خوشبختی من کجاست؟ توی این 43 تا فیلم.

معرفی فیلم هایی که دیدم
معرفی فیلم هایی که دیدم
شماره های درج شده در متن شماره ی این لیست و جهت ارجاع به نام لاتین فیلم است.
شماره های درج شده در متن شماره ی این لیست و جهت ارجاع به نام لاتین فیلم است.


این لیست فیلم های که در سال 1400 دیدم است. این اولین سالی بود که فیلم‌هایی را که دیده بودم لیست کردم – لابد به امید همچین روزی - .

بعضی از این فیلم‌ها را برای بار دوم یا سوم بود که می‌دیدم و جالب بود که باز هم حرف‌هایی تازه برای گفتن داشتند. البته مسلماً محتوی فیلم‌ها در طول این سال‌ها یکسان بوده ولی این من بوده‌ام که از آخرین باری که این فیلم‌ها را دیده‌ام آن‌قدر تغییر کرده‌ام که در بازبینی آنها متوجه نکات و ابعاد دیگری از فیلم‌ها بشوم و تفسیری جدید از روند داستان داشته باشم.

وقتی برای نوشتن این مطلب فکر می‌کردم به نظرم رسید در بسیاری از این فیلم‌ها آنچه داستان بر مبنای آن رخ می‌دهد در واقع نظر نویسنده و کارگردان از راه‌های رسیدن به خوشبختی است ( جا داره یادکنیم از فیلم مارمولک ). یعنی اگر فیلم را در یک جمله خلاصه کنیم می‌شود تئوری نویسنده و کارگردان کار از مفهوم خوشبختی .

بگذارید اول پنج تا فیلم مورد علاقه‌ی خودم از این لیست را نام ببرم.
انگل ، داستان های عامه پسند، بین ستاره‌ای، حیثیت، دختری با خالکوبی اژدها
  • (اعداد جلوی اسامی شماره ی فیلم در لیست بالا و جهت ارجاع به نام لاتین فیلم است )

آیا خوشبختی با پیروی از عقل و اندیشیدن و فهمیدن بدست می‌آید یا پاسخ به ندای احساسات و غرایز اصیل انسانی، "زوربای یونانی1" در سال 1964 به این سوال به شکل هنرمندانه‌ای پرداخته است. من در این مطلب " زوربای یونانی و دیگر ... کمی به داستان این فیلم که اتفاقاً خیلی هم مطابق کتاب ساخته شده است پرداخته‌ام

در زمینه‌ی تقابل عقل و احساس در "بین ستاره‌ای10"قهرمان داستان با زیرپا گذاشتن احساسات پدری و پیروی از عقل سعی کرد برای نجات فرزندانش تمام جهان را نجات دهد و راهی سفری بی بازگشت شد. او چشم خود را بر عشق بست و البته در انتهای داستان! ...

در "نزدیکتر37" هم آن کسی که از عقل و منش رفتاری بالاتری برخوردار بود در میدان عشق پیروز شد و خود را در آغوش یار دید و دیگری هرچند خیلی نزدیک شد ولی...

فیلم ماتریکس
فیلم ماتریکس

در مجموعه‌ ی ماتریکس، خوشبختی فرار از قالب انسان صنعتی که در خدمت اربابان دنیای کاملاً مادی است تفسیر شده است . توصیه می‌کنم قسمت آخر ( چهار) آن را نبینید چون تتمه‌ی لذت آن سه قسمت اول را می‌پراند . این بار سومی بود که سه قسمت اول این مجموعه را می‌دیدم . جالب آنکه جذابیت‌های بصری آن بعد از حدود 18 سال از اولین بار به شدت کم شده بود و حتی حوصله سربر، دفعه‌ی اول مسلماً موضوع ترینیتی بود و عینک دودی و حرکات محیرالعقول، دفعه‌ی دوم جملات عجیب و غریب فلسفی و این بار فقط یک داستان بود با یک پیام:

" دارند از آدم‌ها بهره کشی می‌کنند و البته کار چندانی هم از کسی بر نمی‌آید"
فیلم هیچ کسNo Body
فیلم هیچ کسNo Body

در فیلم " هیچ‌کس 2" متوجه شدم هرچند کسی نبودن خیلی خوب و راحت است ولی دوست داشتنی نیست. آدم‌ها بزن بهادرها و آدمها بد را بیشتر دوست دارند. هرچند خود همان آدم‌های بد دوست داشته باشند به مقام هیچ کس بودن برسند باز هم همه چیز دست به دست هم می‌دهد تا همه چیز در جای خود قرار بگیرد.

