تضاد های مترادف. | 35.699738,51.338060
بخون، گوش کن ، بنویس
سلام !
وی حسابی خسته است چون دو ساعت در حال ادیت زدن باگ های ویرگول بودم ...
خب آمدم با چند پیشنهاد ، ولی نه فقط آهنگ!
کتاب
میخوام اول چندین کتاب که نویسنده های ایرانی نوشتنشون رو معرفی کنم ؛)
دلقک
گفت:« تـو اگه بری ، من هی مییام تو فکرت. هی جلـوت رژه میرم. اون چه برای همیشه از کارت میافتی!»
نیگا کن نگار ، من دوباره میشینم این جا چون هیچجا نیست که برم، بعد هی به من فکر میکنی، کلافه میشی، بعد مییای مـنو میبـری، بعد دوباره مجبوری یه عالمه پول تاکسـی و دکتر بدی. این جوری خوبه؟
کتاب روند ملایمی داره و باور پذیر ، توصیفاتشون به طور وحشتناک حس میشه! و وقتی میخونی دیگه نمیتونی ولش کنی . گاهی دلهره آور ، گاهی طنز ، گاهی غمگین ، گاهی ترسناک ؛ ترکیبی بدون رودست! این است جادوی خانم حدادی! هر چند ازشون دلخورم جواب ایمیلم رو ندادن :( .
وقتی مُژی گم شد
و باز هم روند جادویی...
کتاب در مورد دو دختر هست که مخفف اسم هردویشان مُژی هست (یکی مژگان ، یکی مژده) . هردویشان هم مشکلاتی دارند و شاکی از خانواده هستند . داستان کمی پیچیده هست پس با دقت بخوانید که یادتان نره کدام مُژی مژگان است و کدامشان مژده! اتفاقاتی برای این دو مُژی می افتد حال همه خود را مقصر میدانند ، و روایت شده که هر کدام چه ترس و دلهره ای داشتند . پایان داستان کمی مبهم هست ولی خب قلم آقای شاه آبادی روان باد!
بارانِ سنگ
باران سنگ» از آثار مطرح و خواندنیِ هولر در زمینهی رمان و داستان بلند است. داستانی با پسزمینهای واقعی در روستاهای دامنهی آلپ و ماجرای خانوادهای در بخش الم سوئیس. قرار است خانواده صاحب فرزند تازهای شوند، بنابراین والدینشان، دختربچهی قهرمان داستان را همراه برادرش نزد مادربزرگشان به دهکدهی مجاور میفرستند. توصیف طبیعت بکر سوئیس در دامنهی کوههای آلپ و تاریخ، افسانه و واقعیت در این داستان پْرکشش با چنان مهارتی در هم آمیختهاند که خواننده تعجب نمیکند سرانجام قهرمان رمان به پختگی خاصی برسد و راوی دردها و شادیهای خانواده و اهالی آنجا شود. با آنکه سیر روایت تند و شتابناک است، اما قدرت بیان و عینیتگرایی نویسنده با لحن طنزآمیز و شوخطبعی خاصش، به او جایگاهی ویژه و صدایی یگانه در ادبیات امروز آلمانیزبانِ سوئیس بخشیده است.
کسی چه میداند ، شـاید درست موقع رسیدن به آنها ، همزمان باران سنگ آن ها را زیر هم گرفته باشد.
نکته جالبی که کتاب داشت ترکیب واقعیت و افسانه بود و همچنین پَسگفتار داشت!
اتود در قرمز لاکی
اتود در قرمز لاکی یا مشاهده سرخ اولین کتاب از مجموعه شرلوک هولمز عزیز هست:)
داستان جنایی هست طبیعتاً و دو بخش داره ، یکی آشنایی دکتر واتسون با شرلوک و حل یک راز جنایت! و در بخش دوم چگونگی فهمیدن قضیه قتل هست .
به اعتراض گفتم:
-ولی منظومه شمسی!
با بی حوصلگی حرفم را قطع کرد :
-منظومه شمسی اصلاً چه ربطی به من دارد؟ تو میگویی ما دور خورشید میچرخیم.اگر دور ماه میچرخیدیم، به قدر یک پنی هم برای من یا برای کارم توفیر نداشت.
مجله
از قدیم الایام من عاشق مجله بودم ، سالنامه و دو هفته نامه و هفته نامه و شیش ماه نامه و دو سال نامه (!) برام فرقی نداره عاشقشون بودم (البته نه همشون ://)
نوجوانان عزیز بشتابید که پیشنهاد ویژه دارن براتون !
مجله ۱۳
• مخاطب هدف: نوجوانان
• نوبت انتشار: ماهیانه (ماهنامه)
• رویکرد مجله: این نشریه به صورت موضوع محور و با رویکرد تعاملی پیرامون موضوعات فرهنگی، ادبی، هنری و اجتماعی، تلاش میکند با برقراری ارتباط میان نسل نوجوان و نسل پیشکسوت بستری را برای خلق محتوای موثر برای مخاطب فراهم کند و مخاطب هدف آن از 13 سال شروع و حتی جوانان را نیز در برخواهد گرفت. تولید محتوا کاملا به عهده نوجوانان بوده و نشریه تلاش می کند بستری باشد برای حضور وکسب تجربهی نوجوانان در عرصه مطبوعات.
• اهداف تشکیل
زمان متغیر عجیبیست. و این روزها سرعت گردش این متغییر به وضوح بیش از گذشته به چشم میآید.
آنچه گروه سنی نوجوان را در نگاه ما قابل احترام و ارزشمند میدارد، قدرت انطباق ذهن این نسل با تغییرات زمانیست. نسلی آگاه، پویا، به روزتر با قدرت تحلیل بالاست.
