ISFJ 1w2
مجموعهی آواتار
مقدمه:
کلاس دوم در فیلیمو گشت میزدم تا اینکه به این انیمه برخوردم. آن را دیدم و بسیار درگیرش شدم. سالها بعد یعنی امسال، دوباره در فیلیمو گشت میزدم تا متوجه شدم آواتار سری دیگری هم دارد که من ازش بیخبر بودهام. آن را شروع کردم و متوجه شدم باید اول آن را میدیدم و بعد سریای را که در کلاس دوم دیده بودم. این دفعه بیشتر درگیر داستان شده بودم و بسیار به آن و کلا دنیای آواتار علاقهمند برای همین، مدتی بعد - بعد از تمام کردن سری اول - سری دوم را دوباره دیدم. در طی مدتی که میدیدمشون خیلی به فکر پستی دربارهاش افتادم ولی انقدر حرف برای زدن داشتم که نمیدونستم از کجا شروع کنم برای همین به عقب انداختمش تا الان که دست به کیبورد شدم تا این مجموعه را نقد و معرفی کنم.
ارتباطِ دو سری:
در سال 2005 کارتونی به نام «آخرین بادافزار» (The Last Airbender) ساخته شد. دنیای داستان به چهار بخش اصلی تقسیم شدهاست که شامل قبایل آب، حکومت خاک، کشور آتش و عشایر باد است. در این سرزمینها برخی از مردم میتوانند عنصر ملی خود را کنترل کنند که به آنها «عنصرافزار» گفته میشود. در این میان یکنفر که آواتار نامیده میشود، میتواند هر چهار عنصر را کنترل کند و مسئول برقراری صلح و سازش میان ملل و همچنین میان دنیای فیزیکی و دنیای ارواح است. در هر لحظه تنها یک آواتار میتواند وجود داشته باشد و در صورت مرگ، در قالب شخص دیگری از ملت بعدی (به ترتیب در چرخهٔ باد، آب، خاک، آتش) دوباره به دنیا میآید. در این سریال به ارزش ها و مسائل شخصیتی اشارات بسیار و ظریفی شده که در بین کارتون هایی از این قبیل، به ندرت یافت می شود. (متن از ویکیپدیای آخرینبادافزار)
سال ۲۰۱۲ سری دوم مجموعه، با عنوان «افسانهی کورا» (The Legend Of Korra) منتشر میشه. این مجموعه استقبال کمتری داره ولی تعداد قسمتهای بیشتر. یکی از مهمتری تفاوت اصلی این سری با سری قبل این است که تیم آواتار (تیمی که به آواتار برای رسیدن به هدفهایش کمک میکند) سن بالایی دارند درحالی که آواتار انگ بیشتر از ۱۳ سالش نبوده که دنیا را از دست پادشاه آتش نجات میدهد.
خلاصهی آخرین بادافزار:
نخست، فیلم زیر که تیتراژِ سری اول است را تماشا کنید:
طبق حدسهای کاتارا - راوی فیلمی که مشاهده کردید - آواتار انگ از طریق کاتارا و برادرش ساکا پیدا میشود. آنها همراه با شخصیتهای دیگری که در طی ماجرا با آنها همراه میشوند سعی دارند تا پادشاه آتش را متوقف کنند و ماجراهایی که در این راستا دارند، داستان را شکل میدهد.
بدون شک متوجه کیفیت بد این سری میشید. چون سال ساختاش بر میگردد به ۱۶ سال پیش! ولی ازتون خواهش میکنم بیخیال این کیفیت بد بشید و خود سریال و مفهومش رو با کیفیتش مقایسه نکنید.
برای اطلاعات بیشتر به صفحهی ویکیپدیای آخرین بادافزار سر بزنید:
خلاصهی افسانهی کورا:
بعد از مرگ آواتار انگ، آواتارِ جدیدی به نام «کورا» متولد میشه. این سری ۴ فصل است و کورا - برعکس انگ - با ضدقهرمانها و ماجراهای مختلفی در هر فصل مواجه است. با این حال فصلها بسیار به هم مربوطند و بدون شک اگر فصلها را به ترتیب نبینید هیچی ازش سرتون نمیشه. (اصلا چرا باید این کار رو بکنید؟)
آواتار کورا نیز - مانند آواتار انگ - تیم و در اصل دوستان خودش را دارد که در ماجراهای مختلف او را کمک و همراهی میکنند.
