آیدین‌ها نمیرید! _ معرفی کتاب سمفونی مردگان

عباس معروفی
عباس معروفی

عباس معروفی (زاده ۲۷ اردیبهشت ۱۳۳۶ تهران) رمان‌نویس، نمایش‌نامه‌نویس، شاعر، ناشر و روزنامه‌نگار معاصر ایرانی مقیم آلمان است.


بنام خداوند بخشنده مهربان

...[قابیل] گفت من تو را البته خواهم کشت. [هابیل] گفت مرا گناهی نیست که خدا قربانی پرهیزگاران را خواهد پذیرفت.

اگر تو به کشتن من دست برآوری، من هرگز به کشتن تو دست بر نیاورم که من از خدای جهانیان می‌ترسم. می‌خواهم که گناه کشتن من و گناه مخالفت تو هر دو به تو بازگردد تا اهل جهنم شوی که آن آتش جزای ستمکاران عالم است.

آن گاه پس از این گفتگو هوای نفس او را بر کشتن برادرش ترغیب نمود تا او را به قتل رساند و بدین سبب از زیانکاران گردید.

آن گاه خدا کلاغی را برانگیخت که زمین را به چنگال گود نماید تا به او بنماید که چگونه بدن مرده‌ی برادر را زر خاک پنهان سازد. [قابیل] با خود گفت وای بر من، آیامن از آن عاجزترم که مانند این کلاغ باشم تا جسد برادر را زیر خاک پنهان کنم؟ پس برادر را به خاک سپرد و از این کار سخت پشیمان گشت.

(قرآن مجید. سوره مائده. آیه 26)

متن بالا مقدمه‌ی کتاب سمفونی مردگان اثر عباس معروفی بود.

بگذارید این طور به معرفی این کتاب بپردازم.

این کتاب شامل چهار موومان است که موومان یکم در انتهای کتاب نیز تکرار می‌شود(به شکلی متفاوت).

موومان یعنی چی حالا: بخش کاملی از یک اثر بزرگ‌ترِ موسیقی است که خود آغاز و انجامی دارد.

در واقع کتاب سمفونی مردگان به یک سمفونی تشبیه شده که در هر موومان اجرایی برای مخاطب انجام می‌دهند. [چقدر زیبا! این طور نیست؟]

حالا که توضیح مختصری از بخش بندی کتاب دادم؛ بریم سراغ خود کتاب...

کتاب سمفونی مردگان از دیدگاه صدرا

هر انسانی برای آنچه که در ذهنش می‌گذرد، آزاد و مختار است. انسان‌ها می‌توانند در کنار یکدیگر زندگی کنند و هر کدام به دنبال علایق خود بروند.

هر انسان سلیقه‌ای دارد، مهارتی دارد و حتی گاهی عقیده‌ای دارد که برای خودش تکرار می‌کنم برای خودش در وهله‌ی اول باید قابل احترام باشد. توقعی بیش از این موجب بی‌نظمی و هیاهو و سبب دوری از سعادت و تعالی می‌شود.

آن زمانی که برای متقاعد کردن دیگران می‌گذاریم، می‌تواند صرف متقاعد کردن خودمان شود!

چقدر زیبا می‌شود اگر به این شیوه به عقایدمان بپردازیم.

آیدین به دنبال علایقش بود و در دوران نوجوانی تنها دل مشغولی او خواندن بود.

پدر او دکان پر رونَقی در اردبیل داشت و از او (آیدین) توقع حسابداری و وراثت به نحو احسن آنجا را داشت همانند برادر کوچکش اورِهان که بسیار فعال و کمک دست پدر بود.

آیدین پسری از جنس خاکستر رویا های سوخته

آیدین نشان کمال سیاهی و خاکستر ناامیدی در دنیای سمفونی مردگان است که گمان نمی‌کنم سرنوشت کسی بدتر از آیدین باشد اما، بخش‌هایی از تیکه های زندگی آیدین برای همه‌ی ما قابل لمس می‌تواند باشد.

او بخاطر خواسته‌هایش در برابر پدرش ایستاد.

او بخاطر علایقش در برابر تمسخر مردم کوتاه فکر شهرش ایستاد.

او خانواده‌اش را از دست داد، او امید را در خود سوزاند و حتی هیچ زمانی را برای رویای رسیدن به خواسته هایش سپری نکرد. چون می‌ترسید! از نرسیدن به آنچه که ما آرزو می‌نامیم.

و سرانجام او دیگر جایی برای ماندن نداشت و رها شد.

پایانی برای تمام افراد این خانواده در طی روال داستان مشخص می شود.

پیشنهاد می‌کنم حتما این کتاب را بخوانید.

خواندن این کتاب برای تمام ایرانیان واجب است نه از نظر شکوفایی قلم و هنر نویسنده در بکار بردن تکنیک‌های مختلف بلکه بخاطر داستانِ راستانِ همه‌ی ما ایرانیان!

یک ایرانی می‌تواند بهتر زندگی کند؛ حداقل با خواندنِ این کتاب.

امیدوارم از معرفی جزئی من از این کتاب دل‌زده نشوید؛ این کتاب همانند داستان هفت خوان رستم که داستانش را همه می‌دانیم باید یکبار بخوانیم تا خوانده شود و در ذهن ماندگار.

موفق باشید

سید صدرا مبینی پور

1400/08/13