این‌بار هم شکست خوردیم! |نگاهی به فیلم "هفت سامورایی" اثر ماندگار آکیرا کوروساوا

نقدینو(یا نقدی‌نو!)
در نقدینو _همون‌طور که از توضیحات انتشارات پیداست_ فیلم‌هایی که ارزش دیدن و پرداختن دارن رو معرفی و چندخطی درباره‌شون می‌نویسم، امید است که مورد اقبال و توجه شما خوانندگان عزیز قرار بگیره...یاعلی🌱
مقدمه:

اولین فیلمی که در این سری‌مطالب قصد دارم به آن بپردازم، فیلم "هفت سامورایی" محصول سال ۱۹۵۴، ساخته‌ی آکیرا کوروساوا کارگردان مطرح و فقید ژاپنی‌‌ست، اثری به‌یادماندنی که بعد از گذشت چنددهه از تولید و ساخت، هنوز هم در نظرسنجی‌ها و آراء مردم و منتقدین، از جایگاه ویژه و منحصربه‌فردی برخوردار است.

گفتنی‌ست در این سال‌ها، چندین و چند اثر ریز و درشت، به‌تقلید از "هفت‌سامورایی" تولید و روی پرده سینماها رفتند، هیچ‌کدام اما به درخشش و محبوبیت اثر اولیه‌ی کوروساوا دست نیافتند!

هفت سامورایی 1954
هفت سامورایی 1954
داستان فیلم(بدون لو رفتن خط اصلی فیلمنامه):

در گیرودار جنگ‌های داخلی و نزاع‌های اجتماعی دوران سنگوکو، کشاورزان روستایی را می‌بینیم که از تجاوزات سالیانه‌ی گروه چهل نفره‌ی راهزن‌ها به ستوه آمده‌اند؛ مهاجمان بی‌رحمی که محصولات‌ و دسترنج طول سال‌ مردم دهکده را می‌دزدند، زنان و دختران‌شان را به اسارت گرفته و باخود می‌برند، دست آخر هم خرابه‌ای خالی از حس زندگی و مملو از ناله و فغان به جا می‌گذارند.

در اوج ناامیدی و با راهنمایی پیرمرد سالخورده‌ی روستا(به‌نوعی کدخدای دِه)، کشاورزانِ به‌جان‌آمده تصمیم می‌گیرند دست به کاری سخت و بی‌سابقه زده و برای محافظت از روستا چند سامورایی استخدام کنند.
این درحالی‌ست که سامورایی‌ها اغلب، افرادی متکبر و مدعی هستند و ازطرفی چندوعده‌ی بخور و نمیرِ برنج(تنها حق‌الزحمه‌ای‌ که اهالی ده توان پرداخت آن را دارند) نمی‌تواند پیشنهاد وسوسه‌انگیزی به نظر برسد...!

نقاط قوت فیلم:
  • شخصیت‌پردازی فوق‌العاده‌ی سامورایی‌ها
  • دیالوگ‌های عمیق و اثرگذار در موقعیت‌های مختلف
  • نقش‌آفرینی قوی و به‌یادماندنی شخصیت‌های اصلی
  • موسیقی متن
  • شیوایی و انسجام داستان علی‌رغم طولانی‌بودن فیلم
  • درگیرنشدن خط داستانی با کلیشه‌های مرسوم
  • پایان‌بندی شکوهمند
نقدینو پلاس (کمی حرفه‌ای‌تر درباره‌ی فیلم):
از اونجایی که در "نقدینوپلاس"، به‌ناچار کمی تا قسمتی از جزئیات فیلم در بیان من آشکار می‌شه، ترجیحاً مطالعه‌ی این بخش رو به پس از تماشای فیلم موکول کنید(هرچند یه فیلم خوب حتی بعد از لو رفتن داستان هم ارزش دیدن داره، یا بهتر بگم، جزئیات یه فیلم خوب رو هیچ‌وقت نمیشه آشکار کرد!)...یاعلی🌱

+اگر بخواهیم به یک نکته‌ی منحصربه‌فرد در ساختار "هفت سامورایی" اشاره کنیم، بدون شک كادربندی‌های «كوروساوا» بیش از همه‌‌ی عناصر خودنمایی می‌کند، به‌قدری دقیق و ریزبینانه که قاب‌هایی از فیلم را به آثار نقاشان حرفه‌‌ای و بزرگ تاریخ شبیه کرده، مثلاً:

