آنچه در خیالم میگذرد تو میخوانی، میشنوی و میبینی: )
اهمیت بروز احساسات
زندگی پر از خوشی و ناخوشیه، گاه پر از لحظات خوب مثل روشنایی خورشید گاه پر از لحظات تلخ مثل تاریکی شب، البته آدم همونطوری که میتونه تو شب و روز زندگی و سر کنه تو روشنی و تاریکی سرنوشت هم میتونه قدم برداره، اما به این سادگیها نیست.
لحظات تلخ و غمناک از فکر و دل انسان مثل یک شیطان حریص تغذیه میکنن، اما اتفاقهای خوب برعکس به آدم روحیه،انگیزه، لبخند، دل روشن و مهمتر از همهچی امید میدن.
اگر احساساتمان را بروز ندهیم چه اتفاقی میافتد؟
نمیخوام زیاد وارد جزئیات بشم و طولانیش کنم، به طور خلاصه آدم نیاز داره غمهاشون حرف بزنه، اشک بریزه، عصبانی بشه، به آغوش کشیده بشه و در نهایت بروز بده، آدم نیاز داره شادیهاشو بخنده، فریاد بزنه، حرف بزنه، خوشی کنه، بغل کنه و در نهایت باز هم بروز بده.
اما اگه این کارارو نکنیم و همه اینهارو تو دلمون تلنبار کنیم تبدیل میشه به ضعف، بهویژه غمها که میشه ازشون یه دنیای تاریک و ترسناک ساخت که هر روز آدم و ضعیفتر میکنن.
غرور، خجالت، بیتفاوتی و خیلی چیزای دیگه که باعث بروز ندادن احساسات میشه یک اشتباه بزرگه.
اشتباهی که باعث زخمی شدن جسم و روح میشه، اگر احساساتمان را بروز ندهیم ویروسهای جسمی و روانی به جانمان میافتند. ویروسی از جنس افسردگی، خشم، استرس، معده درد، سر درد، مشکلات پوستی و هزاران درد دیگر.
مطلبی دیگر از این انتشارات
ذهنتان را شارژ کنید
مطلبی دیگر از این انتشارات
آب معدنی بهتر است یا آب شیرآب؟
مطلبی دیگر از این انتشارات
چند تا دوست دارید؟