علاقهمند مدیریت محصول / متخصص سرخ کردن بادمجون / دغدغهمند ایران / روزنامهنویس سابق
آیا اسفنجی فکر میکنی؟
تا بحال شده مطلبی را بخوانید یا بشنوید و با خود بگویید ای کاش این را زودتر فهمیده بودم! ای کاش چند سال پیش این را میدانستم یا اینکه ای کاش این کتاب را زودتر میخواندم یا چرا این فیلم را ۵ سال قبل ندیدم، این سریال تا الان کجا بوده که من ندیدمش؟ حتما این تجربه را داشتید و باز هم خواهید داشت.
کتابی را سال پیش خواندم که آرزو می کردم، ۱۰ سال پیش کسی آن را به من معرفی میکرد و میگفت فلانی بشین این را بخوان! بدرد زندگیات میخورد. اما متاسفانه کسی این کار را نکرد :) و به طور اتفاقی با کتابی مواجه شدم. جلد مشکی رنگ، در گوشهای از کتابفروشی در بخش خلوت فلسفه. عنوانش این بود «راهنمای تفکر نقادانه». اول فکر کردم شبیه به این کتابهای موفقیت و خودیاری است اما در بخش فلسفه چه میکرد؟ نگاهی به فهرست و مقدمه انداختم. مجذوبم کرد.
فهمیدم که در جاهایی مثل اسفنج فکر میکردم. مثل اسفنجی که آب را سریع به خود جذب میکند و با یک فشار آن را پس میدهد به بیرون. فهمیدم که بعضی حرفها را خیلی راحت قبول کرده ام، فریب آماری را خوردهام یا بر اثر تبلیغات چیزی را خریدهام که به آن احتیاج نداشتم.
میخواهید بدانید شما هم اسفنجی فکر میکنید؟ ادامه مطلب را بخوانید.
اسنفجی فکر میکنی یا غربالی؟
ما به دو شیوه فکر میکنیم: اولی اسفنجی و دومی غربالی. در طرز فکر اسنفجی ما اطلاعات را صرفا جذب میکنیم که راهی آسان است. این روش تفکر به فعالیت چندانی احتیاج ندارد و با کمی تمرکز و استفاده از حافظه میتوانیم کارمان را راه بیندازیم و مطالب جدید را حفظ کنیم. این روش عیبهای بزرگی هم دارد. روش تفکر اسنفنجی راهی را برای تصمیم گیری درباره اطلاعاتی و نظرات به ما نمی دهد. مثلا کسی که مطالعه می کند اگر به روش اسفنجی فکر کند، ممکن است به آخرین چیزی که خوانده اعتقاد پیدا کند. یا در مواجه با سوالهای تازه و حرفهای جدید تصمیماتش عوض شود و به سردرگمی دچار شود. به راحتی فریب تبلیغات را بخورد یا در مناظرههای انتخاباتی هر بار طرف یکی را بگیرد.
در روش غربالی، سبک سنگین کردن اطلاعات مستلزم این است که تعدای سوال از خودمان بپرسیم که این سوال ها به آشکارکردن بهترین تصمیم یا بهترین عقیده ای که می توان به آن رسید طراحی شده اند یا نه؟ در این روش باید ادعایهای مختلفی را که با آن مواجه میشویم، زیر سوال ببریم و مطلب را نقادانه ارزیابی کنیم و بر اساس این ارزیابی به نتایج خودمان برسیم.
میخواهی بفهمی غربالی فکر میکنی؟ به این سوالات پاسخ بده:
آیا پرسیدم که «چرا» فلان کس میخواهد فلان چیز را باور کنم؟
آیا درباره فلان موضوع به نتیجه خاص خودم رسیدم؟
آیا سخنان گوینده را ارزیابی کردم؟
چرا باید سوال بپرسیم؟
چون استدلال آدمها معمولا واضح و بدیهی نیست و چیزهای مهم در استدلالها معمولا واضح گفته نمیشود. با سوال کردن میتوانیم استدلالها را تشخیص دهیم. مزیت دیگر سوال پرسیدن این است به ما این امکان را میدهد که درباره موضوعی که اطلاعات کمی داریم سوالهای کاوشگرانه بپرسیم. برای مثال لازم نیست متخصص مراقب از کودکان باشیم تا بتوانیم درباره کیفیت کار مهدکودک ها سوال بپرسیم.
اگر می خواهیم افسار زندگیمان را خودمان به دستمان بگیریم و آلت دست دیگران نباشیم باید با نگرشی پرسشگرانه به همه چیز نگاه کنیم و سعی کنیم با حرفهای تازه، بدهبستان فکری داشته باشیم.و قبل از قبول حرف و عقیدهای یکسری سوالات درباره آن بپرسیم و آن را ارزیابی کنیم سپس آن را در گوشهای از ذهنمان جای دهیم.
تفکر نقادانه حداقلی و حداکثری
ما درباره خیلی از مسائل شخصی و اجتماعی عقایدی داریم. این عقاید هر وقت که چیزی را میشنویم یا میخوانیم همرامان هستند. مثلا همین الان دربارهٔ این سوالات موضع گیری کنید: آیا احمدینزاد رئیس جمهور موفقی بود؟ آیا حجاب باید اجباری باشد؟ آیا مصرف مشروبات الکلی اعتیاد است یا رفتار ارادی؟ و...
