سکوت نشانه رضایت است ؟

گریه کردن ، اولین کاری که یک نوزاد پس از در اومدن از شکم مامانش میکنه

اگر بعد به دنیا اومدن سکوت کنه ، میتونه موجب نگرانی پزشک ها بشه . تا جایی که مجبورش کنن گریه کنه.

یکی از نویسنده ها می نوشت : دنیای که خودش با اعتراض گریه شروع شده باشه ، دیگه از بقیش چه انتظاری دارید ؟

سکوت خیلی عجیبیه....هم میتونه در زمان نارضایتی پیش بیاد ، هم وقتی که همه چیز مرتبه.همه انسان ها تقریبا از سکوت میترسن...همیشه اتفاقی برای افتادن هست....ولی وقتی سکوت بشه ترسناک میشه چون قاعدتا اتفاقی افتاده ولی تو خبر نداری....



رضایت ؟

برای جواب دادن به این سوال بیایم از روش برهان حلف بریم...یعنی بگیم سکوت نشانه رضایت نیست ! اگر نشانه رضایت نیست اون وقت نشانه چیه ؟

کاملا واضح و مبرهن هست که سکوت صرفا به معنی اعتراض نیست. گاهی از اوقات حتی دلمون میخواد ولی رومون نمیشه و سکوت می کنیم. این از این

سکوت به معنی نظر ممتنع تا جایی موافقه پس اینم بخشی رضایت داره..

اما درباره کسی که تحت شرایط خاص کلا نظر نمیده یا حال نظر دادن رو نداره ، چون درگیر بی تفاوتی شده ، بذارید یک سفر زمانی داشته باشیم به دنیای روانپزشکی !!

اروپا : حوالی 1920

علم پزشکی پا گرفته و تحقیقات زیادی روی دارو ها و روش ها ساخته شده است. در این هنگامی عملی با نام لوبوتومی کشف می شود. عملی که با خراش دادن و آسیب زدن عمدی مغز همراهه. در این عمل پس از آسیب به مغز عامل شاهد اثر هایی همچون بی تفاوتی ، عدم اهمیت به مسائل مهم ، درک و دریافت ناکافی از احساسات ، خستگی مفرط ، جلوگیری از جهش و جنبش بیش از حد و...... از بیمار هستیم.

آقا در یک کلمه بگم : عمل تبدیل شدن به سیب زمینی !


خوب اولین استفاده بخاطر هزاران بیمار روانی بود که توی تیمارستان ها زجر میکشیدن....در واقع عملکرد مغزی بی تفاوتی باعث میشد اون ها دیگه آرام بگیرند. سکوت کنند و یک گوشه بشینن چای بخورن...درد فراموش نمیشد ، پنهان هم نمیشد ، فقط بی اهمیت میشد...دیگه هیچ چیزی براشون مهم نبود !

لوبوتومی شایع شد. خیلی ها که دیگه شمار شیشه الکل نداشتن سمت راه حل پایدار اومدن ، خیلی ها پول های هنگفتی برای پیش نوبتی دادن و......

تهش چی ؟ چرا الان نداریم ؟

چون دکترا فهیمدن این راه حل نبود ! این فقط پاک کردن مسئله بود. سالانه هزاران سیب زمینی راهی مبل های خونه میشدن و مفید ترین کارشون دیدن فیلم بود. تهش که چی ؟ بالاخره نباید به خودشون میومدن ؟ انقدر بی خاصیت باشن که بمیرن ؟

لوبوتومی ؟؟؟

خوب ، لبوتومی مغزی منسوخ ، ممنوع و تحریم شد. کم کم کشورا فهمیدن که این راه حل نیست و بالاخره یک روزی آسیبش ده ها برابر فوایدش خواهد بود. اما سوالی که پیش میاد اینه که آیا واقعا بشر به فکر تبدیل به سیب زمینی شدن نبوده ؟یا هیچ وقت نخواسته حس درد و دلهره و شماتت و عصبانیت رو بی حس کنه و همه غم ها رو به فراموشی 100 درصدی بسپاره؟