البته قضاوت در مورد زندگی به این راحتی نیست. حتی کسی که فکر می‌کند هیچ تاثیری در این دنیا نداشته و ندارند و یک هیچ کس به تمام معنی است ممکن است یک سوژه‌ی عالی برای یک فیلم مانند " یک زندگی عالی7" باشد. فیلمی که نشان از این دارد که در حدود 80 سال قبل هم آدم‌ها از عادی بودن خسته می‌شدند و خوشبختی را در جایی عیجب و غریب مثل زیر زمین دنبال می‌کرده اند و برای بیرون کشیدن کشتی خوشبختی زمین را مانند قهرمان فیلم "حفاری 11" می‌کنده اند.

فیلم انگل Parasite
فیلم انگل Parasite

می‌شود خوشبختی را دزدید؟ نظری ندارید! فیلم "انگل "13 را ببینید. تقابل بین خوشبخت‌ها و بدبخت‌ها و سطح دغدغه‌هایشان.( باور کنید اگر یک جمله دیگر بگویم کل داستان فیلم برای کسی که آن را ندیده لو می‌رود.)

فیلم جاده انقلاب  Revolutionary road
فیلم جاده انقلاب Revolutionary road

رسیدن به خوشبختی راهی سخت و آسان( سهل و ممتنع) دارد. مثل عضویت دریک باند موسیقی جاز . آرزوی ضمنی خیلی‌ها که دست‌مایه فیلم‌های "روح" 16 و "شلاق" 26 شده است. فیلم‌هایی که معتقدند برای گذر از سختی‌ها باید سفری عمیق را به درون ذهن تجربه کنیم تا بعد از آن حرکت در این مسیر دشوار زیر شلاق هم آسان بشود و البته گاهی این سفر در ظاهر خیلی هم آسان است و خوشبختی می‌شود مفهوم یک سفر زمینی یا هوایی و گذر از عرض اقیانوس . یک سفر چند ساعته که تو را در سرزمین خوشبختی پیاده می‌کند. مانند قهرمان فیلم "جاده‌ی انقلاب" 17، اما گره این سفر در این داستان به ظاهر عاشقانه با دو دست باز می‌شود و افسوس که یک دست دلش به باز کردن نمی‌رود.چرا؟خودتان ببینید.

در آغوش قاتل
در آغوش قاتل

قهرمان هیچ کدام از این فیلم‌ها به اندازه ی قهرمان ( یا ضد قهرمان) "حیثیت" 33 تاوان انتقام را نداد. اما باید دانست گاهی برای برخی، خوشبختی معنایی به جز انتقام ندارد. آن هم سخت و خونین. اما آیا این یک واقعیت است؟ به نظر می رسد قهرمان داستان "عدالت جابجا شده" 8 در این مورد نظری مخالف با قهرمان اسپانیولی فیلم "در آغوش قاتل" 21 دارد.

فیلم ارباب حلقه ها
فیلم ارباب حلقه ها

در مجموعه‌ی "ارباب حلقه‌ها " که جزو آنهایی بود که دوباره دیدم، خوشبختی یعنی اتحاد در برابر اربابان شرور و جنگ افروز دنیا. این فیلم معتقد است، زمین بدون موجودی شرور به نام سایرون دیگر هیچ بدبختی و بدذاتی به خود نخواهد دید. اما حتی بعد از نابودی سایرون، حداقل در دنیای سینما، اربابان طماع و شرور تا سال 2021 و زمانی که فیلم "بالا را نگاه نکن " 23 ساخته شده است باز هم مایه دردسر و نابودی زمین خواهند شد. گویی این مشکل حتی هزار سال بعد هم حل نخواهد شد مگر اینکه مثل فیلم "تل ماسه " 15، لسان الغیب ظاهر شود.