تفکر نقادانه را میتوان به دو صورت استفاده کرد: ۱- برای دفاع از عقاید قبلیمان ۲- برای ارزیابی و تجدید نظر در آنها. اگر شما از تفکر نقادانه برای دفاع از عقایدتان استفاده کنید میشود تفکر نقادانه حداقلی و اگر برای ارزیابی همه ادعاها و عقاید، به خصوص عقاید خودمان از آن استفاده کنیم میشود تفکر نقادانه حداکثری. چرا حداقلی است؟ زیرا اینطور استفاده کردن از این مهارت یعنی بیتفاوت بودن به حرکت به سوی حقیقت و فضیلت. اما اگر حداکثری فکر کنیم آنگاه سوالهای نقادانهای را درباره هر ادعا حتی ادعای خودمان به کار میببریم. البته تفکر نقادانه حداکثری باعث نمیشود از عقایدمان دست بکشیم بلکه میتواند مبانی برای محکم تر کردن عقایدمان باشد.
موقعی حق داریم از داشتن یک عقیده به خود ببالیم که آن عقیده را انتخاب کرده باشیم. انتخابی از میان عقاید مختلفی که آنها را درک و سبک سنگین کردهایم.
این کتاب بطور عملی به ما یاد میدهد که چطور حرفهای تازه را حلاجی کنیم و بدون اجازه بهشان راه ندهیم تا بیایند و مغزمان را اشغال کنند. این کتاب درباره نحوه مواجه با معلوماتی که وارد مغزمان میشود صحبت میکند و بطور عملی به ما یاد میدهد که چطور با افکار، معلومات و هرچیزی که با آن مواجه میشویم برخورد کنیم.
۱۱ سوالی که باید بپرسی!
برای دست پیدا کردن به تفکر نقادانه باید یاد بگیریم که چه سوالی را چه وقت و چگونه بپرسیم. در هر فصل از کتاب هر یک از سوالاتی را که باید از خودمان بپرسیم را یاد میگیریم و تمرین میکنیم. سوالات اینها هستند:
۱- مسئله چیست و نتیجه/مدعا کدام است؟
۲- دلایل استدلال کداماند؟
۳- کدام واژهها یا عبارتها مبهماند؟
۴- تضادهای ارزشی و فرضهای ارزشی کداماند؟
۵- فرضهای توصیفی کداماند؟
۶- آیا مغالطهای در کار نیست؟
۷- شواهد چقدر محکماند؟
۸- آیا علتهای بدیل در کار نیستند؟
۹- آیا آمار عرضه شده فریبدهنده نیست؟
۱۰- چه اطلاعات مهمی بیان نشده است؟
۱۱- چه نتیجه/مدعاهای معقول دیگری میتوان مطرح کرد؟
تمرین، تمرین و تمرین
تقریبا محال است بدون تمرین به این مهارت دست پیدا کنیم. بدون اینکه فسفرهای مغزمان را بسوزانیم نمیتوانیم تفکری نقادانه داشته باشیم. در انتهای هر فصل از کتاب تمرینهایی هست تا آموختههای خود را بسنجیم. تمرین ها پاسخ دارند و می توان پاسخهایمان را هم مقایسه کنیم و بیشتر یاد بگیریم. نویسندگان کتاب تشبیه جالبی درباره یادگرفتن مهارت تفکر نقادانه دارند و میگویند آموختن تفکر نقادانه مثل یاد گرفتن یک مهارت جسمانی است و صرفا با تماشای دمبل زدن دیگران ورزشکار نمی شوید. بلکه باید خودتان، برای پرورش این مهارت برنامه داشته باشید و تمرین کنید.
کی ترجمه کرده و از کجا بخریم؟
کتاب راهنمای تفکر نقادانه از آن دست کتابهاست که هر کسی باید آن را در کتابخانهاش داشته باشد مثل یک جلد قران یا حافظ. اگر توانسته باشم کنجکاوی شما را قلقلک دهم تا الان کمی به کتاب علاقهمند شدهاید. میخواستم در این متن ایده اصلی کتاب را کمی تشریح کنم و مقصودم خلاصه نبود پس برای یاد گرفتن تفکر نقادانه پیشنهاد میکنم کتاب را مطالعه کنید.
کتاب «راهنمای تفکر نقادانه | پرسیدن سوالهای بجا» را «ام، نیا براون» و «استیوارت ام. کیلی» نوشته اند. «کورش کامیاب» آن را ترجمه و انتشارات «مینوی خرد» هم آن را منتشر کرده است.
مطلبی دیگر از این انتشارات
قانون جذب تسلا، برای موفقیت یا برای وسواس؟
مطلبی دیگر از این انتشارات
چند اصطلاح رایج میان فیلمباز ها | قسمت اول
مطلبی دیگر از این انتشارات
نقد و بررسی بازی Demon’s Souls