- چشم‌انداز پهناور در آغاز فیلم
- تمامی صحنه‌‌های خاكسپاری
- صحنه‌ی آسیاب آبی بعد از مرگ پیرمرد و زمانی كه "كیكوچیو" نوزاد بازمانده را در آغوش می‌گیرد.
- صحنه‌ی گریه‌ی "كاتسوشیرو" بعد از پایان جنگ
- اولین نمای سكانس پایانی در كنار گورها

++نکته‌ی دیگری که نباید از کنارش به‌سادگی گذشت، شخصیت "کیکوچیو"، مرد عجیب‌وغریب و به‌نوعی سامورایی هفتم داستان است؛ بچه‌کشاورزی که با رفتارهای تهاجمی، شور و حال وصف‌ناشدنی و حرکات عجیبش، انگار سودای این را دارد که کمبودها و ضایعه‌های روحی‌ زندگی‌‌اش را در پسِ ظاهر یک سامورایی قوی و جنگجو پنهان کند، در اکثر صحنه‌های حضور او، رفتار اطرافیان و بازخورد همراهان به اعمالش، حس تعجبی ناشی از رویارویی با یک دلقک ترسناک و مهارناشدنی‌ست.

"کیکوچیو"ی داستان "کوروساوا" اما، در مواقع حساس واژه‌هایی را به زبان می‌آورد که هم شخصیت‌های اصلی فیلم و هم بیننده، بعدتر با حقایق تلخ موجود در آنها رودررو می‌شوند، شاید بی‌راه نباشد اگر بگوییم "کیکوچیو" خط واصل افکار دهقانان و سامورایی‌هاست، نقطه‌ی عطفی که گاهی غیرمنصفانه نادیده گرفته می‌شود!

+++بدون‌شک "کوروساوا" پایان‌بندی فیلم رو با آگاهی کامل به تمامی جزئیات روایی و ساختاری به تصویر کشیده، داستان "هفت سامورایی" در نهایت به سرانجامی شاهکار منجر می‌شه که یه تحلیل روانكاوانه‌ی عمیق از روابط آدم‌ها رو به رخ بیننده می‌کشه؛ زمانی كه آرامش و شادی جای خودش رو به نگرانی و اضطراب می‌ده و دهکده بعد از مدت‌ها رنگ و بوی زندگی می‌گیره، تابش آفتاب روی شالیزارهای روستا گذشته رو به خاكستری از خاطره بدل می‌كنه، اسطوره‌ها فراموش می‌شن و برای بازماندگان‌شون، تنها خاطره و انزوای تحمیلیه که باقی می‌مونه.

فاصله‌ی سامورایی‌ها با دهقانانِ غرق در شادمانی، زدوده شدن خاطره‌ی اسطوره‌ها رو در ذهن روستاییان تداعی می‌كنه و از همه زیباتر عشق نافرجام «كاتسوشیرو» و «شینو» تداعی‌كننده‌ی انزوای جبری انسان‌هاست.

اینجاست که دیالوگ پایانی و به‌نوعی عمیق‌ترین جملات فیلم درنهایت از زبان "کامبه‌یی"(شخصیت اصلی) جاری می‌شه، کلماتی که ابتدا تعجب همراه او(و بیننده!) رو به همراه داره ولی بعد از چندلحظه می‌شه به واقعیت تلخ نهفته در اون‌ پی برد...!
درواقع،"کامبه‌یی" در پایان فیلم از شکستی حرف زد که در آغاز هم به اون اشاره داشت، همون‌موقع که "کاتسوشیرو" اصرار داشت کامبه‌یی اون رو به مُریدیِ خودش قبول کنه، سامورایی عارف‌مسلک قصه‌ی کوروساوا از شکست‌ها یاد کرد؛ بی‌راه نبود که یکی از منتقدین، "هفت سامورایی" رو "حماسه‌ی یک شکست" تعبیر کرده بود!
حسن ختام:

قرائت صلوات و فاتحه‌ای نثار درگذشتگان جمع علی‌الخصوص افسانه‌ی سینمای جهان، مرحوم مغفور "آکیرا کوروساوا"

پ‌ن: هرگونه بازخورد، انتقاد، پیشنهاد و نظر دررابطه با محتوای فعالیت در انتشارات و روند نوشتن درباره فیلم‌ها با روی گشاده پذیرفته می‌شود.
پست قبلیم:
https://vrgl.ir/2uL19