همونطور که گفتم در هر فصل کورا اتفاقات متفاوتی میافتند و من نمیتوانم خلاصهای از داستان آن بگویم برای همین اگر به دنبال خلاصهی داستان هر فصل هستید، پیشنهاد میکنم مطلب ویکیپدیای زیر را که بسیار در این زمینه مرجع است مطالعه کنید:
ژانرها:
این مجموعه فقط مجموعهای اکشن نیست، شخصیتهای باورپذیری که داره داستانش رو زیباتر و پرمفهومتر میکنه. طنزهای ریزی که داره شما رو به خنده وامیداره و من تا مدتی پیش از اینکه نمیتونستم با هیچ کدوم از دوستانم این خندهها را تقسیم کنم ناراحتم بودم تا اینکه بالاخره یکی از بهترین دوستانم آخرین بادافزار را دید و من خیلی راحت شدم! چون بالاخره میتونستم با یکی دربارش صحبت کنم? اونم با یه فن واقعی که خیلی باهم توی آواتار تفاهمنظر داریم!??
البته ناگفته نمونه که من تقریبا همیشه سرشون غر میزدم که چرا نمیبینین? اونقدری که نغمه توی این پستش اسم من رو گذاشته آواتار??? در هر حال ایول بهش من که خوشم میاد از لقبه?
این دو مجموعه ساخت آمریکا هستند و به همین دلیل انیمه محسوب نمیشوند ولی مدلش انیمهست.
در این مجموعه همه جور ژانری رو مشاهده میکنیم! (واقعا هر چی ژانر بوده رو چپوندن توش ? )
- ماجراجویی: تیم آواتار ماجراجوییهای بسیاری برای اهدافشون میکنن
- مرموز: زمانی که فصل جدیدی از این سریال شروع میشود، شخصیتهای اصلی چیزی دربارهی دشنمنشان نمیدانند و همین داستان را مرموز میکند تا آنها به دنبال حقیقت دربارهی مجرمان بروند. (آیا این رستا همان رستاست؟!?)
- اکشن: نصف صحنههایی که شما میبینید اکشنه. اگه یه وقت دیدین بعد از ۳ ساعت پشت سر هم آواتار دیدن پاشدید جفتک میندازین، بدونین تنها نیستین و البته دلیلش همون ۳ ساعته ? جدا از شوخی: وقتی نصف مردم دنیا قدرت دارن طبیعیه که بیوفتن به جون هم! نتیجه؟ خداروشکر کنید که در همچین دنیایی زندگی نمیکنید ?
- عاشقانه: رابطههای عاشقانهای وسط جنگ و دعوا شکل میگیره که آدم واقعا میمونه چه وقتشه ? (به معنای واقعی کلمه، چپوندن!)
عناصر:
هر عنصر نماد یک چیزه. کنترلکنندهگانعنصر معمولا ارتباط قویای بین خودشون و عنصرشون دارن. دربارهی هر عنصر میشه یک پست کامل نوشت ولی عکسها و فیلم زیر اطلاعات پایهای دربارهی عناصر بهتون میدن:
شخصیتها:
اگر داستانهای ابرقهرمانی را دنبال کنید متوجه میشوید که ضدقهرمانها (توضیحات در پست:«مقدمهی داستان») - هر چند برای رسیدن به هدفشان دست به کارهای بد زیادی میزنند. - لزوما دلیل و هدف احمقانهای ندارند و حتی ممکن است شما طرفدار ضدقهرمانها بشوید!
افسانهی کورا هم یکی از این داستانهای ابرقهرمانی است که ضدقهرمانهای داستان دلیلی منطقی برای کارهایشان دارند. از آن طرف قهرمان داستان هم ممکن است کارهای احمقانهای بکند. از این جهت شخصیتها یک بعدی نیستند. یکی از مهمترین ویژگی یک شخصیت باورپذیر، یک بعدی نبودنش است. این مجموعه از این لحاظ فوقالعاده عمل کرده است از طرفی شخصیتهای جذابی هم دارد.
همانطور که در داستانهای شاهکار، شخصیتهای تاثیرگذار زیادی وجود دارد، در این مجموعه هم شخصیتهای بسیار تاثیرگذار پیدا میشود. قطعا برای شمایی که قسمتها را ندیدهای و با این دو شخصیت آشنایی نداری، نقد این دو شخصیت اهمیتی ندارد ولی حیف میدونم اگه از این دو شخصیتِ تاثیرگذار در این پست حرف نزنم.
