرایی مدیر عامل ، مدیر پروژه ، عاشق کتاب و کتاب خوانی
کتاب بادام وون پیونگ سون

این کتاب ظاهرا برای نوجوان ها نوشــته شده اما خوندنــش برای بزرگ تر ها هم خالی از لطف نیسـت . راوی داستان یک پسر نوجوان هست که از یک بیماری ژنتیکی مادرزادی رنج میـبره و داستان زندگی اش رو روایت میکنه . از مشکلاتی که به خاطر این بیماری باهاشئن روبرو هست ، میگه . از تلاش های مادرش برای کمک کردن بهش برای داشتن یه زندگی معمولی میگه . و بعد با یکی از دوستانش یا شاید هم تنها دوستش آشنا میشیم که اون هم مشکلات زیادی توی زندگی اش داره . می بینیم که این دو تا نوجوان چطور به هم کمک میکنن تا یه زندگی عادی داشته باشن و بتونن تغییرات مطلوبی در زندگی شون به وجود بیارن و با جامعه و افراد جامعه سازگارتر بشن .
متن کتاب خیلی ساده و روان هست و حجم کمی داره ، میتونید ظرف مدت کوتاهی تمامش کنید و به عنوان یک استراحت بین کتاب های پیچیده ای که می خونید ، یه انتخاب عالیه .
قدرت تحمل این دو تا نوجوان خیلی زیاده ، مشکــلاتی رو تحمل می کنن که خیلی از بزرگ تر ها از پسش بر نمیان ، اراده ی قوی ای دارن و این ها خصوصیات عالی ای محسوب میشن . من دلم خیلی براشون سوخت . با خودم گفتم چرا هر چی سنگ همیشه برای پای لنگ . اما خیلی خوشحال شدم که آخر داستان خوب تمام شد و این پسرها خوشبخت شدن . هر دوشون خیلی تنها بودن و چقدر خوب شد که همدیگه رو پیدا کردن ، مطمئنا تا آخر عمرشون هم با هم دوست میمونن .
چون نویسنده کتاب کره ای هست و داستان هم در کره اتفاق می افتد ، من تعجب کردم که از جرم و جنایت توی این کتاب صحبت شده ، چرا دروغ بگم فکر میکردم توی کشورهای آسیای شرقی میزان جرم و جنایت های فجیع خیلی کم باشه و حتی اصلا اتفاق نیفته اما توی این کتاب چیز دیگه ای دیدم .
مطلبی دیگر از این انتشارات
«آدمی» کتابی که امید با آن جوانه میزند
مطلبی دیگر از این انتشارات
برجاده های آبی سرخ
مطلبی دیگر از این انتشارات
با چشمان شرمگین (کتاب)