جوابش معلومه که بله است ، مثل الکل و افیون و .....منتها تمامی راه حل ها ناپایدار بودن ! البته ورود به چرخه اونها باعث درگیری نسبتا عمیقی میشه ولی وقتی نباشه ، خوب غم ها و درد ها هم بر میگردن...اما یک چیز بر نمیگرده. اونوقت چی ؟ جوابش در پارگراف بعدی



لوبوتومی روانی

این راه حل های فرار از غم زندگی همه چیز رو میگیرن... به معنای واقعی کلمه همه چیز رو ! ولی سوالی که مطرح میشه اینکه آیا فقط الکل و تریاک و شیشه و حشیش و بنگ و..... اینا هستن ؟ آیا صرفا محدود به جسم ما میشن ؟ ما فقط درد جسمانی و خستگی داریم ؟

چیزی که جامع امروز مثل همون صد سال پیش باهاش دست و پنجه نرم میکنه لوبوتومی روانیه. جالبه که این بر خلاف همتای مغزی‌اش اصلا عمل جراحی نداره. مجموع کار هایی که باعث میشه ما درد و غم و غصه های روانیمون رو فراموش کنیم. جالب اونجاست تقریبا هردو اثرات یکسانی دارن : بی تفاوتی نسبت به همه چیز.

شما به حدی می رسید که دیگه حوصله مطالبه حقوقتون رو ندارید. برای رسیدن به آرزو هاتون گام بر نمی دارید. و کلا احساس بی انرژی بودن خاصی دارید !

منشع و دلیل وقوع ؟

همه میگن بی تفاوتی (همون لوبوتموی روانی خودمون) ، یکی از ویژگی های افسردگیه! ولی من میگم یکی از دلایلی که افسردگی رخ میده بی تفاوتیه! یعنی روند بی تفاوتی آروم آروم شروع میشه تا اینکه شما خودتون رو وسط افسردگی می بینید.

اصلی ترین دلایل بی تفاوتی ، محیطه. محیط باعث میشه که شما دیگه اون شور و شوق قدیم رو نداشته باشین. مثل تعطیلی مدارس در کرونا

یکی از دیگر دلایل مهم بی تفاوتی ، نداشتن دغدغه و حتی دلیل برای دغدغه است. هممون میدونیم دلیل سوختن نی در نیستان بخاطر این بود که هیچ غمی نداشت. این باعث بی اهمیتی و بی تفاوتی ما نسبت به همه چی بشه یا امثال دیگش جسی پینکمن در برکینگ بد یا ملکه فرانسه در جواب : "مردم نان ندارند بخورند" میگفت "خوب کیک بخورند !!"

از دلایل دیگه میشه به خرد و خوراک زیاد ، شهوت رانی بی حد، تنبلی و....برای منشع های بی تفاوتی اشاره کرد.


حالا خوبه یا بد ؟

در واقع میخوام با یک بیت حافظ جوابتون رو بدم :

شراب تلخ می‌خواهم که مردافکن بود زورش. ///که تا یک دم بیاسایم ز دنیا و شر و شورش

به نظرتون چرا حافظ این شراب رو فقط برای یک دم خواسته ؟ چرا همیشگی نه ؟

در واقع میخوام بگم بی تفاوتی بد هم نیست که هیچ بعضی جاها نیازه ! ولی مشکل اینجاست نباید بذارید دائمی بشه.

راه حل چیست ؟

اگر از این مطلب حمایت کردین ، حتما مطالعاتم رو بیشتر کرده تا با دست پر مثل مطلب "بعد خواندن بسوزانید" از راه حل های بی تفاوتی حرف بزنم !


جواب نهایی آیا سکوت نشانه رضایت است ؟
ما بخوایم نخواهیم تاریخ رو برنده ها می نویسن. دست کشیدن از مبارزه به دلیل بی تفاوتی نشون از ضعف فردی داره. تا وقتی که بخواین حق حققتون رو مطالبه کنید ، نباید جز بی تفاوت ها باشید.
حالا قضاوت با خودتون !


حسن ختام:

امام علی علیه السلام :

حق گرفتنی است.