نسلی که به چالشها پاسخ مثبت میدهد و برای حل صورت مسالههای ثابت راههای جدید به جهان پیرامون ارائه میکند.
حال آنکه رسانهها به طور عموم در اختیار و دردسترس بزرگسالان قرار دارد.
ما این نشریه را بهانه کردهایم. تا کمی از زاویه نگاه نوجوانان به جهان بنگریم.
• ضرورت ایجاد
از آنجایی که در نظام آموزشی کشور هیچ فضایی برای پرورش علایق دانشآموزان وجود ندارد و این سیستم مبتنی بر آموزش تئوریک دروس است، این نیاز ضروری احساس میشود که برای نسل نوجوان شرایطی فراهم شود تا بتوانند به صورت عملی و با شیوهای کاربردی پیگیر علایق خود در حیطهی ادبیات، موسیقی، سینما، عکاسی و … باشند و همراه با آموزش عملی در بستر مناسبی که برای آنان فراهم کردهایم، امکان ورود به فضای حرفهای را به دست بیاورند.
حتی شما دوست عزیز که ۱۳ تا ۲۰ سالتون هست میتونید وارد تحریریه بشید!
دانستنیها
«نخستین مجله دایره المعارفی و تمام رنگی ایران»
داستان من و دانستنیها :
روزی روزگاری همراه پدر به سینما رفته بودیم ، طبق معمول پدر در سینما چُرت زده بود و من هم در حال خوردن پاپ کورن و دیدن فیلم حوصله سر بر بودم . بالاخره فیلم تموم شد و پدر را تکانی دادم : بابا بیدار شو ! ناگهان پدر از خواب شیرین بیدار شد و گفت :من که خواب نبودم ، یاوه نگو دخترم! خنده ای کردم و از آن سینما خارج گشتیم . پیاده به سوی تاکسی ها راه میرفتیم که من دکه ای را دیدم و دانستنیها به من چشمک زد و به زور توانستم تیترش را بخوانم ، نگاهی به پدر انداختم و گفتم :«بابا میشه اون مجلهه که روش نوشته سه دُقیَقه تا پایان جهان رو برام بخری ؟ » پدر خنده ای کرد و گفت :« تو که هنوز نمیتونی کامل بخونی !»ناراحت گشتم و با لحن مظلومانه ای گفتم :« خب میشه برام بخونیش ؟» پدر قبول کرد و اینگونه بود که من و دانستنیها به هم گِره خوردیم . هنوز هم اون شماره رو دارم .... هنوزم پوستر روباه قطبی رو دارم ...
دانشمند
اولین بار سال ۱۳۹۸ قبل از هجوم کرونا برای سفر رفته بودیم تالش . اونجا یه حراجی بزرگ مجله بود اون وسط چشمم به دانشمند خورد و حسابی حال کردم باهاش ، همین شد که رفتم کل شماره های ۹۸ رو خریدم ... ولی خب الان دیگه خبری ندارم:( باس باید بشینم سر درسام
نشنال جئوگرافیک فارسی
ولی کی فکرشو میکرد نشنال جئوگرافیک مجله داشته باشه اونم فارسی!
نشنال جئوگرافیک کلا از بچگی تو دل ما جا باز کرده بود ، عاشق مستنداش بودم ، طوری که یه عالمه پس انداز کردم بخاطر اینکه عروسک ببر نشنال جئوگرافیک رو بخرم ... پس همین شد که بدلایلی رفتیم شهرکتاب و منم دیدمش و یه چِکی کردم و بای بای .
Bookazine
حقیقتا الان میگید بوک-زین دیگه چه صیغه ای هست؟
بوک-زین ترکیب کتاب و مجله هست . و دانستنیها برای اولین بار این کارو توی ایران انجام داد . چیز جذابیه واقعا =))✨
و حالا میریم سراغ آهنگ...
ایندفعه سبک های متفاوت تری رو پیشنهاد میدم..
All Eyez On Me (Ft. Big Syke)-2PAC
توپاک پدر رپ هستند ، نمیدونستید؟
حالا بدونید!
و به معروف ترین آهنگش گوش کنید
Astronomy-Conan Gray
خیلی ریتم ملایم و جادویی داره ، آرامش رو بهتون هدیه میده.
آقا امینم که دیگه تعریف نداره :)
آهنگای آرون واقعا خوب هستن ، جادوی باحالی داره!
حالا میگید که بنویس توی تیتر چی میگه ؟! ادامه مطلب رو بخون دوست عزیز...
بنویس
تو میتوانی هر جا که دلت خواست بنویسی ، روی کاغذ سفید بنویس ، روی کاغذ خط دار بنویس ، روی دستانت بنویس ، روی پاهایت بنویس هر جا دلت خواست بنویس ، تو محدود نیستی ، تو فقط مجاز نیستی که روی دیوار خانه بنویسی . ولی خدا را چه دیدی شاید یک روز لازم شد آنجا هم بنویسی و دمپایی وسط صورتت فرود بیاید . پس بنویس هر کجا ، و فقط مهم است که نوشته ات از یاد خودت نرود .و ایده هایت را نخور بجایش غذایی که مادر با زحمت درست کرده است بخور .
شما هم اگه دوست دارید میتونید لیست پیشنهاداتتون رو بنویسید و لینک مبارکشو برام کامنت کنید!
و با این جمله فراموش نشدنی این نامه رو تموم میکنم :
شو بخیر.
مطلبی دیگر از این انتشارات
فکر میکنی تو مسیری؟
مطلبی دیگر از این انتشارات
نقد شب پرستاره،شاهکاری برآمده از روحی آشفته و آرام!
مطلبی دیگر از این انتشارات
تلاش برای رهایی از تلهی سیزیف!