یک آرزو یک کتاب...

حدودا دو، سه هفته پیش یک پستی رو خوندم که طرف ی هدف و ارزو داشت و حالا بهش رسیده بود(اگه اشتباه نکنم) منم یک جرقه به ذهنم خورد که من دارم برا چی زندگی میکنم؟ارزوم چیه اهدافم چیه؟
با خودم گفتم بیا تا 20سالگی به 20تا ارزوت برسی
حدودا 517روز وقت دارم، پس آرزو بر جوانان عیب نیست!D:

یکی از آرزوهام این بود که بتونم 200تا کتاب بخونم. (اینجا مینویسم که از زیرش در نرم)
حالا 3تا خوندم و خواستم خلاصه ای ازشون بنویسم.

1_ راهنمای مردن با گیاهان دارویی:
اولش با دیدن اسمش فکر کردم درمورد گیاه شناسیه و درمان و امراض و از اینجور حرفاست.
اما از اونجایی که چند ماه پیش با خوندن یک کتاب که فکر میکردم طنزه و خیلی جالبه ولی تو زرد از اب در اومد یاد گرفتم هیچ کتابی رو از جلدش قضاوت نکنم خوندمش!
کتاب در مورد یک دختر نابینا بود ،خوندنش باعث شد تا حدودی دنیای یک آدم نابینا رو درک کنم ،روح حاکم به داستان از نظر من دارک و تیره بود ولی در عین حال، عجیب خوشم اومد.این کتاب از دید خودِ دختر نابینا درمورد اتفافاتی که اطرافش میوفته و حس و حالی که نسبت به خودش و اطرافیان و جهان و.. داره هستش.
اگه خواستین بخرید بهتره صوتیش رو با صدای نگار جواهریان بگیرید چون شاید نسخه فیزیکیش خستتون کنه و اینکه خانم جواهریان خیلی خوب گویندگی کرد و به دلم نشست.

:
:

2-نیمه تاریک مامان:

یک رمانه و توش همزمان دو یا سه داستان روایت میشد که فوکوس اصلی روی داستان مادری هست که خیلی دوست داشت بچه دار شه‌اما با تولد دخترش اون احساس مادری و اون علاقه رو به بچه اش نداشت.
من هم‌دردی خیلییییی زیادی با این مامان کردم هرچند که نه متاهلم و نه مادرم! اما از این جهت درکش کردم که چون اون طبعا باید فردی رو دوست میداشت که در نگاه اطرافیان باید داشته باشه اما نداشت.من هم نسبت به یکی از نزدیکانم همچین حسی دارم با وجود اینکه نه به من آزاری رسونده و نه رفتاری داره که ازش خوشم نیاد اما دست خودم نیست و نمیتونم دوستش داشته باشم.
این رمان قرار نیست چیزی رو بهتون یاد بده اما اگه نیاز به همزاد پنداری داشتید گزینه خوبیه.


2- دری فانتاسماگوری:
برا رده کودک و نوجوون مناسبه‌اما خوب منم کودک درونم فعاله و طبعا نباید مسخره بیاد که نشستم با ذوق نزدیک دوروز تموم کردم!:)!
ولی خب به دور از شوخی دوتا دلیل برا خواندنش داشتم
اولا اینکه این دختر خانم دوست داشتنی پیشنهاد کرد
دوما اینکه دلم میخواست یکم بیشتر با دنیای بچه ها انس بگیرم و بهتر بتونم با بچه ها ارتباط بگیرم.

.
.


خب گزارش تموم شد دارم سه تا کتاب دیگه هم میخونم امیدوارم بتونم تمومش کنم و درموردشون بنویسم.

«عشق مارا پی کاری به جهان آورده است
ادب آن است که مشغول تماشا نشوی»



راستی اگه دوست داشتید تو کامنتا بگید شما آرزوتون چیه؟