این دو، زوکو شاهزادهی آتش و عمویش آیرو هستند. در نگاه اول (در واقع تا اوسط داستان!) این دو شخصیت در نقطهی مقابل آواتار و در اصل، ضدقهرمانهای داستان هستند. ولی طولی نمیکشد (شاید هم میکشد!) که این وضع تغییر میکند و زوکویی که قصد دستگیری آواتار را داشته، کاری میکنه که همه رو شگفتزده میکنه! (یا همون در رفتن از اسپویل کردن خودمون??)
این تغییر، به تدریج اتفاق میافتد و شما هم هرچقدر در داستان بیشتر پیش بروید، شخصیت زوکو را بیشتر میپذرید. مهمترین عامل تغییر زوکو از نظر من عمویش آیروست. آیرو نیز گذشتهی تلخی دارد که او را به این پختگی رسانده است. به احتمال زیاد تا اواسط داستان باور نکنید این آیرویی که ازش میزنم، همون آیروی شکمپرسته که در هر لحظه دنبال چایی خوردن و بازی کردنه! آیرو فقط یک شکمو یا یک شخصِ نصیحت کننده نیست، هر دوی آنهاست و این قدرت شخصیتپردازی آواتار است! گفتههای آیرو نه تنها روی زوکو تاثیر و دلیل تغییر اساسیاش میشود، بلکه میتواند نکاتی مهم در زندگی را به خود ما یاداوری کند! من با علاقهی بسیار (!) سعی کردم این نکات آموزنده - از هر کسی و نه فقط از آیرو - را در یک فایل داک یاداشت کنم.
آواتار در اینترنت:
بعد از جستجویی بی سمر در ویرگول برای آواتار:
- ایول! اولین نفری میشم که دربارهی آواتار توی ویرگول پست مینویسه!
- چرا همچین چیز خفنی توی ایران اصلا شناخته نشده؟
برای معرفی این مجموعه هر کاری در توانم بود کردنم و خواهم کرد. این پست هم یکی از اون کاراست که امیدوارم برعکس اونکارها که نتیجه ندادن، نتیجه بده!
مرجعترین اکانتی که توی پینترست، برای آواتار پیدا کردم.
ممکن است در جاهایی مثل پینترست با عنوانهای: ALTA و یا TLOK روبرو بشوید. بهتر است بدانید اینها، حروفِ مخفف و یا کوتاهشدهی نام سریهای این مجموعه هستند.
تیپهای شخصیتی شخصیتهای آواتار در سایت personality database (معرفی شده توسط کوکو)
متئسفانه، متئسفانه، متئسفانه، هیچی از آواتار توی دیجیکالا پیدا نمیشه :( البته اگه این بازیای که اصلا معلوم نیست چیه رو حساب نکنیم!) با این حال فکر کنم شما هم مثل من دوست داشته باشید همینطوری الکی چیزای آواتاری رو ببینید حتی اگه نتونید بخریدشون ??? پس بهتون پیشنهاد میکنم پستهای این دو اکانت در پینترست رو ببینید: ConybearCrafts / Van Aalst designs
حرف آخر:
این پست برای افزایش لذت نوشته شده! جدا از تمام این حرفها، بسیار از این مجموعه لذت بردم و دوست داشتم این لذت را بین شما تقسیم کنم و امیدوارم موفق به این عمر شده باشم. حالا چه فن بشید و چه نه (که البته امیدوارم بشید?)
حتما پستهای دیگهای در رابطه با این مجموعه و حواشیش مینویسم اگه راهنمایی یا درخواستی برای پستِ آواتاری داشتید خیلی خوشحال میشم بشنومش و بهش عمل کنم :)
پینوشت: راستی امروز برای بار دوم TLOK رو تموم کردم! پیشبهسوی دیدن دوبارهی ATLA ?
مطلبی دیگر از این انتشارات
سندروم «خودنوشته شیفتگی» در نویسندگی: هرگز توقف نکنید!
مطلبی دیگر از این انتشارات
نقد هر دو فصل ماندالورین
مطلبی دیگر از این انتشارات
۱۵ فعالیت روزانه برای افزایش مهارت نویسندگی!