اصلاً گویی شرارت هرجایی که انسان برود او را تعقیب خواهد کرد و جزوی از ذات او شده و او خودش خبر ندارد. در فیلم "هفت " 24 ضد قهرمان داستان می‌خواهد آدم‌ها را به خود بیاورد تا متوجه این شرارت باطنی خود و بخصوص آن هفت گناه بزرگشان بشوند و با ترک آن خوشبخت شوند.

از من بشنوید! اگر قرار باشد کسی خوشبخت بشود، تمام هستی و آدم‌های روی زمین دست به دست هم می‌دهند تا این اتفاق بیفتد.

حالا یک بار مثل " داستان‌های عامه پسند" 6خود به خود و یک بار مانند " مظنونین همیشگی" 14با نقشه‌ی قبلی. حالا که حرف اتفاق خوشبخت ساز پیش آمد باید بگویم همیشه هم نباید دنبال اتفاق‌های عجیب و غریب و روابط فلسفی باشیم. شاید کار دنیا مثل فیلم " اغواگری و تنقلات"20 راحت و ساده پیش برود( بلا بدور).

در یک نگاه خاص خوشبختی یعنی آزادی، چیزی که گویا در سال 2049 گروهی از آدم‌ها آن را از گروهی آدم ( یا شبه آدم) دزیده‌اند و شاید آنها آرزو می‌کردند که کاش مثل "تنت" 18می‌توانستد روال اتفاقات را برعکس کنند و خوشبختی را نه در برنامه های کامپیوتری بلکه مانند شکسپیر در اتاق دختر لُرد در آغوش بگیرند. در واقع نویسنده‌ی فیلم‌نامه "شکسپیر عاشق"32 معتقد است" زندگی سیبی است، گاز باید زد" حالا اتاق خواب یا پشت صحنه خیلی فرقی ندارد.

آقای نویسنده بزرگ هرگز مانند " باکره‌ی چهل ساله" 31 خود را کنار نمی‌کشد . هرچند اگر این آقای چهل ساله در پانزده سالگی فیلم " ده علتی که از تو متنفرم" 43 را می‌دید، کارش به چهل نمی‌رسید و مانند قهرمان " پانصد روز از سامر(تابستان) "42 کارش زودتر راه می‌افتاد.

زندگی دیگران
زندگی دیگران


من در این چهل و سه فیلمی که خوشبختی را " در زندگی دیگران34" جستجو کردم فهمیدم:

خوشبختی قابل تعریف، دیدن، برنامه ریزی کردن، جستجو کردن و حتی دست یافتن نیست. آدم‌ها یک‌دفعه چشم باز می‌کنند و می‌بینند که یا خوشبخت هستند یا نه! و بعد دوباره چشم‌هایشان را می‌بندند"

خوب تا مثل کارگاه فیلم "سرگیجه35" بدبخت نشدم بگم که فیلم "نوستالژی38" را اگر در اتوبوس بین شهری گذاشتن و مجبور بودید فقط آن را ببینید، بدانید که شما برای سفر آمده‌اید نه برای فیلم دیدن ولی بدانید و آگاه باشید اگر " دختری با نشان اژدها36 " را نبینید ضرر کردید.

دختری با خالکوبی اژدها
دختری با خالکوبی اژدها


مطلب بعدی:

" این بیست و چهار کتاب من در 1400"

پ.ن1: در مورد شماره های 29،28،27،25 و30 قبلا این مطلب را نوشتم:

" من چه کسی هستم؟"

پ.ن2: برخی فیلم ها اصلا ارزش اسم بردن هم نداشتند. ولی به هر حال هرکس سلیقه‌ای دارد. خوشبختانه این طور فیلم ها به تور من خیلی کم خورد.

پ.ن3: سریال ها هم به شرح زیر بود:

Better call saul

چرنوبیل